سناریوی شاگرد ناخلف برای سرقت 10 کیلو شمش طلا

به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، اوایل مهر امسال طلافروش میانسالی با حضوردر شعبه نهم دادسرای جنایی تهران به بازپرس سهرابی گفت: در بازار تهران مغازه طلافروشی دارم. آن روز از فردی ده کیلو طلا در قالب شمش خرید و با گذاشتن در نایلون مشکی، سمت
مغازه ام در بازار راه افتادم که در نزدیکی‌های مغازه دو نفرسمتم آمدند و گفتند که پلیس هستند و حکم بازرسی دارند. من را بازرسی بدنی کردند و بعد از جست‌وجو در نایلونی که همراهم بود گفتند این شمش‌های طلا قاچاق است. گزارش شده در کار قاچاق طلا هستید . بنابراین باید برای تحقیقات همراهشان به اداره پلیس بروم و فقط در حد یک جمله گذاشتند تلفنی به خانواده خبر دهم که به اداره پلیس می‌روم. آنها مرا به بیابان‌های اطراف جاده خاوران بردند. 120 دقیقه گروگان‌شان بودم. بعد محموله شمش را سرقت کرده و با رها کردن من در آنجا سوارخودرویشان شده و فرار کردند. ارزش محموله شمش‌هایم چهار میلیارد تومان بود.
پس از این شکایت پرونده برای رسیدگی به پلیس آگاهی تهران فرستاده شد. همزمان با شروع تحقیقات در پلیس آگاهی، شاکی با مراجعه دوباره به پلیس آگاهی مدعی شد که به شاگردش مظنون است.
در ادامه تحقیقات شاگرد 25 ساله تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و بازداشت شد. او منکر نقش داشتن در سرقت و آدم‌ربایی شد، اما زمانی که ماموران در بازبینی‌ دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت تصاویر شاگرد طلافروشی را به‌دست آوردند، لب به اعتراف باز کرد و گفت: چند سال در مغازه طلافروشی شاکی کار کردم. او حق و حقوقم را به‌درستی نمی‌داد. بنابراین نقشه کشیدم از او انتقام بگیرم. من به تنهایی نمی‌توانستم نقشه را اجرا کنم. موضوع را با دوستم شهاب در میان گذاشتم و او دو نفر دیگر را برای اجرای نقشه سرقت به من معرفی کرد. من عکس طلافروش را به دو مرد آدمربا دادم. بعد از سرقت، هر کدام دو کیلو و نیم طلا به‌عنوان سهم‌مان برداشتیم. با بخشی از طلاهای سرقتی خانه و خودرو خریدم. می‌خواستم با بقیه طلاها یک مغازه طلافروشی راه‌اندازی کنم.
با اعتراف وی چندروزپیش سه همدستش نیز شناسایی و بازداشت شدندو اعتراف کردند.