تلفیق درام و واقعیت‌

«بادی که در علفزار می‌پیچد» درام جنگی کن لوچ سال 2006 نخل طلای جشنواره بین‌المللی کن را به عنوان بهترین فیلم گرفت. این فیلم با پس زمینه‌‌ای خانوادگی به یک موضوع حساس سیاسی تاریخ معاصر انگلستان می‌پردازد. فیلم از وجود بازیگران تئاتری و کمتر شناخته شده سینمای انگلستان بهره گرفته است و نقش اصلی را سیلیان مورفی بازی می‌کند که بیشتر به خاطر چند نقش منفی خود شناخته شده است. خط اصلی قصه در سال 1930 و در ایرلند اتفاق می‌افتد. دیمین (سیلیان مورفی) و تدی (پادریک دلانی) دو برادر هستند. تدی رهبر یک گروه چریکی است که برای آزادی و استقلال سرزمین مادری‌اش مبارزه می‌کند.
کد خبر: ۱۸۹۱۹۱

دیمین فارغ‌التحصیل رشته پزشکی است که مدرکش را از دانشگاه گرفته است. او در لندن کار خوبی دریک بیمارستان برای خودش پیدا کرده و می‌خواهد در همین محل به کارش ادامه دهد. اما کمی قبل از عزیمت به لندن، وی به صورتی اتفاقی شاهد رفتار خشونت‌آمیز و وحشیانه مامورین نظامی انگلیسی با اهالی دهکده‌اش است. این مساله تاثیر خیلی زیادی روی دیمین می‌گذارد. او تصمیم می‌گیرد در دهکده بماند، به گروه مقاومت (که تحت رهبری تدی است) بپیوندد و علیه اشغالگران انگلیسی مبارزه کند. دو برادر شانه به شانه هم می‌جنگند. بزودی دو طرف مخاصمه به نوعی مصالحه می‌رسند و یک قرارداد صلح بین ارتش آزادیخواه ایرلند و دولت انگلیس امضا می‌شود. اما عمر این صلح کوتاه مدت است. زمانی که یکی از گروه‌های نهضت ‌مقاومت و مدافع آزادی، قرارداد صلح را امضا می‌کند ملت ایرلند به دو دسته تقسیم می‌شود و برادر رودرروی برادر می‌ایستد، در این حالت دیمین و تدی هم علیه یکدیگر موضع می‌گیرند. سرنوشت کشور و نهضت مقاومت چه خواهد شد؟

این اولین بار نیست که کن لوچ این هنرمند متعهد و چپ‌گرای سینمای انگلیس، به سراغ موضوعی سیاسی و حساس می‌رود، تمام فیلم‌های او درباره مسائل و مشکلات قشر ضعیف و درگیری‌های مردم عادی با دولتمردان است. این فیلم لوچ هم از سوی منتقدین به عنوان قطعه‌ای هیجان‌انگیز ارزیابی شده که براساس وقایع و حوادثی است که باعث دو تکه شدن جنگ استقلال ایرلند و نیروهای مبارز شد. این حادثه حدود 80 سال قبل رخ داد و لقب یک «قیام ضد بریتانیایی» را گرفت. آنچه که در فیلم لوچ به نمایش در می‌آید برگرفته از مستندات تاریخی است که دولت انگلیس آنها را تا مدت‌ها در آرشیوهای محرمانه نگهداری می‌کرد. به این ترتیب فیلم قصه‌اش را از واقعیت‌های تاریخی گرفته و می‌توان گفت تحریفی در کار نیست. کن لوچ با آن که خودش انگلیسی است، اما حق را به ارتش کشور خود نداده و سعی کرده با نگاهی بی‌طرف نبرد و تضاد دوطرف را به تصویر بکشد. نگاه او به نهضت آزادی بخش ایرلند و مردم این منطقه کاملا غمخوارانه است. جنگ داخلی بین ایرلندی‌ها زمانی در می‌گیرد که بخش شمالی کشور همچنان در دست دولت انگلیس باقی می‌ماند. برخورد بین دیدگاه‌ها و نبرد ایدئولوژی‌ها، بهانه خوبی به دست لوچ می‌دهد تا بتواند یک درام عمیق انسانی و لایه‌های زیرین آن را به  نمایش بگذارد.

نوع برخورد تماشاگران با فیلم دقیقا به دیدگاه آنها در قبال جنگ انگلیس و ایرلند برمی‌گردد. اگر کسی با این پس زمینه ذهنی به تماشای فیلم بنشیند که ایرلندی‌ها آدم بد قصه هستند، به صورت طبیعی فیلم را نخواهد پسندید. تبلیغات رسمی انگلیسی همیشه ایرلندی‌ها را موجوداتی بدذات و تروریست معرفی کرده است. ولی قصه فیلم لوچ خلاف این را می‌گوید، در فیلم او ایرلندی‌ها مردمی نجیب و مهربان هستند که زیرظلم نیروهای انگلیسی‌ها قرار دارند و ماموران نظامی انگلیسی، خشن‌ترین رفتار را با آنها دارند. به همین دلیل، لوچ به کاراکترهای ایرلندی‌ خود این حق را می‌دهد که اسلحه به دست بگیرند و برای استقلال و آزادی‌شان مبارزه کنند. همین لحن و زبان‌ ضداستبدادی لوچ (که بسیاری از منتقدان بین‌المللی آن را «ضدانگلیسی» هم اعلام کردند) باعث شد تا عده‌ای در انگلستان به فیلم اعتراض کنند. معترضین عقیده داشتند لوچ تاریخ را تعریف کرده و با جانبداری از ایرلندی‌ها به حمایت از «خشونت و دیدگاه‌های تروریستی» پرداخته است. گروهی حتی تلاش کردند فیلم در انگلستان نمایش داده نشود و یا حداکثر اکران محدودی داشته باشد.

به لوچ گفته شد فیلمش فقط در 30 سالن سینما به نمایش گذاشته خواهد شد و این در حالی بود که در کشوری مثل فرانسه، قرار بود فیلم در سیصد سالن سینما اکران عمومی شود. خوشبختانه اهدای نخل طلای جشنواره کن به فیلم شرایط را عوض کرد. موفقیت فیلم و بحث و جنجالی که برانگیخت باعث شد تا سینماهای نمایش دهنده در انگلستان به 105 سالن سینما برسد. در حقیقت، این اولین بار در تاریخ سینمای انگلیس و کارنامه کاری کن لوچ بود که فیلمی از او در این تعداد زیاد سینما اکران عمومی می‌شد. گروه‌های به اصطلاح حافظ صلح انگلیسی لباس‌هایی سیاه به تن دارند و رفتار خشونت‌آمیزشان (به گفته لوچ) دقیقا برگرفته از واقعیت‌های تاریخی است. با آن که فیلم بشدت قصه‌اش محلی است و اختصاص به خود انگلیسی‌ها و ایرلندی‌ها دارد، اما منتقدین آن را به واقعیت‌های تاریخی معاصر هم ارتباط می‌دهند. آنها می‌گویند کن لوچ فقط نمی‌خواسته درگیری انگلیس و ایرلند را نشان دهد و در جستجوی چیز وسیع‌تری بوده است.


منتقدین قصه لوچ را استعاره‌ای از جنگ عراق و دیگر درگیری‌های منطقه‌ای در سال‌های اخیر می‌دانند. به اعتقاد آنها، قصه فیلم تلاش قدرت‌های بزرگ خارجی برای اعزام نیرو به کشورهای در حال رشد و کشتار و ضرب و شتم اهالی محلی را به چالش می‌طلبد. در پایان قصه فیلم که دیمین مجاب می‌شود بماند و بجنگد، انگار که فیلم می‌خواهد به سمت توازنی منطقی بین وضعیت ارتش بریتانیا در اوایل قرن گذشته با وضعیت دیپلماسی سیاست خارجی آمریکا در شرایط حاضر، پیش برود. به اعتقاد بسیاری از منتقدین سینمایی این اثر درخشان کن لوچ یکی از بهترین درام‌های سیاسی و اجتماعی 50 سال اخیر دنیای سینماست.این فیلم سینمایی امشب ساعت 22 از شبکه یک پخش می شود.

کیکاووس زیاری‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها