فرار پسر افغان پس از قتل رقیب عشقی

به گزارش جام‌جم، شامگاه سه‌شنبه مردی با پلیس تهران تماس گرفت و از درگیری خونینی در یکی از محله‌های جنوبی تهران خبر داد.

ماموران با حضور در آنجا مشاهده کردند پسر جوانی با ضربه‌های چاقو بشدت زخمی شده و مقابل در خانه یکی از همسایگانش افتاده است. جوان زخمی به بیمارستان منتقل شد، اما او به دلیل شدت خونریزی فوت کرد. با گزارش مرگ او به بازپرس دادسرای جنایی تهران، جسد پسر جوان به پزشکی قانونی منتقل شد. ماموران با تحقیقات اولیه از همسایه‌ها متوجه شدند آنها مرد زخمی را هنگام مشاجره و درگیری با پسری افغان دیده‌اند که بعد از آن مرد مهاجم وارد خانه یکی از همسایه‌ها شده دقایقی بعد از آنجا بیرون آمده و فرار کرده است.

همین سرنخ کافی بود که ماموران احتمال دهند که میان متهم به قتل فراری و ساکنان این خانه ارتباطی وجود دارد. ماموران با هماهنگی قضایی وارد خانه مورد نظر شدند و با دو دختر جوان در حالی روبه‌رو شدند که از شدت ترس قدرت حرف زدن نداشتند.

آنها ابتدا منکر هر گونه آشنایی با متهم به قتل افغان شدند تا این که یکی از دختران گفت متهم فراری، جوانی است که قبلا به او علاقه‌مند بوده است و مقتول را نیز می‌شناسد. بنابراین آن دو بازداشت و برای ادامه تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شدند.

یکی از دختران جوان به افسر تحقیق گفت: مدتی پیش با جوانی آشنا شدم و به هم علاقه‌مند شدیم. اما زمانی که متوجه شدم او ایرانی نبوده و تبعه افغان است، از وی جدا شدم. زمانی که با او حرف زدم و خواستم برای همیشه فراموشم کند، توجهی نکرد و خواهان ادامه یافتن ارتباطمان بود. وی افزود: او بعداز چند هفته مزاحمت به یکباره ناپدید شد. از وی خبری نداشتم تا این که بعد از پایان این دوستی، با جوانی ایرانی دوست شدم. آن شب در غیاب خانواده‌ام، دختری که از دوستانم بود، به خانه آمد و مهمانم بود.

ساعاتی نگذشته بود که صدای زنگ خانه‌ام به صدا درآمد. پشت در همان پسر افغان بود که چاقوی خون‌آلودی به دست داشت. صدای ناله‌های فردی نیز به گوشم رسید، اما نمی‌دانستم او چه کسی است.

دختر جوان ادامه داد: او به زور مرا به کناری هل داد و وارد خانه‌مان شد. هر چه تلاش کردم وی را بیرون بیندازم نشد. او چاقو را به‌سمتم گرفت و مرا به مرگ تهدید کرد. بعد از من خواست وارد ساختمان شوم و خودش نیز پشت سرم حرکت کرد. دوستم با دیدن آن جوان غریبه خیلی ترسیده بود. جوان افغان مدام به من می‌گفت چرا به جوان دیگری علاقه‌مند شده‌ام و به خاطر او به عشق وی پاسخ منفی داده‌ام. هر چه گفتم من به تو علاقه‌ای ندارم و باید دیگر سراغم نیاید و مزاحم من نشود، بی‌فایده بود.

وی افزود: او می‌گفت جوان مورد علاقه‌ام را زخمی کرده و دیر یا زود آن جوان فوت می‌کند و داغ این عشق بردل من می‌ماند.

دختر جوان ادامه داد: جوان افغان که خودش نیز زخمی شده بود، زمانی که زنگ تلفن خانه‌مان به صدا در آمد، ترسید و سراسیمه از خانه‌مان خارج شد. بعد از رفتنش، به خیابان رفتم و دیدم ماجرا صحت دارد و او جوان مورد علاقه‌ام را با ضربه‌های چاقو بشدت زخمی کرده است. وی گفت: سعی کردم او را نجات دهم که نشد. از ترس این که خودم نیز گرفتار نشوم به خانه بازگشتم. با آمدن پلیس من و دوستم بازداشت شدیم.

در جریان تحقیقات، دختری که مهمان خانه او بود نیز گفته‌های دوستش را تائید کرد. تحقیقات از این دو دختر در حالی ادامه دارد که پلیس در جست‌وجوی متهم به قتل فراری است.