لبخند ظریف قندپهلو

این روزها عبارت لبخند ظریف برای من تداعی‌کننده و دلالت‌دهنده دو معناست؛ یکی آن لبخندی که ما در برنامه تلویزیونی «قندپهلو» دنبالش بوده‌ایم و هستیم؛ و دیگر این لبخندی که آقای ظریف بر چهره دارد. همچنان که در روزهای تعطیلات عید نوروز، عبارت «ظریف برانیم» در بنرهای نصب شده در سطح جاده‌های کشور برای کاهش تصادفات معمول(و در اصل غیرمعمول!)، با توجه به داغ بودن بحث مذاکرات هسته‌ای در لوزان سوئیس، در نگاه اهل خرد متمایل به طنز، اشاره‌ای به دور داشت و اشاره‌ای به نزدیک و نزدیکان. اگر ظریف برانیم و رانندگی کنیم، شاهد تصادفات بیش از حد در سطح جاده‌های داخلی کشور نخواهیم بود؛ و اگر مثل آقای ظریف ــ وزیر امور خارجه‌مان ــ در جاده مذاکرات خارجی و هسته‌ای برانیم، شاهد تصادفات تحمیل شده نخواهیم بود.

حالا شاید بپرسید منظور؟.... با شناختی که از کنجکاوی ملت داریم، راستش تا الانش هم دیر پرسیدید و این جای تعجب است! قصه از این قرار است که پارسال پس از پخش مجموعه نوروزی قندپهلو، آقای دکترمحمدجواد ظریف به خبرنگاران اظهار لطف کرده و گفته بود که در ایام عید، خانواده کلاه قرمزی می‌دیده‌اند و ایشان قندپهلو و اضافه کرده بودند که با دیدن قندپهلو، از ته دل خندیده‌اند و خستگی‌شان در رفته است.(قریب به این مضمون)

خب از قدیم و ندیم گفته‌اند: «کاسه به جایی رود که باز آید قدح»!.... حالا در نوروز 94 که آقای ظریف و تیم خبره و متخصص همراهش، پس از مدت‌ها مذاکره و تلاش و تکاپوی گاه مثل ایام نوروز، شبانه‌روزی، با رسیدن به توافق هسته‌ای با 1+5 و تثبیت حق هسته‌ای صلح‌آمیز ایران در نظام بین‌المللی تا رسیدن به رفع و محو تحریم‌های تحمیلی، لبخند را به لبان مردم ایران و تیم سازنده قندپهلو، آوردند و الان ملت قندپهلو خیلی از صمیم دل شادند؛ وظیفه خود می‌دانیم که از جناب آقای وزیر امور خارجه‌مان قدردانی کنیم. حالا عوامل کلاه قرمزی، خود دانند. خواستند، تشکر می‌کنند.

چه نوروز پارسال، چه نوروز امسال، قندپهلو و کلاه قرمزی، در صدر خبرهای مربوط به برنامه‌های جالب تلویزیون و در کنار هم قرار داشت. حالا کلاه قرمزی با سابقه بالای ده سال و قندپهلو با سابقه بالای یک سال. تیم سازنده قندپهلو هم کلاه قرمزی را بسیار دوست داشته و دارد. و چون باز از همان قدیم گفته‌اند که دل به دل راه دارد؛ یحتمل که نه، قطعا تیم سازنده کلاه قرمزی نیز از قندپهلوی مورد استقبال مردم و مسئولان، بدشان نمی‌آید.

خلاصه این که اگر آقای ظریف عزیز با دیدن برنامه قندپهلو خنده بر لب آوردند؛ مردم قندپهلو نیز از موفقیت شیرین ایشان در مذاکرات هسته‌ای لوزان، به وجد آمدند و شاد شدند. خدا این شادی‌ها را از ما نگیرد. بعضی‌ها بودند که رنج و مرارت‌ها و خون دل خوردن‌های تیم مذاکره‌کننده را نمی‌دیدند و فقط می‌دیدند که محل مذاکرات، وین است و سوئیس است و برخی مناطق خوش آب و هوای دنیا و فقط روی همین وجه ماجرا زوم کرده بودند. از خدا چه پنهان، یکیش از خود ما که فرموده بودیم:

اگر که خسته‌ای، گردشگری کن

شدیدا بسته‌ای، گردشگری کن

به مانند ظریف و کاترین اشتون

به اسم هسته‌ای، گردشگری کن!

ــ این هم از شوخی قندپهلویی ما با جناب ظریف عزیز!... این روزها آحاد مختلف ملت آن‌قدر از خبر موفقیت در مذاکرات هسته‌ای، شاد و شنگول و خوشحال‌اند که به همین بهانه، با آقای ظریف متبسم و منعطف، شوخی‌های لطیف زیادی می‌کنند. فلذا شوخی ما نیز روش!

رضا رفیع