در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گذشته رسم فرزندخواندگی معمولا اینگونه بود، خانوادههایی که بچهدار نمیشدند یا تمایل به پذیرش فرزند دیگری غیر از فرزند خود را داشتهاند، تقاضای خود را به بهزیستی مطرح میکردند اما در سالهای اخیر بهدلیل تقاضای فراوان دختران مجرد برای قبول سرپرستی فرزندان بیسرپرست، قانون قبول فرزندخوانده توسط دختران مجرد سرانجام به تصویب رسید و حالا چند سالی است که دختران مجرد هم میتوانند تجربه شیرین مادرشدن را بچشند. الهه یکی از همین دختران مجرد است. حالا مادر دو دختر است و حال و هوایی را که امروز دارد با هیچ چیز دیگر در دنیا عوض نمیکند.
من الهه یک مادر هستم
الهه 48 ساله و کارشناس ارشد مهندسی شیمی است. یک خواهر و دو برادر دارد. 41 ساله بود که برای طرح درخواست فرزندخواندگی به بهزیستی مراجعه کرد. آن زمان در وزارت نفت، مدیر طرحهای تحقیقاتی بود.
او میگوید: «طبق استانداردهای جامعه، آدم موفقی بودم، اختراع ثبت شده داشتم، نتایج بعضی کارهای تحقیقاتی خود را صنعتی کرده بودم، مقالات بینالمللی داشتم و از نظر شغلی احساس رضایت خوبی داشتم. از نظر فعالیتهای اجتماعی هم از حدود 19 سالگی با مراکز مختلف بهزیستی همکاری میکردم. از همان موقع و شروع دوران دانشجویی، عشق به بچههای بیسرپرست در من وجود داشت. از وقتی هم که دستم در جیب خودم رفت و درآمد شخصی داشتم، سعی کردم در قالب یک فرد حقیقی با بهزیستی همکاری کنم.»
او در کنار تمام موفقیتهایی که داشت، ورزشکار هم بود و عاشق کوهنوردی و به گفته خودش بسیاری از قلههای بلند را در ایران فتح کرده و یک زندگی فعال و منظم داشت. اما او در این میان در پی یافتن پاسخی برای سوال بزرگ زندگی خود بود که چگونه میتوان محتوای زندگی را غنیتر کرد و به آن امتداد داد. پاسخ این سوال، قبول طفلی به فرزندخواندگی بود. به این ترتیب با بهبود شرایط زندگی آن طفل و تلاش برای خوشبختیاش، میتوانست احساس رضایتمندی را نیز در خود کاملتر کند.
وقتی کربلا معجزه میکند
همین دلایل باعث شد تا الهه در 41 سالگی به بهزیستی مراجعه کند و با پرکردن فرم فرزندخواندگی، آمادگی خود را برای این کار اعلام کند. آن زمان طرحی به نام امین موقت در بهزیستی وجود داشت و هنوز طرح فرزندخواندگی برای خانمهای مجرد تصویب نشده بود. او میگوید: من ساکن تهران هستم اما آن زمان به همراه چند نفر از دوستانم در منطقه ری کارهای نیکوکارانه انجام میدادیم، به همین دلیل از بهزیستی همان منطقه درخواست دادم. از مهر ماه 91 که فرم پر کردم تا اردیبهشت سال بعد هیچ خبری نشد.
در همان زمان بود که سفری ناگهانی به کربلا برایم پیش آمد و از امام حسین(ع) خواستم تا اگر صلاح است، این اتفاق در زندگی من بیفتد. حدودا یکی دو روز بعد از این که از کربلا برگشتم، با من تماس گرفتند و پیشنهاد سرپرستی یکی از بچههای بهزیستی را دادند و من بدون هیچ قید و شرطی قبول کردم. برایم مهم نبود بچه زیباست یا زشت، سالم است یا بیمار، پدر یا مادر دارد یا خیر. متاسفانه خیلی از افراد برای پذیرش فرزند، پیششرطهایی را قرار میدهند که گاهی اصلا با روح چنین کار زیبایی هماهنگی ندارد. سرانجام به لطف خداوند توانستم در آن شرایط دشوار، حکم امین موقت این فرزند را در کمتر از یک ماه بگیرم.
مادر و دختر واقعی هستیم!
الهه، دختری حدود هشت سال و نیمه را برای سرپرستی پذیرفت که سختیهای زیادی در زندگی کشیده بود.
پدرش فوت کرده بود. مادرش نیز که به دلیل بیماری، او را به بهزیستی سپرده بود، بعد از مدتی از دنیا رفت. همین سختیها و عدم آشنایی قبلی او با شرایط زندگی جدیدش، طبیعتا مشکلاتی را پیشرو آورد که با کمک خدا پشت سر گذاشته شد. به گفته الهه، حدود 9 ماه طول کشید تا دخترش به او اعتماد کرد و او را بهعنوان مادر پذیرفت و حاضر شد خاطراتش را با او بازگو کند.
بعد از آن شکلگیری محبت مادر و دختری بین آنها آسانتر شده و سرعت گرفت. احساس الهه به فرزندش بسیار عمیق شده بود. الهه میگوید: «شاید خیلی جالب باشد که گروه خونی ما هم یکی است و حتی برخی مشخصات ظاهری ما نیز شبیه هم است بهطوری که بعضی افراد که ما را با هم میبینند واقعا تصور میکنند مادر و دختر واقعی هستیم».
حکمی که برای سرپرستی فرزند او داده بودند، امین موقت بود و فرزندخواندگی نبود. دو سالی که گذشت، یعنی سال 94، از اداره سرپرستی با الهه تماس گرفتند تا اگر تمایل دارد حکم سرپرستی را به فرزندخواندگی تغییر دهد. الهه مشتاقانه موافقت کرد و پیگیر انجام این کار شد.
پس از طی مراحل اداری لازم، در نهایت حکم فرزندخواندگی صادر شد و شناسنامه دخترش به نام فامیلی الهه تغییر یافت و به این ترتیب او به طور رسمی مادر شد.
ورود دختر دوم به زندگی
سال 97 بود که دختر اول الهه اصرار کرد یک خواهر داشته باشد. الهه میگوید: «من آدم پرمشغلهای بودم. کار جدیدی را شروع کرده و مجموعهای را با کمک دوستان افتتاح کردیم برای نگهداری از کودکان بیسرپرست که در حال حاضر در آن مجموعه از 28 دختر نگهداری میکنیم. به نوعی، من مادر این 28 دختر هم بودم و ورود یک بچه دیگر به زندگیام قطعا چالشهایی را به دنبال داشت.
اینبار بهجز من سازگاری فرزند دوم با فرزند اول نیز اهمیت فراوان داشت و این کار را پیچیدهتر میکرد. اما دخترم اصرار زیادی داشت و میخواست در کنار داشتن یک خواهر، برای بهبود زندگی فرد دیگری هم مشارکت کند. همان شد که من دوباره برای فرزندخواندگی درخواست دادم.
یکی از بچههای مرکز خودمان بود که اصلا نمیپذیرفت فرزندخوانده شود و ما روی همین کودک تمرکز کردیم. کودک بااستعداد و مثبتی بود و با کمک مددکاری و چند جلسه روانشناسی، او را هم متقاعد کردیم و دختر دوم هم با حکم فرزندخواندگی آزمایشی وارد زندگی من شد».
مطابق قانون، حکم فرزندخواندگی ابتدا به صورت آزمایشی صادر میشود و اگر تا شش ماه، شرایط فرزندخواندگی خوب و مناسب باشد، حکم فرزندخواندگی قطعی میشود. دختر دوم الهه هم با توجه به شرایط مساعدی که حکمفرما بود، در همین مدت بهطور رسمی فرزندخوانده الهه شد و نام او هم وارد شناسنامهاش شد. حالا از آبان 97، الهه صاحب دو فرزند دختر است.
به گفته الهه، به لطف خدا رابطه بسیار خوبی بین دو دخترش وجود دارد. او میگوید: «دو سه ماه اولی که دختر دومم وارد خانواده ما شده بود، با وجود این که این کار به خواست دختر اولم صورت گرفته بود، اما حال و هوایش تغییر کرد که البته طبیعی بود و با کمکهای مشاور برطرف شد. حالا دختر بزرگم 15 ساله و دختر کوچکم ده ساله است. هر دو دخترم مهربان و دوستداشتنی و بااستعداد هستند. رابطه خواهریشان روزبهروز بهتر میشود و من به وجودشان افتخار میکنم.»
در مسیر مادری
الهه با اشاره به تمام دخترانی که به هر دلیلی ازدواج نکردهاند، ابتدا توصیه میکند که با آسانگیری و پایین آوردن سطح توقعات انتخاب خوبی کنند و همسری و مادری را در کنار هم تجربه کنند اما تاکید میکند که این دلیل نمیشود اگر به هر دلیلی امکان ازدواج فراهم نشد آنها مادر شدن را تجربه نکنند بلکه با قدم گذاشتن در این مسیر میتوانند این حس را تجربه کنند.
خانمهایی که وارد این راه میشوند نباید فکر کنند که مسیر صاف و بدون دستاندازی را طی خواهند کرد، بلکه مسیری است که وارد شدن به آن عشق، اعتقاد و استقامت میخواهد.
او ادامه میدهد: یادم میآید روزی که برای به سرپرستی دختر اولم مراجعه کرده بودم، از من پرسیدند اگر روزی مادر این دختر مراجعه کرد، شما چهکار خواهید کرد؟ من هم در پاسخ گفتم من این فرزند را به امانت میبرم و هر زمان مادرش با داشتن شرایط لازم مراجعه کرد، خودم کمکش میکنم.
البته قطعا انجام چنین کاری با وجود احساس علاقهای که وجود دارد اصلا آسان نیست، اما این اعتقادم بود و در مورد فرزند دوم هم، همین اعتقاد را دارم.
الهه به گفته خودش الان به مرحلهای رسیده که احساس مادری را شدیدا درک میکند. این حس آنقدر قوی است که به گفته خودش وقتی یکی از دخترانش را برای آزمایش MRI برده بود، از اول تا آخر آزمایش اشک میریخت.
تجربه حس ناب
الهه هم مانند خیلی از مادران دیگر جامعه ما، فکر میکند آمدن بچه، ظرفیتهای خیلی زیادی را در وجود انسان بالفعل میکند و انسان را قادر به انجام کارهایی میکند که هرگز تصور انجام دادن آنها را نداشته. «دقیقا حسی که مادران خودمان داشتند، همهچیز را برای فرزندشان میخواهند و من این حس را تجربه کردم.»
رویارویی با واقعیت
به گفته الهه، حدود هشت سالی است که با فرزند اولش زندگی میکند. امسال فرزند اولش با ورود خواهر به زندگیش، موضوع فرزندخوانده بودن و داشتن خواهر را با دوستان و همکلاسیهایش مطرح کرد و این کار با واکنش مثبت آنها روبهرو شد.
الهه میگوید: «دخترم همیشه میگفت دوست دارم یک روز سرم را بالا بگیرم و بگویم فرزندخواندهام و مادرم من را از همه عالم بیشتر دوست دارد. خدا را شکر این اتفاق افتاد و حتی به درخواست خودش یک بار، همراه خواهرش به مدرسه رفتیم. دختر دومم هنوز کوچک است اما مطمئنم او نیز در زمان مناسب خیلی منطقی و راحت با این موضوع کنار خواهد آمد».
چند شرط مهم که باید بدانید
الهه به عنوان خانم مجردی که حالا مادر دو دختر شده، از تجربیاتش با دختران جوانی میگوید که میخواهند قدم در این راه بگذارند و معتقد است این افراد باید حتما چند شرط را داشته باشند تا بتوانند تجربه موفقی را پشت سر بگذارند.
او میگوید: «یکی این که حتما از نظر مالی و حتی محل زندگی استقلال داشته باشند. وقتی بچهای میخواهد وارد خانواده جدیدی شود، اگر از چند مسیر و توسط افراد متعدد تربیت شود، چندگانگی تربیتی پیش میآید و اغلب منجر به فرزندخواندگی ناموفق میشود. شرط دوم حمایت خانواده است؛ برای یک خانم مجرد این حمایت، بهویژه اگر شاغل باشد، اهمیت زیادی دارد.
من قطعا بخشی از تجربه فرزندخواندگی موفق خود را مدیون حمایتی میدانم که خانواده از من داشته است؛ زمانی که سر کار یا مأموریت بودهام، خانواده از دخترانم مراقبت و نگهداری میکردند و خیالم راحت بود که فرزندانم در امنیت و آرامشاند.
بنابراین، خانمهایی که کاملا تنها هستند، بهتر است شاغل نباشند تا بتوانند تمام وقت خود را برای فرزندشان بگذارند، در غیر این صورت ممکن است مشکلات زیادی بروز کند.
شرط دیگر، استفاده از تخصص مشاوره است برای حل مشکلات ارتباطی یا پیچیدگیهای احتمالی در مسیر تجربه فرزندخواندگی. او شرط مهم دیگر را عشق زیاد به بچهها و درک احساسات و شرایط آنها میداند و ادامه میدهد: «بچه عروسک نیست که وارد زندگی یک خانم مجرد شود و به محض ورود بتواند خلأهای زندگیاش را پر کند و مشکلی را هم برایش ایجاد نکند.
این کودکان بیش از هر چیز نیازمند عاطفه و البته آموزش هستند و وقتی به فرزندخواندگی میروند باید از این دو جنبه غنی شوند.»
ندا اظهری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: