قاتل برای بار دوم به قصاص محکوم شد

به گزارش فارس ، ساعت 19:30 دقیقه 27 مرداد 84، مأموران پلیس آگاهی پاکدشت، از وقوع یک فقره درگیری در دوراهی «یبر» با خبر شدند.

مأموران با حضور در محل حادثه ، متوجه شدند که جوان 24 ساله‌ای نعمت‌الله با ضربات چاقو به قتل رسیده است و پسر 15 ساله‌ای به نام صابر.ش توسط مردم دستگیر شده است و مردم عنوان کردند که وی مقتول را با چاقو زده است.

صابر تحت بازجویی قرار گرفت و ضمن پذیرفتن اتهام قتل گفت: از تهران به قصد رفتن به منزل در پاکدشت، به همراه پسرعمویم سوار یک دستگاه پیکان سفید رنگ شدیم.نزدیک پاکدشت با پسر عمویم درباره مسافرت به شمال صحبت می‌کردیم که راننده به من اعتراض کرد که چرا زیاد حرف می‌زنم. من هم به این رفتار او اعتراض کردم و همین موضوع باعث شد درگیری لفظی ما بالا بگیرد و به قصد درگیری فیزیکی از ماشین پیاده شویم.مقتول با قفل فرمان به سمت من حمله کرد و من با چاقویی که به همراه داشتم یک ضربه به او زدم اما در حین فرار توسط مردم دستگیر شدم. پسرعمویم هم با دیگر مسافران درگیر شد.

اولین جلسه رسیدگی به این پرونده در تاریخ 12 تیر 86 در شعبه 71 دادگاه کیفری به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد و در نهایت به قصاص متهم رأی دادند اما با دستور رئیس وقت قوه‌قضاییه و به دلیل درخواست وکیل متهم مبنی بر اعاده دادرسی،‌ پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.

امروز، برای دومین بار و این‌بار در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران، رسیدگی به این پرونده آغاز شد و قاضی تردست از نماینده دادستان خواست کیفرخواست را قرائت کند.

سید مرتضی سیدحسینی، نماینده دادستان ضمن قرائت کیفرخواست گفت: صابر.ش متهم به مباشرت و ارتکاب قتل عمدی جوانی به نام نعمت‌الله، با وارد کردن ضربات چاقو است.

با توجه به گزارش اولیه مأموران پلیس، اظهارات و اعترافات متهم، شکایت مادر مقتول به عنوان تنها ولی دم، گزارش پزشکی قانونی، متهم به قتل، در تاریخ 27 مرداد 84، مرتکب قتل شده است و طبق مواد 205، 206 و 207 قانون مجازات اسلامی،‌ گناهکار است و تقاضای مجازات دارم.

مادر مقتول نیز با قرار گرفتن در جایگاه، با اعلام شکایت دوباره از متهم، تقاضای خود را قصاص وی اعلام کرد.

در ادامه، قاضی تردست از متهم خواست در جایگاه قرار بگیرد و درباره روز حادثه توضیح بدهد.

متهم نیز در جایگاه قرار گرفت و گفت: بعد از اینکه از ماشین پیاده شدیم، مقتول با قفل فرمان به من حمله کرد و چند ضربه به صورت و دست من زد. من هم که در حال کتک خوردن بودم، با چاقو ضربه‌ای به پهلوی او زدم تا بتوانم از آنجا فرار کنم اما توسط مردم دستگیر شدم.

قاضی از متهم سؤال کرد که درگیری بین شما چقدر طول کشید که متهم گفت: درگیری بین ما تنها چند ثانیه طول کشید و من بعد از اینکه او را با چاقو زدم، در حال فرار، توسط مردم دستگیر شدم اما گزارش پزشکی قانونی از جراحات وارده دفاعی در بدن مقتول، حکایت دارد، توضیح دهید.او اصلاً فرصت دفاع نداشت و من یک ضربه به پهلوی او زدم و فرار کردم.

قاضی دوباره با اشاره به گزارش پزشکی قانونی گفت: گزارش پزشکی قانونی حاکی از مجروح شدن سینه چپ، کشاله‌ ران‌ها، بازوی چپ و ساعد راست مقتول است.

متهم هم در جواب قاضی گفت: من تنها یک ضربه به پهلوی مقتول زدم.

قاضی از متهم سؤال کرد که آیا همراهان مقتول هم چاقو داشتند که متهم در جواب گفت: من تنها با مقتول درگیر شدم که او هم با قفل فرمان به من حمله کرد.

قاضی گفت: در گزارش پزشکی قانونی مربوط به معاینه شما و پسرعمویت، تنها چند فقره آثار کبودی و یک فقره خراش روی دست تو اشاره شده است و این نشان‌دهنده حمله 4 نفر به شما نیست.

متهم هم در جواب گفت: من از ناحیه فک به شدت ضربه خوردم و برای اینکه بتوانم فرار کنم، با چاقو او را زدم.

قاضی از متهم سؤال کرد که چرا در سن 15 سالگی با خودت چاقو حمل می‌کردی که وی گفت: یک سال بود که ترک تحصیل کرده بودم و از 3 ماه قبل با خودم چاقو حمل می‌کردم.

قاضی از متهم سؤال کرد که چرا مدعی هستی که چاقو را به پهلوی مقتول زدی، در حالی که اساساً در گزارش پزشکی قانونی اصابت چاقو به پهلوی مقتول عنوان نشده است.

متهم گفت: من یک ضربه و آن هم به پهلوی او زدم و دیگر نمی‌دانم چه کسی به سینه او ضربه زد.

در ادامه وکیل مدافع متهم به دفاع از متهم پرداخت و با اشاره به سن کم متهم در زمان وقوع حاثه و عدم تمرکز فکری در انجام چنین کاری، مدعی شد که اگر موکل من از چاقو استفاده نمی‌کرد، احتمال داشت امروز جایگاه قاتل و مقتول عوض شود.

وی در ادامه با بیان اینکه متهم در زمان ارتکاب قتل تنها 15 سال سن داشته است و مستحق اعدام نیست، از دادگاه خواست تا تصمیمی اتخاذ شود که موکلش بتواند به جامعه برگردد.

بعد از صحبت‌های وکیل مدافع، متهم در جایگاه قرار گرفت و به عنوان آخرین دفاع گفت: زمان حادثه سن کمی داشتم و اشتباهی مرتکب شدم که خانواده‌ای را داغدار کرد. از آنها می‌خواهم که من را ببخشند، خودشان می‌دانند که من ناخواسته این کار را کردم.

بعد از اظهارات متهم، قاضی تردست ختم جلسه را اعلام کرد و برای اعلام نتیجه وارد شور شدند که در نهایت حکم به قصاص متهم دادند.