استعدادیابی از سیمان و ملات و گِل

خواندن سرگذشت محمد خالوندی، دارنده مدال طلای پرتاب نیزه پارالمپیک که پرتابی به مسافت 50 متر و 98 سانتی‌متر داشت و علاوه بر نشان طلای رقابت‌ها، رکورد جهان و پارالمپیک را شکست، برای همه ما قابل تامل است.
کد خبر: ۵۳۵۷۸۲
استعدادیابی از سیمان و ملات و گِل

زندگی این قهرمان کرمانشاهی هم مانند زندگی بسیاری از قهرمانان مدال‌آور ایران از فراز و نشیب‌های زیادی گذشته است؛ قهرمانانی که ابتدا یا به طور تصادفی به ورزش علاقه نشان دادند و بعد با الگوپذیری از قهرمانان وارد آن رشته ورزشی شدند یا توسط یک نفر، خانواده یا تشویق‌های یک معلم تربیت بدنی به ورزش روی آوردند و برپایه سعی و تلاش خود در ورزش دنیا پرآوازه شدند.

خالوندی از آجر پرتاب کردن پی به مهارت خود در ورزش‌های پرتابی برد و «در روزهایی که قهرمانان دنیا داشتند در بهترین ورزشگاه‌ها با بهترین امکانات تمرین می‌کردند قهرمان ما در همان حال داشت ماسه بار می‌زد و سیمان می‌ریخت و ملات درست می‌کرد!»

خالوندی در فرآیند استعدادیابی و در ادامه فرآیند استعدادپروری که متوجه آموزش و پرورش و سپس باشگاه‌هاست، قرار نداشت.

او این واقعیت را باز هم ثابت کرد که در ورزش ایران با وجود هیاهوی بسیاری از باشگاه‌ها و شعارهای اجباری کردن ورزش در آموزش و پرورش، هنوز نظام کارآمدی برای استعدادیابی که در آن خالوندی‌ها شناسایی شوند، وجود ندارد.

این‌که قهرمانان ورزشی بعد از طی دوران خودساختگی، توسط باشگاه‌هایی با مبالغ خوب مالی جذب می‌شوند، در نوع خود هم جالب است.

جدای از این موضوع که با این کار، ورزشکاران مدال‌آور منتفع می‌شوند و تمرکز بیشتری روی فعالیت‌های قهرمانی دارند، باید گفت عملکرد برخی از باشگاه‌ها در این مواقع بر بی‌برنامگی آنها در استعدادیابی و استعدادپروری صحه می‌گذارد.

با این پول‌های با عدد و رقم میلیاردی در ورزشی که نظام جامع و کارآمد استعدادیابی و استعدادپروری ندارد، می‌توان باشگاه‌ها را ملزم کرد تا بودجه‌ای مشخص برای استعدادیابی اختصاص دهند، اما ظاهرا در‌بین همه موازی‌کاری‌های رایج در ورزش، استخدام قهرمانان و مدال‌آوران بعد از رسیدن به تکامل با‌صرفه‌تر بوده و تبلیغات بیشتری به همراه دارد؛ تبلیغاتی که هنوز قهرمانی مانند خالوندی در زرق و برق آن گرفتار نشده و «حالا قهرمان ما بعد از پارالمپیک و قدردانی از سوی مسوولان بالاخره توانست خانه‌ای که مادرش آرزوی آن را داشت برای او بخرد، اما وقتی به استان آمد باز هم برگشت سر کار ساختمان و کسی هم سراغش را نگرفت که حداقل بگوید قهرمان دستت درد نکند.»

محمد رضاپور - گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها