خانم نصیری را در چندین مراسم دیده و آشنایی جزئی با او داشتم و طبق روال همه مصاحبهها، در مرحله اول هماهنگیهای لازم برای تهیه گزارش از هیأت آنها انجام شد. ساعت نزدیک چهار عصر دوشنبهای بارانی به محله نسبتا قدیمی شهرک آزادگان زنجان در خیابان پنجم تیر غربی رسیدم. جلوی درب خانه پرچم سه گوش یا حضرت رقیه به چشم میخورد. خانهای به اصطلاح جنوبی با درطوسی رنگ بزرگ با طرحهای فلزی شیشهای وجود داشت که فقط قسمت کوچک در باز بود.
ورودی زیر پله پر از کفشهای زنانه بود که سه، چهار جعبه سیب هم در گوشهای قرار داشت. قبل از رسیدن من، چند خانم چادری وارد ساختمان شدند و کفشهای خود را در آورده و مرتب کردند و در حین ذکرگفتن و صحبت کردن از پلهها بالا میرفتند و من هم دنبال آنها حرکت میکردم. خانم نصیری، مشتاق و بیصبرانه منتظر حضور ما بود. کل مسیر پلهها را با ذوق و هیجان به استقبال من آمد و با تعارفات بیوقفه مرا شرمنده مهماننوازی خود کرد.
ابتدای ورود چیزی که به چشم میخورد آشپزخانه منزل بود. کنار آن میز ناهارخوری که چیدمان و تزیین زیبای آن با میوه، شیرینی، شکلات و همچنین گلآرایی شده، دیده میشد. دورتادور پذیرایی، مهمانان و مادران نشسته بودند. بین آشپزخانه و اتاق خواب که مشرف به پذیرایی بود، دختر نوجوان سندروم داون با روسری طوسیرنگ و لبخندی نازنین، نشسته بود. در همه لحظات عکسبرداری از جلسه سعی میکرد در تمام عکسها باشد و دائم لبخند میزد. بعد از ثبت خاطرات مراسم و پذیرایی چای و شیرینی به آشپزخانه رفتم و همراه دختران و خانم نصیری ایستاده و سر پا مشغول صحبت شدیم. در همه این مدت خانمهای مراسم مشغول خواندن دعای فرج و قرائت قرآن و بعد از آن، تفسیر بودند.
خانم نصیری با قدی نسبتا کوتاه و تقریبا میانسال، جوان محسوب میشود. متولد ۱۳۴۲ و دارای پنج فرزند دختر و یک فرزند پسر بود که در صحبتهای خود گفت در سال ۱۳۵۸ و در ایام پیروزی انقلاب در سیزدهسالگی ازدواج کرده.
از نظر شخصیت ظاهری، خانمی فعال به نظر میآمد که روحیه شادابی داشت و خیلی خوشصحبت بود. در تمام مدت مصاحبه، دیدگانشان پر از اشک اشتیاق به اهل بیت و قرآن بود و هر بار که کلامی از ائمه (ع) به زبان میآورد چشمهایش خیس میشد و صدایش میلرزید. او به تمام معنا عاشق اهلبیت (ع) بود.
خانم نصیری سر صحبت را با اشاره به نحوه شکلگیری هیأتشان باز کرد: ما قبل از کوچ کردن به این محل در خانه قدیمیمان در محله کوچه مشکی بودیم. هم هیأت خانگی و هم روضه هفتگی در منزلمان داشتیم و زمانی که به شهرک آزادگان نقل مکان کردیم مراسم را با همت دوستان خود ادامه دادیم.
از آنجایی که همسر و پدر و فرزندانم هم مذهبی و اهل هیأت بوده و هستند از همان اوایل زندگی مشترکمان همیشه کنار هم به روضهداری و هیأتداری مشغول بوده و هستیم؛ طوری که در طول هفته ما در مراسمهای مختلف حضور و مشارکت داریم و همسرم دو هیأت یکی در زنجان و یکی در دواسب دارند و فعالیت میکنند. من هم مانند همسرم، هم هیأت خودمان و هم در مراسمهایی که دوستان برپا میکنند، حضور و مشارکت فعال داریم.
هیات حضرت رقیه (س) را بیش از ۲۰ سال پیش با نیت سلامتی امام زمان (عج) و خانوادهام برپا کردیم و شکر خدا هر هفته بدون تعطیلی دائما برگزار شده است. اوایل در هیأت فقط سوره انعام میخواندیم، ولی بعدها به درخواست دوستان قرائت قرآن و مداحی و روضهخوانی را هم به آن اضافه کردیم.
نصیری ادامه میدهد: مراسم هیأت حضرت رقیه (س) هر هفته ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه عصر روزهای دوشنبه برپا میشود. قرائت قرآن و تاویل و تفسیر و بیان احکام دینی و مسائل مذهبی و همچنین خواندن زیارت عاشورا و حدیث کساء جزو برنامههای ثابت ماست. به درخواست خانمها و دوستان، مداحی و مولودیخوانی را هم اضافه کردیم و الان دیگر انعام را در روزهای شهادت و ایام خاص میخوانیم.
نصیری ضمن تاکید بر مشارکت خوب خانمها در این هیأت و مراسم حضرت رقیه (س) میگوید: هر هفته در هیأت ۷۰ نفر از مادران جوان و میانسال حضور دارند و این مشارکت در ایام خاص به ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر میرسد.
او تاکید میکند: هیأت ما چرخشی بوده و هر کسی نذری داشته باشد هیأت را به خانه خود دعوت میکند، در غیر این صورت در خانه ما مراسم برگزار میشود و سعی میکنیم روضه را بههیچوجه تعطیل نکنیم. شکر خدا در برقراری و برپایی این مراسم، دوستان و عزیزان هر کمکی میتوانند انجام میدهند.
از آنجا که هیات ما خودجوش است همه هزینهها بر عهده کسی است که هیات را دعوت کرده است. خود دوستان تلاش میکنند در اجرا و انجام بهتر مراسم هفتگی همکاری و همراهی داشته باشند و تقسیم کار صورت میگیرد. بهطور مثال خانم دوستمحمدی بازنشسته آموزش و پرورش است که احکام و تفسیر قرآن را ارائه میکند. دوستان عزیز دیگرمان خانم حسینی و خانم اسدی و سیدخانم هرکدام مداحی و مرثیهسرایی و روضهخوانی میکنند که بابت آن ریالی از هیات و بانیان دریافت نمیکنند و به حمد الهی و تلاش همگی توانستهایم تا الان هیات را سرپا نگه داریم.
نذر سفره
نصیری میگوید: از طرفی به پول نذوراتی که افراد و خانمها به پرچم هیات آویزان میکنند هیچکسی دست نمیزند و از اول هم آن پول برای سفره حضرت رقیه (س) و پخت و پخش غذا کنار گذاشته میشود. با جمعآوری نذورات طول سال در ایام شهادت و ولادت حضرت رقیه (س) بابت پخت و پهن کردند سفره هزینه میشود و الحمدلله از اول هم همین سفره برقرار بوده و همچنان هست.
وی ضمن تشریح برنامههای و نحوه پخت و پخش غذا اشاره میکند: قبل از کرونا پخت غذاهایی، چون چلومرغ، عدسپلو، قیمه و قورمهسبزی به تعداد ۱۵۰۰ نفر داشتیم. بعد از کرونا شاید کمتر شده باشد، ولی زیاد تاثیری در انجام کار ما نداشته است و الحمدلله امسال در ایام شهادت حضرت رقیه نیز مبلغ ۲۵ میلیون تومان برای تهیه غذا هزینه شد و به تعداد ۷۰۰ تا ۸۰۰ ظرف یکبار مصرف غذا در مسجد امام علی (ع) شهرک آزادگان پخش کردیم و بایستی فراموش نکنیم که در این احسان غذا حضرت رقیه (س) افراد نذورات روغن و برنج و سایر اقلام را هم میآورند و برای پخت به آشپزخانه تحویل میدهیم.
نصیری ادامه داد: امسال با دوستان تصمیم گرفتیم برای سفره حضرت رقیه (س) پرچم بزرگی با نام ایشان دوخته شود و برای آن هم هزینه ۲۵ میلیون را نیز از همان نذروات مردمی هیات پرداخت کردیم و همچنین پرچم دیگری با نام امام حسن (ع) را هم به خیاط دادهایم که انشاءا... برای سفرهداری و هیات استفاده خواهیم کرد.
وی درباره مراسمهایی که در طول سال و اعیاد و شهادتها برگزار میشود، گفت: مطابق با اعیاد و شهادتها ما نیز در هیات حضرت رقیه (س) برنامههایی را تدارک میبینیم. معمولا برای ایام شهادت، قرائت سوره انعام را داریم و برای همه اعیاد و میلاد اهلبیت، پخش شکلات و شیرینی، همراه با مولودیخوانی مداحان را داریم. علیالخصوص نیمه شعبان که سالهاست در خانه ما جشن مفصل میلاد امام زمان برگزار میشود... در حین صحبتهای ما صدای مداح خانمی که دعای توسل میخواند، به گوش میرسید.
ارادت از کودکی
خانم نصیری در ادامه از مراسمی که حدود ۲۵ سالی است در خانه خود برگزار میشود گفت. روز نیمهشعبان در خانه جشن باشکوهی برپا میشود که ریشه در ارادت بنده به ساحت مقدس امامزمان (عج) دارد. همه دوستان تصور میکنند جشن نیمهشعبان نذر من برای پسرم است که ضربهمغزی شده است درحالیکه من از بچگی ارادت ویژهای به امامان داشتم و به لطف اهلبیت (ع) خودم، خانواده و فرزندم بیمه هستند. روز نیمهشعبان یکی از سالها پسرم از داربست تزیین خیابان افتاد و ضربهمغزی شد. امام مهربانمان نجات و شفایش دادند، ولی ارادت و عشق و اشتیاق من به ایشان، ریشه دیرینهتری دارد.
جشن باشکوه نیمهشعبان
در کودکی یادم هست خالهام از تهران به زنجان میآمد و در مراسم نیمهشعبان زنجان شرکت میکرد و اعتقاد داشت که جشن نیمهشعبان در زنجان باشکوه برگزار میشود. در آن زمان همه خیابانها و کوچه پسکوچهها فرش قرمز پهن میشد و با شیرینی و شکلات و مولودیخوانی نیمهشعبانهای خیلی باشکوهی برپا میکردند و من هم همیشه دوست داشتم جزو یکی از ارادتمندان باشم.
نصیری اضافه کرد: از آن زمان همیشه در ذهن خودم برپایی مراسم جشن در این روز را پرورش میدادم و از زمانی که ازدواج کردم توانستم این کار را انجام بدهم. جالب اینجاست که سال اول خیلی خجالت میکشیدم و شاید کسی باور نکند من فقط با پخش یک بسته شکلات بین بچهها که در کوچه و خیابان مشغول بازی بودند آغاز کردم.
سال بعد از آن، یکی از همسایهها که اتفاقا خانم مهربانی بود مرا به ادامه این کار تشویق و خودش هم نذر کرد اگر خداوند به او فرزندی عطا کند، در این کار من را یاری و کمک کند. همانطور هم شد. شکر خدا آن خانم مهربان همسایه، صاحب چند اولاد شد. آن سال من و مادر مهربان تنها با ۱۲ هزار تومان توانستیم بستهبندیهایی از شیرینی و شکلات آماده کرده و در کل خیابان پخش کنیم. شکر خدا کارمان را ادامه دادیم تا امروز که هم منزل و هم خیابان محل زندگی را چراغانی کرده و مراسم جشن میلاد نیمهشعبان را به باشکوهترین شکل ممکن برگزار میکنیم. در مراسمی که در قالب جشن یا هیات خانگی و روضهخوانی داریم همیشه شاهد لطف و عنایت و معجزات اهلبیت (ع) نسبت به دوستان و خودم هستم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد