در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
چقدر حرف دارم واسه گفتن چه قدر شعر دارم که آواز شه
چقدر قفل بستن رو مغزم ببین که با دستای تو باید باز شه
چقدر عاشقی به منو شب میاد چقدر فکر من سمت رویا بره
دلم جوری دیوونه بازی میخواد که عقلم یه عمری به اغما بره
تو چشمای من زل بزن ابری ام رنگین کمون پشت این ابر هست
یکم صبر کن صبر کن صبر کن … یه رنگین کمون پشت این صبر هست …
به لب های من اسمتو پیج کن اتاقم باید بوی نسرین بده
پیچک شو رو شونه هام تکیه کن که حال تو حالمو تسکین بده
تو هم با من این شعرمو لب بزن تو هر کوچه ای که به یاد منی
پر از خاطره بازی های توام پر از لعنتی های دوس داشتنی
تو چشمای من زل بزن ابری ام رنگین کمون پشت این ابر هست
یکم صبر کن صبر کن صبر کن … یه رنگین کمون پشت این صبر هست …
تو چشمای من زل بزن ابری ام رنگین کمون پشت این ابر هست
یکم صبر کن صبر کن صبر کن … یه رنگین کمون پشت این صبر هست …
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
دکتر فواد ایزدی درگفت و گو با «جام جم»:
حسین حبیبی در گفتوگو با «جامجم» از سرچشمههای نگارگری گفت