برایمان جالب بود که بدانیم چگونه یک پزشک - با وجود گرفتاری های فراوان - دوبلور شده و سالهاست که در عرصه دوبله فعالیت می کند؛ البته تضادی میان کار هنری و سایر کارها وجود ندارد.همان طور که وکیل دوبلور (پرویز بهرام) ، قاضی منتقد (جواد طوسی) و پزشک منتقد (امید روحانی ، ملک منصوراقصی)
کد خبر: ۲۵۰۲۵
وجود دارد ، پزشک دوبلور نیز وجود دارد. به سراغ دکتر محمود فاطمی رفتیم . می دانستیم که او در دوبله مستند، فعال است ؛ اما نمی دانستیم او از زمانهای قدیم تاکنون در چند اثر داستانی معروف از جمله سریال های «مک میلان و همسر» ، «پیتون پلیس» ، «دایی جان ناپلئون» و «امام علی (ع)» نیز گویندگی کرده است . تا این که «پزشک دهکده» پخش شد و کنجکاوی ما بیش از گذشته تحریک شد که بدانیم این پزشک دوبلور کیست . دکتر فاطمی جدای از پزشک و دوبلوربودن از جمله بینندگان پروپاقرص تلویزیون - تنها دوبلوری که افتتاح شبکه آفتاب را به ما تبریک گفت - و از دوستداران جدی زبان فارسی نیز هست ؛ البته نه از آن کسانی که به جای کامپیوتر، رایانه به جای سوبسید، یارانه و به جای ترمینال ، پایانه به کار می برند؛ بلکه از کسانی است که به کاربرد درست کلمات اعتقاد دارد. وی همچنین اهل مطالعه آثار آندره ژید فالکنر سارتر نیز هست . آنچه در پی می آید، حاصل گفتگوی ما بااوست .

گفتگو را با تاریخ تولدتان آغاز می کنیم.
بنده متولد 29آبان 1320 در تهران هستم . در خانواده ای نائینی که بیشتر ساکن اصفهان بودند، به دنیا آمدم . پدرم ، پروفسور فاطمی ، اولین استاد ریاضی ایران بودند و بسیار عاشق کارشان که سعی می کردند وظیفه شان را به نحو احسن انجام دهند. من و خواهر و برادرهایم هم عشق به کار و درست زندگی کردن را از ایشان آموختیم .
در دوران کودکی و نوجوانی در کجا درس خواندید؛
در دبستان های 15بهمن و ابن یمین تهران درس خواندم و همیشه جزو 3نفر اول کلاس بودم . دوران دبیرستان را در البرز گذراندم و پس از سیکل رشته طبیعی را انتخاب کردم ؛ البته به ریاضی هم علاقه داشتم ؛ اما متاسفانه در سال دوم دبیرستان در درس جبر تجدید شدم که اثر بدی بر من گذاشت.
چرا در دانشگاه ، رشته داروسازی را انتخاب کردید؛
چون برای سایر رشته های پزشکی ، می بایست 7 تا 10 سال درس می خواندم ؛ اما دوره داروسازی 5سال بود و زودتر وارد کار می شدم .
اولین جرقه های کار هنری چه زمانی زده شد؛
در سالهای آخر دبیرستان ، معلم یکی از کلاسهای فارسی هر چند وقت یک بار از بچه ها می خواست که هر چه دوست دارند؛ بگویند و هر کاری دوست دارند، انجام دهند. یکی از بچه ها به نام حمید عاملی - که بعدها گوینده رادیو شد - با صدای بسیار خوبش چیزهای شنیدنی تعریف می کرد و یا انتقادها را بیان می نمود. من دوست داشتم شخصیت های رادیویی را تقلید کنم و یا برای بچه ها داستان و لطیفه تعریف کنم و با انجام دادن حرکاتی آنها را بخندانم ؛ البته در همین دوران در یک نمایش مدرسه ای هم بازی کردم.
در این دوران چقدر فیلم می دیدید؛
بسیار زیاد. بخصوص با برادرم خیلی سینما می رفتم . فیلمهای پلیسی را بیشتر دوست داشتم و بعد فیلمهای کمدی را؛ البته من الان هم زیاد تلویزیون می بینم .
کارهایی را که در دبیرستان انجام می دادید؛ الان نیز ادامه می دهید؛
بله . در دانشکده های داروسازی آن زمان ، چند ماه پس از شروع کلاسها، مراسم زیبایی برگزار می شد به اسم بلوزپوشان که طی آن دانشجویان رسما روپوش سفید به تن می کردند. برای این مراسم چیزی شبیه همان کار دبیرستان را می خواستند و به دانشجویان گفتند هر کسی هر کاری بلد هست ، ارائه کند. من تقلید 2نفر از استادهایمان را انتخاب کردم . هنگامی که مراسم شروع شد، پشت میکروفن روپوشی را وارونه به تن کردم و روی 2چهارپایه ایستادم . ابتدا شیوه خاص حرف زدن دکتر سعید اعتصامی - برادر پروین اعتصامی - استاد فیزیولوژی را تقلید کردم و بعد ادای دکتر قریب ، استاد فیزیک را درآوردم که بسیار تند حرف می زد و درس می داد.
واکنش آنها چه بود؛
جمعیت بسیار خوششان آمد و خندیدند. آن دو استاد هم خندیدند؛ اما خنده شان تلخ بود و در پایان ترم به من نمره 10 دادند که کمتر از حقم بود. دکتر مهدی نامدار، رئیس دانشکده داروسازی و از استادان هنرستان هنرپیشگی از کار من بسیار خوشش آمد و لذت برد. او من را بسیار تشویق کرد و گفت که حتما یا به رادیو بروم یا هنرپیشه بشوم . او به من گفت که استعداد دارم و هم به کار داروسازی بپردازم و هم کار هنری ام را ادامه دهم . خودش را مثال زد که هم استاد داروسازی بود و هم استاد هنرپیشگی .
اما شما نه به رادیو رفتید و نه بازیگر شدید؛ بلکه سر از دوبله درآوردید.
من از اولین موقعیتی که پیش آمد و مربوط به کار مورد علاقه ام بود، استفاده کردم . اواخر سال دوم دانشگاه (سال 1341) بودم که در روزنامه ها آگهی دادند به دوبلور نیاز دارند. به استودیوی البرز رفتم که مرحوم محمدباقر توکلی در آنجا فیلم دوبله می کردند. از جمع حدود 24نفری که رفتیم ، پس از مدتی فقط من ماندم ؛ زیرا بقیه سعی می کردند صدای دوبلورهای باسابقه را تقلید کنند و به این حرف مرحوم توکلی توجه نمی کردند که می گفت : «آقا! سعی کن خودت باشی ، صدای خودت باشه» اما من این گونه نبودم ؛ البته پیش از آن تقلید صدا می کردم ، اما در دوبله تقلید نکردم .
از زمانی که به استودیو رفتید تا زمانی که نقش گفتید ، چقدر طول کشید؛
تا مدتی فقط به گویندگی دیگران نگاه می کردیم . بعد تمرین کردیم و به جای نقشهای فیلمهایی که قبلا دوبله شده بود؛ حرف می زدیم و مدیران دوبلاژ ایرادهایمان را برطرف می کردند. ماه چهارم یا پنجم در صحنه های شلوغ فیلمها، همهمه می کردیم . از ماه ششم به بعد کم کم جمله گویی شروع شد و مثلا یک یا 2جمله یک خطی در یک فیلم می گفتیم . من تا 3ماه فقط با آقای توکلی کار می کردم و بعد ایشان من را به آقای خسروانه و آقای زمانی و دیگران معرفی کردند. این شکل کار تقریبا یک سال و نیم طول کشید و در این مدت نقشهای من به نصف صفحه و بیشتر هم رسید.
اولین نقش بزرگتان چه بود؛
نقشی که ریچارد اندرسون در سریال بسیار طولانی «مرد 6میلیون دلاری» بازی می کرد و رئیس لی میجرز بود؛ البته من تیتراژ و گفتار ابتدای سریال را نیز می گفتم که بین بچه ها و جوانها خیلی گل کرده بود. آنهایی که می دانستند گوینده این سریال من هستم ، هر وقت من را می دیدند می خواستند تا آن چند خط را برایشان بگویم .
این مجموعه را چه کسی دوبله می کرد؛
ابتدا آقای مانی در استودیو گویا و بعد خانم علو دوبله کرد؛ البته من پیش از این زمان در بهمن 1344 از پایان نامه دکترایم دفاع کردم و به سربازی رفتم . هنگامی که بازگشتم از 7دی 1346 در بهداری تهران مشغول شدم . 8سال در اینجا کار کردم و در این مدت «مرد 6میلیون دلاری» ، «زن اتمی» و چند سریال دیگر دوبله شد.
اولین نقش بزرگتان در فیلمها چه بود؛
یکی از اولین نقشهای بزرگم در فیلم «معشوقه بوبه» بود که آقای زمانی دوبله می کرد. نقش اول آن را کلودیا کاردیناله بازی می کرد و نقش من ، دست کم نصف آن بود.
چگونه مستندگو شدید؛
آقای هوشنگ لطیف پور آن زمان ، مستند زیاد کار می کرد و به خاطر تحصیلاتم ، حدود سال 1349 ، از من دعوت کرد تا در دوبله مستندها همکارش باشم . ابتدا با نظارت ایشان فقط گویندگی می کردم ؛ اما بعد که به کارم اعتماد پیدا کرد، چندین مستند کوتاه و بلند را خودم دوبله کردم . از جمله یک مجموعه 14قسمتی آلمانی درباره آزمایشگاه که دوبله اش بسیار خوب از کار درآمد و من و گوینده آن بسیار تشویق شدیم .
به یاد دارید موضوع مستندهای آن زمان چه بود و چه کسانی دوبله می کردند؛
آن زمان هم همه نوع مستندی دوبله می شد. خود من برای آقای لطیف پور در مستندهای «ستاره شناسی» و «دانستنی های زیست شناسی» ، برای آقای ممدوح در «حیوانات در باغ وحش» و برای آقای مانی در «دنیای ورزش» گویندگی کرده ام . در یک سریال مستند هم به جای ژاک کوستو حرف زده ام . آقای رسول زاده هم مستند دوبله می کردند. درمجموع تاکنون در 10هزار اثر مستند گویندگی کرده ام و نیمی از آنها را خودم دوبله کرده ام .
درباره فعالیت های شما در 20سال اخیر صحبت کنیم . ظاهرا اوایل دهه 60 شمسی مدتی در دوبله فعالیت نمی کردید؛
من در 2دوره عمدا فعالیت هایم را کم کردم . از زمان پیروزی انقلاب تا حدود 4سال کار دوبله را کمتر انجام دادم ؛ زیرا کار کم بود و بسیاری از همکارانم که دوبله تنها شغلشان بود بیکار بودند؛ اما من شغل و حقوق ثابت داشتم . دوره بعدی اوایل دهه 70 بود که به دلیل شغلم فرصت نمی کردم کار دوبله انجام دهم و فقط گاهی پنجشنبه ها و روزهای تعطیل به سراغ دوبله می رفتم.
پس کارهایتان یک مقدار تاثیر منفی در یکدیگر گذاشته اند؛
نباید گفت تاثیر منفی . در هر صورت دلشوره و اضطراب وجود داشت . مثلا هنگامی که در آزمایشگاه بودم ، دلشوره داشتم ، سعی می کردم زودتر آزمایش هایم را انجام بدهم و در فرصت چند ساعته ای که داشتم برای دوبله به استودیو بروم و برگردم . این دلشوره و اضطراب طبیعی بود؛ اما هیچوقت نگذاشتم کارهایم بر یکدیگر تاثیر منفی بگذارند؛ البته مدیران دوبلاژ هم با من همکاری می کردند. مثلا آقای مدقالچی نقش ثابتی را در سریال «دکتر کوئینسی» برایم در نظر گرفتند و گویندگی من را به حدود ساعت 2بعدازظهر موکول کردند. من هر وقت که قرار بود این سریال دوبله شود، از محل کارم در شهرری خودم را به استودیوهای تلویزیون در خیابان جام جم می رساندم و در دوبله حاضر می شدم ، حتی تا آنجایی که ممکن می شد؛ پنجشنبه ها کار می کردند تا من هم در دوبله باشم.
تاثیر مثبت چطور؛
شاید خیلی ها تعجب کنند که چطور یک پزشک ، دوبلور شده است ؛ اما به نظر من عجیب نیست . من دوبله را واقعا دوست دارم و این کار باعث شده که زندگی ام و شغلم خشک و بی روح نباشد. به قول دکتر ملک منصور اقصی علاقه به هنر، روح آدم را تلطیف می کند و در زندگی و حرفه آدم اثر می گذارد. از طرفی از اطلاعات شغلم در دوبله استفاده می کنم تا بخصوص در آثار مستند، هیچ چیز را اشتباه نگویم .
ظاهرا همکارانتان هم از اطلاعات شما استفاده کرده اند. مثلا در «پزشک دهکده» و «میزان خطا».
بله . خوشبختانه همکارانم به من و اطلاعاتم اعتماد دارند و اگر چیزی در زمینه های پزشکی و یا سایر موضوعات غلط بوده است و تذکر داده ام ، از من پذیرفته اند. خیلی وقتها هم خودشان آمده اند و پرسیده اند. خانم شکوفنده هم تا حالا چندین بار درباره مسائل پزشکی از من سوال کرده اند. اگر جواب را می دانستم گفته ام و اگر نمی دانستم ، جستجو کرده و پیدا کرده ام . من از این که در فیلمها و سریال ها کلمه ای چه از نظر پزشکی و چه از نظر زبان فارسی اشتباه گفته شود، ناراحت می شوم .
اکنون که صحبت «پزشک دهکده» به میان آمد ، کمی درباره نقش «هورس» بگویید.
من پیش از «پزشک دهکده» هم برای خانم شکوفنده گویندگی کرده بودم ؛ البته در چند فیلم سینمایی . بنابراین وقتی این سریال پیشنهاد شدنه تنها تعجب نکردم ؛ بلکه بسیار استقبال هم کردم . نقش «هورس» زیبا و دوست داشتنی است . بخصوص که او آدمی ساده و بی غل و غش است . برای گویندگی به جای او سعی کردم صدا را بیشتر از دهان بیرون بدهم ؛ چون چنین صدایی نازکتر و تیزتر از صدایی است که از داخل سینه می آید.
نقش «هورس» و «مرد شش میلیون دلاری» از لحاظ حجم چه تفاوتی با هم داشتند؛
نقشی که در «مرد 6میلیون دلاری» گفتم ، هم از نظر حجم کار و هم از نظر مدت خود سریال طولانی تر بود؛ اما «هورس» جالبتر است و آن را بیشتر دوست دارم .
2پرسش پایانی این گفتگو؛ اول این که در جایی خوانده ام در دانشکده های پزشکی خارج با داوطلبان گفتگو می کنند و هر چیز اضافه تری که بدانند مثلا موسیقی ، ورزش یا سایر هنرها امتیاز حساب می شود. آیا در ایران هم چنین است؛
خیر ، اما اگر باشد خیلی بهتر است ؛ زیرا پزشک دید وسیع تری پیدا می کند و به محیط اطراف خود دقیق تر نگاه می کند و در نتیجه کارش را بهتر انجام می دهد. بخصوص آن رابطه غیرپزشکی ای که با بیمار خود برقرار می کند، نتیجه درخشانی در پی خواهد داشت .
دوم ، سخن پایانی؛
کار ما 2مشکل اساسی دارد: یکی بحث مترجمان است که مدیر دوبلاژ نباید وقتش را برای درست کردن ترجمه ها تلف کند. او باید به مسائل فنی کار سینک زدن ، انتخاب و هدایت گویندگان بپردازد که متاسفانه الان چنین نیست و دیگری مساله بیمه و دستمزد گویندگان است . گویندگان باید بیمه کامل شوند و افزایش دستمزهایشان با افزایش هزینه ها تناسب داشته باشد. با این مشکلات ، عشق ، استعداد و استمرار باعث پایداری ما می شود. امیدواریم مشکل دوم هر چه زودتر حل شود. درباره مشکل اول هم امیدوار بودن بی فایده است .

محمد رضا کلانتر
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها