در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این رویکرد به خودی خود قابل دفاع یا رد نیست و همه چیز به نوع نگاه نویسنده و کارگردان برمیگردد. از طرفی نیاز مخاطب چیزی نیست که به بهانه فرهنگسازی و پیامرسانی بتوان از آن صرف نظر نمود و از طرف دیگر هم سوءاستفاده از نیاز مخاطب شایسته نیست. بنابراین چنین بحثهایی عمدتا جنبه پژوهشی دارند و به قصد شناخت بیشتر سیاستهای تولیدی تلویزیونی صورت میگیرند و هدف از بیان آنها لزوما ارزشگذاری نیست، اگرچه طبعا به طور کامل پیراسته از آن هم نخواهد بود. در واقع شناخت تاثیر زنان و خواستهای ایشان بر ساخت سریالهای خانوادگی و از طرف دیگر تاثیر سریالهای خانوادگی بر زنان و مناسبات رفتاری ایشان در راستای خودآگاهی هر دو گروه تولیدکننده و مصرفکننده است و سودمندی این شناخت و خودآگاهی در تعاملات اجتماعی مخاطبان و سیاستهای برنامهسازی تلویزیونی بر کسی پوشیده نیست.
کتاب «زنان و سریال خانوادگی» نوشته کریستین گراتی با ترجمه فاطمه کرمعلی به نشر اداره کل پژوهشهای سیما، تهران، 1384 به طور خاص به این موضوع میپردازد: «زنان مهمترین مخاطبان سریالهای خانوادگی تلویزیون به شمار میآیند، از این رو سازندگان این نوع سریالها با ترفندهای مختلف برای جذب این گروه تلاش میکنند.
کتاب حاضر، مطالعهای است درباره این گونه سریالها که در آن تعدادی از سریالهای خانوادگی مشهور و پرطرفدار تلویزیون انگلستان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. با خواندن این کتاب درخواهید یافت که اصولا چرا زنان به سریالهای خانوادگی علاقهمندند و چرا این گونه سریالها در میان سایر گروههای جامعه ــ بویژه مردان ــ مخاطب چندانی ندارد.»
در این مختصر قصد داریم با معرفی و ذکر بخشهای مختلف این کتاب، شمایی کلی از موضوع مورد بحث و سوالات پیرامون آن را ارائه دهیم با این منظور که خواننده خود مباحث مطرح شده را با نیازهای زنان و اقتضائات ساخت سریال خانوادگی در ایران تطبیق نموده و احتمالا در صورت علاقهمندی به این بحث، آن را به صورت ریشهایتر و کاملتر دنبال نماید.
سریالهای تلویزیونی مطرح انگلستان که در این کتاب مورد اشاره و بررسی قرار گرفتهاند عبارتند از: پایگاه فضایی، اهالی شرق لندن، همسایهها، دالاس، خیابان تاجگذاری، چهارراه، بروکساید، آبیپوشان خیابان هیل، کاگنی و لیسی و غیره.
در مقدمه کتاب میخوانیم: جورج کامستاک سریال خانوادگی را این طور تعریف میکند: «برنامه روزانه کمهزینهای که هفتهای چندبار پخش میشود و غالبا مخاطبان زن بزرگسال را جذب میکند.» دیگر نویسندگان امریکایی، بیشتر تمایل داشتهاند که دالاس (با هزینه تولیدی بالا) و حتی آبیپوشان خیابان هیل را در میان سریالهای خانوادگی جای دهند.
هاراس نیوکامب مینویسد: «آنچه آنها را به هم پیوند میدهد و در گروه سریالهای خانوادگی میگنجاند، حس صداقت آنها و فقدان پایانهای پیشبینی شده و رایج است.» سپس گراتی به مشکلی که بر سر تعریف سریال خانوادگی وجود دارد اشاره میکند و ریشه آن را در تغییراتی میداند که در دهه هشتاد در سریالهای روزانه بهوجود آمده و فضا و داستان این سریالها، جسورانه و اجتماعی شده است. نگارنده در پایان مقدمه اینگونه مباحث کتاب را خلاصه میکند: «این کتاب با نحوه شکلگیری روایت در این سریالها آغاز میکند و موقعیت درگیر شدن و دور شدن همزمان را نشان میدهد. این بحث با بررسی تجربه زیـبـایـیشـنـاخـتی تماشای سریالهای خانوادگی تکمیل میشود. فصلهای سوم، چهارم و پنجم عمدتا به سریالهای جذاب برای زنان و بویژه اثبات نقش زنان در جایگاه شخصی میپردازند. محصول عمده سریالهای خانوادگی، تفاوت زن و مرد، منزلت شخصی و اجتماعی، محل کار و خانه است. فصل ششم میگوید، چگونه ممکن است سریالهای خانوادگی در بافت جامع داستانهای زنانه دیگری چون فیلم زنانه و داستان عاشقانه جای گیرند و هم با امکاناتی آرمانی این ژانرهای عامه پسند نیز در تضاد باشند. فصلهای آخر به تحلیل قابلیت سریالها در برخورد با تفاوت و تغییر و بررسیهای نوآوریهایی اختصاص دارد که با جستجوی بینندگان جدیدی، غیر از مخاطبان زن سنتی به وجود آمدهاند.»
پس از این معرفی کلی، فرصت اندک باقیمانده را به نقل گزیدههایی قابل توجه از فصلهای مختلف کتاب میپردازیم: «سریالهای خانوادگی تجربه زیباییشناختی منسجمی ارائه نمیدهند، درعوض، عناصری زیباییشناختی را به کار میگیرند و مخلوطی از قواعد کلی را ارائه میدهند که آنها را سردرگم و مایه تحقیر کسانی میکند که در پی محدود کردن آنها در چهارچوبی مشخص هستند.»
«با فرض مخاطبانی که بیشتر آنها زن هستند، فیلمساز و منتقد نمیپذیرند که زنان مقولهای ثابت یا تغییرناپذیرند. با این حال، باید به سریالهای خانوادگی در فرهنگ غرب، که یکی از ملاکهای تعیینکننده «زنانه بودن» است توجه کرد.»
«از آنجا که هنوز هم در جامعه ما مسوولیت روابط عاطفی به عهده زنان است ــ چون خانهداری میکنند، مراقب بچهها هستند، برای دوستان غایب خود نامه مینویسند یا تلفن میزنند، به دنبال توصیههایی برای حل مشکلات خود هستند، برای بهتر پاسخ دادن به انتظاراتی که از آنها میرود، با نشریات مشورت میکنند ــ این درگیری با محیط شخصی است که در درگیر کردن زنان با سریال خانوادگی اهمیت دارد.»
مدلسکی معتقد است: «برنامههای تلویزیون با درگیر کردن زن در لذتهای زندگی آشفته او را از آرزوی داشتن زندگی متمرکز دور میکند. برای این کار، سریال خانوادگی نظم روان شناختی «درست» زن را در خانه منعکس میکند و تعلیم میدهد.»
«هواداران و سازندگان این سریال (بروکساید) معتقد بودند که تاکید بر مسوولیتها و روابط زنان در خانواده، بخشی از واقعگرایی بروکساید است و نمایش زنان به صورتی مستقل در روابط خانوادگی، رفتن به سمت تبلیغ و دور شدن از تعهد سریال به انعکاس موقعیت واقعی زنان است.»
«سریالهای خانوادگی ارزشهای منسجمی را عرضه میکنند که مبتنی بر اهمیت روابط شخصی و حمایت مداوم از دیدگاه زن است. قابلیت سریالها در غرق کردن دوباره تماشاگر در دنیای خاص خودشان، آنها را به نشانهای مشخص در میان شیوههای متغیر برنامهسازی در تلویزیون تبدیل میکند.»
آزاد جعفری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه