نگاهی به چند انیمیشن اسکاری به نمایش درآمده در «خانه سینما»

آرزوهای یک کچل بدشانس

کانون فیلم انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران از کانون‌های فعالی است که با نمایش فیلم‌های مختلف برای علاقه‌مندان سینما برنامه‌ای هفتگی را برگزار می‌کند‌. در بیست و دومین برنامه این کانون فیلم، 9 فیلم کوتاه انیمیشن برگزیده اسکار به نمایش درآمد‌. این فیلم‌ها در فاصله سال‌های 1979 تا 2006 در رقابت اسکار فیلم‌های کوتاه انیمیشن برگزیده شده بودند و نمایش هریک از آنها برای علاقه‌مندان سینمای انیمیشن جذابیت فراوانی داشت‌. آنچه می‌خوانید، نگاهی کوتاه به فیلم‌های نمایش داده شده در این برنامه است‌.
کد خبر: ۲۲۰۸۶۶

کرک (1981)‌

«کرک» اولین فیلم به نمایش درآمده در این برنامه بود‌. بن مایه کلی این فیلم تغییر و تحولاتی را که در یک جامعه روستایی رخ می‌دهد و تبدیل این روستا به جامعه‌ای شهری را به تصویر می‌کشد‌. در بخشی از فیلم در قالب یک گفتار متن این جمله شنیده می‌شود که «کسی در آسمان‌ها زندگی می‌کند که مراقب همه آدم‌های روی زمین است»‌.

مخاطب در این فیلم با خانواده‌ای کشاورز مواجه است که مانند همه خانواده‌های فیلم‌های اینچنینی زندگی خوب و آرامی ‌را سپری می‌کنند‌.

فیلم پس از نمایش برخی رسم و رسوم سنتی این خانواده کم‌کم سیر متمدن شدن آنها را به تصویر می‌کشد‌. مظاهر تمدن نیز ابتدا در قالب اتومبیل وارد روستا می‌شود و با ورود هر یک از این نشانه‌ها فضای جغرافیایی نیز کم کم تغییر می‌کند‌. در نهایت نیز قطار و هواپیما یکی پس از دیگری سر می‌رسد و دیگر کار به جایی می‌رسد که فضای روستا اساسا قابل تشخیص نیست‌.

از ابتدای داستان یک صندلی در فیلم حضور دارد که میان موقعیت‌ها و شرایط گوناگون به نوعی حرکت می‌کند و با تغییر زمانه این صندلی نیز تغییر شکل می‌دهد و به عنوان نمونه در جایی از داستان شبیه یک اتومبیل می‌شود‌. این وسیله به عنوان حلقه اتصال رویدادها و ماجراهای داستان در نهایت به یک موزه منتقل می‌شود و در آن جای می‌گیرد‌. موزه‌ای که پر از وسایل و اشیاء مدرن هنری است‌. در بازدیدی که از این موزه صورت می‌گیرد، کودکی متوجه وجود این صندلی در گوشه‌ای از موزه می‌شود و روی صندلی می‌نشیند‌. این حرکت کودک از سوی بچه‌های دیگر هم با استقبال مواجه می‌شود و لحظه‌ای بعد کودکان زیادی برای نشستن روی این صندلی صف می‌بندند‌.
فیلم حال و هوایی نوستالژیک دارد و یکی از ویژگی‌های خوب تکنیکی آن به تصویر کشیدن تغییر آدم‌ها و شرایط طی حرکت‌های مختلف است‌.

‌گربه برگشت (1988)‌

مستند 7 دقیقه‌ای گربه برگشت که در سال 1988 برنده اسکار شده، در نگاه اول مخاطب خود را به یاد سری کارتون‌های معروف تام و جری و  مورچه و مورچه خوار می‌اندازد‌. در هر دوی این انیمیشن‌ها 2 عنصر متضاد که چشم دیدن یکدیگر را ندارند، در کنار هم قرار می‌گیرند و تعقیب و گریزهای آنها داستان را شکل می‌دهد‌.

انیمیشن گربه برگشت هم روایت داستان خود را از جایی آغاز می‌کند که گربه‌ای بار دیگر به خانه صاحب خود بازمی‌گردد‌. صاحبخانه تلاش می‌کند با ترفند‌های مختلف گربه را از خانه بیرون بیندازد‌. انداختن گربه به داخل رودخانه، بردن و رها کردن آن در خیابان و متوسل شدن به دینامیت؛ برخی از شیوه‌های صاحبخانه برای خلاص شدن از دست گربه است‌. البته طبق قاعده چنین فیلم‌هایی قرار نیست این تلاش‌ها به نتیجه مشخصی برسد و به همین دلیل است که مخاطب برای دیدن و دنبال کردن این اثر انگیزه پیدا می‌کند‌. یکی از ایده‌های درخشان فیلم سوار شدن صاحبخانه و گربه بر قطاری است که طبق قاعده چنین فیلم‌هایی هیچ مقصد مشخصی ندارد و قرار است به ناکجا آباد برود‌. ایده جالب توجه این صحنه جایی است که دوربین روی ریل آهن تعداد زیادی از حیواناتی را نشان می‌دهد که ظاهرا به انگیزه خودکشی خودشان را به ریل بسته‌اند‌.  البته قطار که بسیار کوچک و سبک است بسادگی از روی همه آنها عبور می‌کند و در نهایت در برخورد با این حیوانات عظیم‌الجثه تنها تکان‌هایی کوچک را تحمل می‌کند‌. اما در نهایت در اثر برخورد با یک سوسک کوچک، با تقسیم آن به دو نیمه مساوی خود نیز تکان شدیدی می‌خورد و به ته دره سقوط می‌کند.

پایان فیلم هم از آن دسته پایان‌بندی‌هایی است که مخاطب را در یک تعلیق قرار می‌دهد‌. صاحبخانه در نهایت با بی نتیجه ماندن تلاش‌هایش برای بیرون کردن گربه از خانه می‌میرد، اما روح او هم در نهایت از آزار و اذیت‌های گربه در امان نیست و بر خلاف گذشته که تنها جسم او از دست گربه در عذاب بود، حالا با تکثیر روح او، گربه چندین روح او را آزار می‌دهد!

‌روز تولد باب (1994)‌

روز تولد باب از انیمیشن‌هایی است که شخصیت‌های آن، آدم‌هایی ساده و تا حدودی ابله به نظر می‌رسند‌. این آدم‌ها مشکلات و مسائل بسیار ساده‌ای دارند که از حل آنها عاجز هستند‌. شخصیت اصلی این داستان دندانپزشک جوانی به نام باب است که با وجود گذشت سال‌ها از عمرش مجرد مانده است و با مادر پیر خود زندگی می‌کند‌. باب به منشی دفتر خود علاقه‌مند است، اما دختر که از این علاقه اطلاعی ندارد تنها به فکر انجام کارهای معمول دفتر است‌.

شب تولد باب مادرش قصد دارد برای او جشن باشکوهی بگیرد‌. او می‌خواهد فرزندش را غافلگیر کند‌. همسایه‌ها به خانه دعوت می‌شوند اما باب که انگار حال و حوصله زندگی کردن و حضور در چنین مراسم‌هایی را ندارد، با بی‌توجهی به رفتارهای مادرش امکان برگزاری این جشن غافلگیر کننده را از بین می‌برد‌. طبق آنچه راوی داستان می‌گوید، «او در فکر یک چیز واقعی است» و به همین دلیل از این‌که آدم‌هایی واقعی دور و برش نیستند ناراحت است‌. در پایان باب با ترک کردن مجلس تولد به سراغ همان دختر می‌رود‌. یکی از نکته‌های قابل توجه فیلم مخفی کردن جشن تولد از باب است‌. مادر با ورود او به خانه تمامی‌ میهمان‌ها را پنهان می‌کند تا در موقعیت مناسبی باب را غافلگیر کند، اما باب با حضور طولانی مدت خود در پذیرایی خانه، مخفی کردن آنها از سوی مادر را دچار مشکل و سختی می‌کند و همین آدم‌های مخفی شده در موقعیت‌هایی کمدی قرار می‌گیرند که بر جذابیت داستان اضافه می‌کند‌.

هر کودکی (1979)‌

هر کودکی داستان بچه‌ای سر راهی است که میان آدم‌های مختلف دست به دست می‌شود و با ورود او به هر خانه‌ای ماجرایی شکل می‌گیرد‌.

یکی از موقعیت‌های قابل توجه و جالب فیلم جایی است که این کودک با ورود به خانه‌ای که یک سگ در آن نگهداری می‌شود، به مرور جای سگ خانه را می‌گیرد و سگ که تا پیش از این موجودی نازپرورده بود، موقعیت خود را از دست می‌دهد و به مرور مجبور به انجام کارهای پست همچون خانه تکانی و نظافت خانه می‌شود‌. البته حضور این کودک در هر خانه‌ای موقتی است و خیلی زود صاحبان خانه او را بیرون می‌کنند و با ورود او به خانه‌های دیگر ماجراهای تازه‌ای شکل می‌گیرد و کودک سرنوشت‌های گوناگونی پیدا می‌کند‌. در پایان نیز کودک به دو آدم بی دغدغه و فقیر می‌رسد و آنها حاضر به نگهداری کودک می‌شوند و این در حالی اتفاق می‌افتد که دیگر آدم‌ها که هرکدام مشغله و گرفتاری خاص خود را داشتند، حاضر به نگهداری کودک نمی‌شوند‌.

فیلم هر کودکی هیچ دیالوگی ندارد و آدم‌ها با زبان صدای همه چیز را در می‌آوردند و از این مسیر با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند‌.

مگس (1980)‌

مگس انیمیشنی 3 دقیقه‌ای است که از نگاه یک مگس روایت می‌شود و این ایده آنقدر خوب و شاهکار است که مخاطب را چنان غرق فیلم کند که از نوشتن هر مطلبی ناتوان باشد!

تعادل (1989)‌

بسیاری از مخاطبان فیلم‌های انیمیشن ممکن است تصور کنند سینمای انیمیشن به معنی فیلم‌هایی کمدی و طنزآمیز است که فقط با قصد خنداندن مخاطب ساخته می‌شود، اما فیلم 7 دقیقه‌ای تعادل نشان می‌دهد که این تفکر کاملا اشتباه است و این فیلم‌ها گاه می‌تواند به اندازه صدها کتاب فلسفی حرف و پیام به دنبال داشته باشد‌.

ایده شاهکار فیلم این گونه است که 5 نفر روی صفحه‌ای که در خلا‡ قرار گرفته ایستاده‌اند‌.  هر یک از این آدم‌ها که می‌خواهد حرکت کند، باید 4 نفر دیگر نیز حرکت کند تا این تعادل به هم نخورد‌. آدم‌ها چهره‌هایی مسخ شده دارند و می‌توان از آنها هر نوع تعبیری کرد‌. این موقعیت زمانی دچار تغییر می‌شود که جعبه‌ای موسیقی به روی صفحه می‌افتد که می‌تواند موسیقی پخش کند‌. این جعبه میان این آدم‌ها دست به دست می‌چرخد و هر کدام از این آدم‌ها از شنیدن موسیقی لذت می‌برند‌. در نهایت میان آنها بر سر استفاده از جعبه اختلاف می‌افتد و برخی به فکر تصاحب جعبه می‌افتند و کم کم حذف دیگری هم در دستور کار قرار می‌گیرد‌. در پایان فیلم پس از افتادن هر 4 نفر، فرد باقیمانده در یک ضلع این صفحه می‌ماند و جعبه موسیقی هم در ضلع دیگر جعبه مانده است و آن فرد هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد جز آن‌که از دور جعبه را ببیند‌؛ زیرا هر حرکتی از سوی او باعث به هم خوردن تعادل و سقوط خود او در فضای خلا می‌شود‌.

کرومپت (2004)‌

ویژگی مهم فیلم 22 دقیقه‌ای کرومپت که در نگاه اول توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند، شخصیت‌های عجیب و غریب آن است که چهره‌هایی کاملا متفاوت دارند‌؛ این فیلم اثری عروسکی است و عروسک‌ها عمدا خیلی زشت طراحی شده‌اند، اما با همه این زشتی مخاطب به آنها علاقه‌مند است‌. در فیلم مادری حضور دارد که کارگر معدن است و اندام درشت او هیچ شباهتی به یک زن ندارد‌. آنها صاحب فرزندی می‌شوند که در نگاه اول عقب مانده است‌. این شخصیت به مرور رشد می‌کند و از زمانی که عقل و مشاعر او به کار می‌افتد همواره منتظر تغییر دنیاست‌. با بزرگ شدن کودک، پدر و مادر او هم می‌میرند‌. این فرد که حالا دیگر بزرگ شده و رشد کرده سعی می‌کند برای خودش دوستی پیدا کند؛ اما این توانایی را هم ندارد‌. آرزوهای او به همین اندازه کوچک و ساده است‌. مثلا او که آدمی‌کچل است، آرزو دارد مو داشته باشد، اما مو در نمی‌آورد و معتقد است به دلیل بد شانسی که به آن دچار شده همه اتفاق‌های بد زندگی را به سمت خودش جذب می‌کند و این مساله برای او سوال برانگیز است‌. او با همین فضای ذهنی ازدواج می‌کند و صاحب دختری می‌شود که پس از رشد وکیل می‌شود اما دختر می‌میرد و مرد دوباره تنها می‌شود‌. در شرایطی که او خودش هم منتظر مرگ است و به دنبال راهی برای خودکشی می‌گردد، به ناگاه تصمیم می‌گیرد از زندگی خودش لذت ببرد‌.

دختر کبریت فروش (2006)‌

فیلم اقتباسی روسی از داستان معروف‌ هانس کریستین اندرسن نویسنده معروف دانمارکی است که بارها و بارها مورد اقتباس فیلمسازان مختلف قرار گرفته است‌. فیلم در 7 دقیقه با استفاده از موسیقی قصه جذاب خود را روایت می‌کند‌. قصه‌ای که به دلیل مضمون و پیام انسانی آن هنوز هم برای مخاطب جذاب و دلنشین است.

رضا استادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها