مصاحبه اختصاصی جام سیاست با پروفسور نوام چامسکی، نظریه‌پرداز آمریکایی

دهه 1940 آغازی بر پایان آمریکا

11 سپتامبر پایان توهم جهان تک قطبی

دکتر حمیدرضا آصفی، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه و ازجمله دیپلمات‌های باسابقه کشورمان است.
کد خبر: ۹۴۲۱۸۶
11 سپتامبر پایان توهم جهان تک قطبی

وی در گفت‌وگو با جام سیاست درباره نظم نوین جهانی می‌گوید: بعد از 11 سپتامبر سرعت چند قطبی شدن جهان که از ابتدای قرن شروع شده بود بیشتر شد و راهبردهای بین‌المللی به سمت چندجانبه‌گرایی حرکت می‌کند. او بر این اعتقاد است که آمریکا به صورت چشمگیری قدرت و توان تاثیر‌گذاری خود را از دست داده است. آنچه در ادامه می‌خوانید، دیدگاه‌های آصفی درباره غروب ستاره اقبال آمریکایی است.

جنگ‌افروزی‌های آمریکا بویژه پس از 11 سپتامبر آیا به افزایش قدرت آمریکا کمک کرده یا جهان را بیشتر به سمت چند قطبی شدن پیش برده است؟

جهان از ابتدای قرن یعنی قبل از حادثه 11 سپتامبر به سمت چند قطبی پیش رفت اما آمریکا تلاش کرد دنیا را امنیتی کند تا به این ترتیب حضور خود را در منطقه مشروعیت داده و بتواند دشمنان خود را در قالب گروه‌های «شر» قرار داده و بین نیروها و گروه‌های مختلف در منطقه شکاف ایجاد کند. البته دلایل وقوع حادثه 11سپتامبر هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار داشته و پیچیده است ضمن این‌که گزارشی که ‌آمریکا در این رابطه تهیه کرده و دست سعودی‌ها در آن مشخص بود به صورت ناشیانه‌ای از سوی لابی‌های عربی دخیل در سیاست آمریکا سانسور شد و به این ترتیب این نکته مبهم ماند که چطور حادثه‌ای در این ابعاد، در نیویورک رخ داد، اما فارغ از موضوع حادثه یازدهم سپتامبر، درباره وقایع بعدی باید اشاره کرد که بعد از 11 سپتامبر عملا سیاست‌های آمریکا شکست خورد. اگر این فرض را بپذیریم که آمریکا به دنبال سرکوب تروریست بوده باید بگوییم که کاملا در این زمینه اتفاق متضادی رخ داد. لذا نتیجه می‌گیریم که کاملا ناموفق بوده است مگر این‌که بگویند می‌خواستیم با این کار به گسترش تروریسم کمک کنیم که در این صورت موفق بوده‌اند. البته این نتیجه‌گیری دیگر به عهده آمریکایی‌هاست.

آیا می‌توان گفت که مداخله‌های نظامی آمریکا در جهان اسلام، در عمل واشنگتن را زمینگیر کرد؟

بله، بعد از 11 سپتامبرعملا منطقه دچار نا آرامی بیشتر شد و نیروهای منطقه درگیر موضوع فرعی شدند و به جز ایران و سوریه سایر نیروهای منطقه از رژیم صهیونیستی غفلت کردند که این به نفع این رژیم شد و از این نظر تا حدودی آمریکا به اهدافش رسید. بعد از 11 سپتامبر سرعت موضوع چند قطبی شدن که از ابتدای قرن شروع شده بود بیشتر شد و دنیا بشدت در حال چند قطبی است و آمریکا به صورت بسیار چشمگیری قدرت و توان تاثیرگذاریش کاهش یافته است. در بسیاری از مسائل مهم دنیا قدرت تاثیرگذاری آمریکا درجه دو شده و کشورهای دیگر ظهور کرده‌اند و این در بعد سیاسی است و در ابعاد دیگر این موضوع چشمگیرتر است و در مجموع می‌توان گفت 11‌سپتامبربه شکل‌گیری دنیای چند قطبی کمک کرد.

آیا آمریکا می‌تواند از شکل‌گیری دنیای چندقطبی جلوگیری کرده و جهان را وادار به پذیرش نظام تک‌قطبی کند؟

قطعا نمی‌تواند؛ زیرا کشورهای دیگر مثل روسیه، هند، چین، آلمان و فرانسه مثل گذشته نمی‌خواهند زیر سلطه آمریکا باشند هر چند برخی کشورها ازجمله فرانسه و آلمان و انگلیس، متحد آمریکا هستند ولی کشورهایی مثل روسیه و چین متحد این کشور نیستند و وزنشان کم و بیش اندازه آمریکاست. این دسته از کشورها از دنیای یک قطبی به دلیل این‌که هویت ملی آنها زیر‌سوال می‌رود راضی نیستند لذا در آینده شاهد شکل‌گیری قطب‌های جدید با حضور کشورهای مختلف خواهیم بود و به تدریج دامنه نفوذ آمریکا که رو به افول است بیشتر از گذشته خواهد بود. آمریکا در حل و فصل موضوعات منطقه مثل سوریه و عراق و یمن کاملا ناتوان است بنابراین چطور می‌تواند ادعای ابرقدرتی کند در حالی که نمی‌تواند مسائل را حل کند حتی در مورد حل مسائل مربوط به قاره خودش که به اصطلاح حیاط خلوتش است ناتوان بوده و نمی‌تواند نقش محوری میان کشورهای منطقه مثل کوبا، بولیوی، ونزوئلا و... بازی کند. آمریکا بیشتر ادای ابرقدرت‌ها را درمی‌آورد و اظهارات و انتقادات ترامپ به کلینتون که شما آمریکا را ضعیف کرده و به قدرت درجه دو تبدیل کرده‌اید، درست است، اما ترامپ توجه ندارد که جهان تغییر کرده و در صورتی که خودش نیز به قدرت دست یابد نمی‌تواند وضعیت آمریکا رادر عرصه‌های بین‌المللی بیش از وضعیت فعلی ارتقا دهد.

فکر می‌کنید چشم‌انداز سیاست خارجی آمریکا حرکت به سمت نوعی تهاجم بیشتر است یا تجربه برجام به آمریکا ثابت کرده که به جای جنگ باید به سمت مذاکره و دیپلماسی پیش برود؟

ماهیت سیاست خارجی آمریکا تهاجم است. آلمان‌ها مثالی دارند که می‌گوید «هیچ وقت زورت را با خواهش عوض نکن». آمریکایی‌ها هیچ وقت حاضر نیستند زورشان را با مذاکره عوض کنند تا جایی که بتوانند از ابزار زور استفاده می‌کنند البته بستگی دارد کشور مقابلشان چه کشوری باشد. اگر ایران باشد قطعا از حربه زور استفاده نمی‌کنند زیرا ناتوان خواهند ماند، اگر کشور مقابلشان قدرتمند باشد و زور و تحریم و ادبیات خشن کارساز نباشد رو به مذاکره و لبخند می‌آورند، اما اگر احساس کنند با زور می‌توانند کارشان را جلو ببرند از دیپلماسی استفاده نمی‌کنند همان گونه که دربرخی کشورها که مداخله نظامی داشتند، اما در کشوری مانند ایران امکان استفاده از این ابزار وجود ندارد البته این موضوع برمی‌گردد به این که روسای جمهور این کشور چه کسانی باشند، اگر امثال کلینتون باشد علاقه به ایجاد فشارها به صورت نرم‌افزاری ازجمله بستن حساب بانکی و تحریم همچنین افزایش فزاینده فشارهای دیپلماتیک هستند، اما امثال ترامپ ممکن است روش‌های دیگر را داشته باشد، البته در حال حاضر صحبت در مورد این موضوعات زود است.

مریم شریف‌زاده - روزنامه‌نگار

ضمیمه جام سیاست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها