امیرابراهیمی: دو کیسه خون خریدم ۴۰۰ هزار تومان

جام جم سرا: در نگاهش می‌توانید غرور و مهربانی یک مادر ایرانی را ببینید. با اینکه سال هاست با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کند اما همچنان با روحیه خاصی از این بیماری صحبت می‌کند او به سرطان رایج زنان یعنی سینه مبتلا است و بر این باور است که با فرهنگ سازی می‌توان این بیماری مهلک زنانه را کم کرد.

عصبانی شدن عامل همه بیماری‌ها

جای بسی تاسف دارد که ما آدم‌ها قدر گوهر سلامتی را نمی‌دانیم و نسبت به آن بی‌اعتنا هستیم و زمانی که آن را از دست می‌دهیم تازه متوجه می‌شویم که چه گوهر گرانبهایی را از دست داده‌ایم متاسفانه بسیاری از ما به واسطه زندگی شهری آنقدر درگیر مشکلات هستیم که‌گاه نسبت به این موضوع توجهی نمی‌کنیم و با غصه خوردن و عصبانی شدن بیماری را به جان می‌خریم در حالی که اگر ما یاد می‌گرفتیم و این مسائل را از خودمان دور می‌کردیم شاید تا این حد با بیماری طرف نمی‌شدیم.

به خاطر دخترم غصه خوردم

مادر‌ها همیشه غصه بچه‌هایشان را می‌خورند کافی است خاری به پای آن‌ها برود تا قلب مادر به درد بیاید، چند سال قبل دختر کوچکم برای اقامت و تحصیل قصد داشت که به فرانسه برود اما کارش مدام به مشکل بر می‌خورد به همین خاطر او مدام نگران و مضطرب بود و من هم به خاطر او خیلی غصه خوردم، گرچه در ‌‌نهایت کار او درست شد رفت، اما این غصه‌ها کار دستم داد و در من باعث ایجاد سرطان شد.

بزرگ‌ترین دشمن زنان

حدود شش سال قبل به بیماری سرطان سینه دچار شده‌ام و مجبور شده‌ام که تن به جراحی هم بدهم و عمل تخلیه سینه را انجام دادم این بیماری در میان زنان دنیا بسیار شایع است و بسیاری از خانم‌ها بر اثر این بیماری جانشان را از دست می‌دهند به همین خاطر لازم است در این مورد فرهنگ سازی انجام شود تا خانم‌ها با انجام آزمایشات بتوانند خودشان را از گزند این بیماری مهلک مصون کنند.

درد مشترک من و آنجلینا جولی

این بیماری ثابت کرده که پیر و جوان و فرد مشهور و غیر مشهور نمی‌شناسد و هر کسی ممکن است به آن مبتلا شود. به تازگی شنیدم که آنجلینا جولی هنرپیشه مطرح هم به سرطان سینه دچار شده و تن به جراحی داده در هر حال ما درد مشترکی در این باره داریم. وظیفه بازیگران و چهره‌های سر‌شناس این است که در این باره بیشتر دست به فرهنگ سازی بزنند و با آگاه سازی خانم‌ها آن‌ها را از گزند این بیماری در امان بدارند.

به جای زیبایی به سلامتی اهمیت بدهید

خانم‌ها نباید از جراحی سینه بترسند و آن را دشمن زیبایی خود بدانند وقتی پای سلامتی به میان می‌آید باید قید زیبایی را بزنند و تنها به سلامتی فکر کنند، چرا که دنیای پزشکی بسیار پیشرفت کرده و با پروتز می‌توان این مشکل را برطرف کرد، متاسفانه برخی چون در این مورد مقاومت می‌کنند ممکن است بیماری گسترش پیدا کند و کار به جاهای باریک برسد.

به کارهای خانه علاقمند هستم

من به کارهای خانه بسیار علاقمند هستم به همین خاطر دوست دارم خودم کار‌هایم را انجام دهم و حاضر نیستم کسی بیاید در این زمینه کارم را انجام دهد. اگر حالم خوب باشد از پس کارهای خانه بر می‌آیم و خرید و کارهای خانه را انجام می‌دهم یک حیاط خلوت هم دارم که بسیاری وقت‌ها آنجا را آب و جارو می‌کنم بعد در آن گلکاری و به نوعی خودم را با آن سرگرم می‌کنم.

این روز‌ها تنها هستم

دختر کوچکم‌‌ همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردم چند سالی می‌شود که به فرانسه رفته است و دختر بزرگم هم برای سر زدن به فرزندانش چند وقتی است که به آمریکا سفر کرده به همین خاطر این روز‌ها تنها هستم و تنها تکیه گاهم خداست.

دو کیسه خون ۴۰۰ هزار تومان

من چون به کم خونی دچار هستم کوچک‌ترین بیماری باعث می‌شود که کم خونی من عود کند مدتی قبل به شدت سرما خوردم و همین موضوع باعث شد که دچار کم خونی شوم و شبانه به بیمارستان مراجعه کنم. متاسفانه وقتی به آنجا مراجعه کردم به من گفتند که خون نداریم و همین موضوع باعث شد که حال من بد‌تر شود بالاخره دخترم از فرانسه به قدری پیگیر موضوع شد و با بیمارستان تماس گرفت که آن‌ها دو کیسه خون «او مثبت» را پیدا کردند و در ازای آن ۴۰۰ هزار تومان گرفتند. واقعاً جای تاسف دارد که هنوز فرهنگ خون دادن در کشور ما جا نیفتاده، فردی با مشکل کم خونی به بیمارستان مراجعه می‌کند و با پاسخ منفی مواجه می‌شود.

قدر جوانی را بدانید

جوانی دوره با ارزشی است که به سرعت عبور می‌کند. بسیاری از ما قدر این دوران پرانرژی را نمی‌دانیم و با مسائل بیهوده این دوره را سپری می‌کنیم در حالی که اگر این ایام بگذرد دیگر به راحتی باز نمی‌گردد، باید از این دوران به نحو احسن استفاده کرد تا در دوران پیری حسرت گذشته را نخورد.

به خاطر آن برخورد خونریزی مغزی کردم

با وجود اینکه پیشنهاد بازیگری دارم اما به دلیل ضعفی که در فیلمنامه‌ها وجود دارد ترجیح می‌دهم که در این آثار حضور پیدا نکنم، چرا که من حاضر نیستم نقش‌های کوچک و کم اهمیت را بازی کنم از طرفی طی چند سال اخیر متاسفانه بسیاری از تهیه کننده‌ها برخورد مناسبی نداشتند و موقع حساب و کتاب خساست به خرج می‌دهند پول افراد را به موقع پرداخت نمی‌کنند چند سال قبل به قدری از دست این تهیه کننده‌ها حرص خوردم که خونریزی مغزی کردم.

مادرم اهل باکو بود

مادر من اهل باکو بود و وقتی جنگ شد به همراه پدر و مادرش از باکو به رشت آمد در سفری که پدرم به باکو رفته بود با مادرم آشنا شد و در آنجا از مادرم خواستگاری کرد. مادرم در شوروی تحصیل کرده بود و چون مدرک دانشگاه باکو در آن زمان معتبر‌تر از مدرک تحصیلی دانشگاه‌های ایران بود پس از اینکه مادرم به ایران آمد به عنوان دبیر ورزش مشغول به کار شد.

در ۱۷ سالگی ازدواج کردم

ازدواج در دوران قدیم با این روز‌ها تفاوت زیادی داشت و این طور نبود که دختر و پسر‌ها خودشان همسرشان را انتخاب کنند و پدر و مادر‌ها بودند که برای بچه‌ها همسرشان را انتخاب می‌کردند. وقتی ۱۷ سالم بود، پدرم به من گفت که شوهری برایت در نظر گرفتم، با او ازدواج کن و من هم قبول کردم، ماحصل این ازدواج هم دو دختر به نام‌های نیلوفر و نازی است |افکارنیوز|