یادداشت:

خطاهای ما و درس‌های عاشورا

در باب هدف نهضت عاشورا تحقیقات زیادی انجام و سخنان مختلفی گفته شده است. در این میان یکی از مسلمات در باب اهداف سید‌الشهداء، امر به معروف و نهی از منکر است. اما در باب این‌که امام حسین (ع) برای دعوت به کدام معروف و نهی از کدام منکر قیام کردند، تفاسیر مختلفی وجود دارد، آیا معروف مد‌نظر امام، که مردم را به آن فرامی‌خواندند مبارزه با حاکم ستمگر است، یا تشکیل حکومت عدل یا ...
کد خبر: ۱۱۶۵۴۳۷

از سویی این موارد از معروفهایی است که مسلما مدنظر امام عادل بودهاند، اما از سوی دیگر، به نظر میرسد جامعه مخاطب امام، در گامهایی مقدماتیتر دچار سستی و انحطاط است و امر به معروف از مراحلی ابتداییتر باید صورت گیرد.

امام در خطبه روز عاشورا چند نکته کلیدی را مطرح میکنند از جمله اینکه به لشکر عمر سعد تصریح میکنند من کسی از شما را نکشتم. همچنین میفرماید که من فرزند پیامبر شما هستم و همان پیامبر من و برادرم را سرور جوانان اهل بهشت خوانده است. همچنین میفرماید که من به دعوت شما به اینجا آمدهام و نیز میفرماید که اکنون نیز اصراری بر ادامه مسیر ندارم و بگذارید به جای دیگری بروم و تنها نقطهای که امام در مقابل آن مقاومت میکند، بیعت کردن با یزید است.

از مجموع این موارد عقلا میتوان نتیجه گرفت اولا جنگیدن با امام هیچ زمینه قبلی به قصد انتقام گرفتن ندارد در ثانی رودررویی با امام در این میدان، در اصل به دعوتی دوستانه از سوی بزرگان لشکر مقابل صورت گرفته و از این رو امام به قصد تهدید و جنگافروزی به سمت آنها نیامده است، بلکه دعوتی دوستانه را اجابت فرموده و همان دعوتکنندگان، روی مهمان شمشیر کشیدهاند و سوم اینکه مبانی اعتقادی دینی هم از این جنگافروزی کوفیان هیچ حمایتی نمیکند.

چنین تصویری از ماجرای عاشورا، که به لطف خطبه سیدالشهدا بر ما آشکار است، نشان میدهد پیکار با امام حسین (ع) نقض بدیهیترین و اولیهترین اصول اخلاقی روابط انسانی است. برای این پیکارجویان صحبت از فلسفه ایستادگی در برابر حاکم جور و قیام برای تحقق عدالت، بسیار سنگین و دشوارفهم است. اما چگونه ممکن است جماعتی این چنین به قهقرا سیر کنند و به فاصله اندکی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) این چنین به بیاخلاقی دچار شوند؟

عاشورا به فرموده ابوالفضل العباس، «یوم المتقی» است؛ روز تلاقی شر محض و خیر محض است. بنابراین عاشورا دو عامل دارد؛ یک عامل سویه امام و یاران اوست که تن به ذلت نمیدهند و از این نظر، عاشورا خیر محض و رویدادی پرشکوه است. اما عامل دیگر آن لشکری است که خون پسر پیامبر خاتم(ص) را بر زمین میریزد و اهل بیت او را به اسیری میگیرد. و از این منظر، عاشورا خطایی بزرگ است که آهندامت آن تا قیامت بر دل عاملان آن مستدام است. این حادثه خطایی بزرگ است، چرا که همانطور که بیان شد، ابتداییترین اصول اخلاقی را پایمال کرده است. اما عامل این خطا چیست؟ امام صادق (ع) میفرمایند «حبالدنیا راس کل خطیئه». دنیادوستی نقطه آغاز این خطای بزرگ است؛ شاید بزرگترین خطایی که به دست فرزندان آدم ابوالبشر روی داده است. این پیامی است به همه- ما در زندگی شخصی و نیز به جامعه ما، اگر بناست از عاشورا درس بگیریم. اگر زندگی شخصی خود یا جامعه خود را دچار خطایی بزرگ و دشوار میبینیم، ریشه آن را در دنیاگرایی و دنیادوستی باید دانست و ابتدا به حل این مشکل ریشهای پرداخت. این همان کاری است که قهرمان آن تصمیم بزرگ در روز عاشورا انجام داد؛ یعنی جناب حرّ. و همو بود که با جملهای که در خطاب به فرزند خود گفت، نشان داد پیش از این تصمیم بزرگ، حب دنیا را در خود کشته است: یا بنی کرامات الدنیا زائله.

حسین برید

پژوهشگر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها