شکستن امواج

شکستهای سنگین تیم امید، ایران در راه صعود به المپیک آتن و نارضایتی افکار عمومی از عملکرد این تیم - که مدتی قبل با ارائه بازیهای زیبا قهرمانی مسابقات آسیایی بوسان
کد خبر: ۳۹۰۸۷
را به ارمغان آورده بود - دوباره همه را به یاد یک حقیقت انداخت ؛ مربی خارجی.
موفقیت تیم ایران با برانکو ایوانکوویچ و نابود شدن ساخته های این مربی کروات توسط یک مربی ایرانی به معنای رویکرد دوباره و متفاوتی به پدیده حضور مربیان خارجی در ایران بود.
صحبتهای محمد دادکان ، رئیس فدراسیون فوتبال مبنی بر لزوم استفاده از مربیان با دانش روز در فوتبال کشور، به واقع نقطه عطفی بود در چالش چند ده ساله حضور مربیان خارجی در فوتبال ما.
در اینجا تلاش کرده ایم نگاهی دیگر به معضلات این حضور و زمینه های مخالفت و موافقت با این تغییر داشته باشیم .یکشنبه شب گذشته وقتی محمد دادکان، رئیس فدراسیون فوتبال در تماس تلفنی اش با تلویزیون اعتراف کرد: «سقف مربیان داخلی محدود است و باید برای تیمهای ملی مربی خارجی استخدام کنیم.» تعجب همگان را برانگیخت.
او روزگاری منتقد درجه اول مربیان خارجی بود و مخالفتش با حضور مربیان خارجی در راس تیمهای ملی مدتها به سوژه اول مطبوعات تبدیل شده بود.
او پس از این که برانکو ایوانکوویچ ، تیم ملی امید را قهرمان بوسان کرد روی خوشی به وی نشان نداد تا با ناراحتی تهران را ترک کند و تا مدتها برنگردد.
این اتفاق بهترین فرصت برای دادکان بود تا دو مربی داخلی را در راس تیمهای ملی بگمارد. همایون شاهرخی ، مربی تیم ملی بزرگسالان شد و مربیگری تیم ملی امید هم به محمد مایلی کهن رسید.
رئیس فدراسیون در تمام این مدت یک تنه مقابل انتقادها ایستاد و با حمله به مطبوعات آنها را متهم کرد که چون این مربیان اهل باج دادن نیستند، با آنها مخالفت می شود.
او چندان نتوانست بر اصول پایداری کند. باخت تیم ملی به اردن ، زنگ خطر را برای رئیس به صدا درآورد و او را به تکاپو واداشت تا این که پس از ماهها، دوباره برانکو به تیم ملی بازگشت.
آیا دادکان تغییر کرده بود؛ آنها که فوتبال را از نزدیک دنبال می کنند بخوبی می دانند که رئیس فدراسیون فوتبال هیچ تغییری نکرده بود.
او تنها می خواست صدای افکارعمومی و بویژه مطبوعات را بیندازد و به همین دلیل به بازگشت برانکو تن داد. حتی بسیاری معتقد بودند چندان هم دوست نداشت برانکو نتیجه بگیرد تا به همگان ثابت کند مربیان خارجی هم تخم دوزرده نمی گذارند، اما داستان روند حرکتی دیگری داشت.
برانکو با تیم ملی خوب نتیجه گرفت و توانست تا حدود زیادی قهر کرده ها را با تیم ملی آشتی دهد. این اتفاق دادکان را آنچنان از خواب بیدار نکرد و او علی رغم انعطافی که از خود نشان داد در کادر فنی تیم امید تغییری صورت نداد تا این که مسابقه های مرحله دوم مقدماتی المپیک آتن آغاز شد.
تیم ایران خیلی زود در آستانه حذف شدن قرار گرفت و شرایط، بحرانی تر از گذشته شد. رئیس فدراسیون این بار پست خود را عوض کرد و از خط حمله به خط دفاع یعنی همان پستی که در دوران بازیگری اش بازی می کرد رفت و سخنانی به زبان آورد که کمتر کسی از او انتظار داشت.
آیا او تصمیم گرفته تعصب را کنار بگذارد و به منطق روی بیاورد؛
موضوع مقابله و مقاومت در برابر حضور مربیان خارجی در ایران تنها در شخص دادکان خلاصه نمی شود. سالهاست چنین جریانی در فوتبال ایران به راه افتاده و اگرچه روزبه روز از قدرت و شدت آن کاسته می شود، اما هنوز بزرگترین مشکل برای واردکردن دانش فوتبال و استفاده از صاحبان این دانش یعنی مربیان خارجی محسوب می شود که می توان به جرات گفت طی چند سال اخیر ضربات سختی به پیکر فوتبال کشور وارد کرده است.
کارشناسان این جریان را به 3 دسته تقسیم می کنند.

1- مدیران فوتبال
2- مربیان داخلی
3- مطبوعات سنتی سابقه نشان داده است این 3 گروه هر کدام به میزان سهم خود، نقش عمده ای در مخالفت با حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران داشته اند. در بررسی این جریان نمی توان مطلق عمل کرد.
به هر حال این جریان ریشه هایی دارد که چنین وضعیتی را به وجود آورده و طبیعی است بدون در نظر گرفتن آنها نمی توان کسی را متهم کرد.
از روزی که آری هان به عنوان اولین مربی خارجی پس از انقلاب به ایران آمد، دقیقا 10 سال می گذرد. او در دومین روز تمرین تیم ملی به دلیل این که مجبور شد با وانت سر تمرین برود، از ایران رفت و دیگر، پشت سرش را نگاه نکرد.
چندی بعد، استانکو از آنجا که نتوانست در کوتاه مدت نتیجه بگیرد از تیم ملی کنار گذاشته شد و به پرسپولیس رفت تا بازیکنانی را تربیت کند که چند سال بعد تیم ملی را همراه ویه را، مربی برزیلی به جام جهانی ببرند.
ویه را همان سال - 1997- با 3 بازی و بدون کسب برد به عنوان مربی سال آسیا انتخاب شد، اما فقط این افتخار برایش ماند و تیم ملی چند ماه مانده به جام جهانی به دست ایویچ سپرده شد.
او هم سرنوشتی شبیه اسلاف خود داشت و پیش از شروع جام جهانی از کار برکنار شد. او قربانی نوگرایی خودش شد، اما در تمام سالهای بعد بازیکنان آن تیم ملی ، او را به عنوان بهترین مربی خارجی تیم ملی معرفی کردند.
4- سال بعد و در آستانه جام جهانی 2002 بلاژه ویچ هموطن ایویچ به ایران آمد و او نیز در طول یک سالی که در ایران حضور داشت با تمام مشکلات موجود مقابله کرد و در حالی که تاثیر مثبت زیادی در فوتبال ملی ایران داشت ، به دلیل صعود نکردن به جام جهانی به بدترین شکل ممکن ایران را ترک کرد تا چندی بعد شاگردش جای او را بگیرد؛ سرنوشتی که کخ نیز به آن گرفتار شد.
وقتی برانکو به ایران آمد از همان ابتدا با مخالفت روبه رو شد. این که «استاد چکار کرده که شاگردش بتواند بکند؛» به حربه ای برای مخالفت با او تبدیل شد تا این که وی تیم امید را به قهرمانی بازیهای آسیایی بوسان رساند و سپس با ناراحتی ایران را ترک کرد.
امیر عابدینی ، مدیرعامل سابق پرسپولیس و کسی که اولین مربی خارجی - استانکو - پس از انقلاب را در تیم ملی استخدام کرد.

football2

معتقد است مدیران فوتبال نقش عمده ای در حضور یا عدم حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران دارند. او اعتقاد دارد فوتبال ایران باید ریزه کاری ها و تئوری های تاکتیکی روز دنیا را بیاموزد و یک راهش آوردن مربی خارجی است ؛ اما مدیران باید در انتخاب و حمایت از آنها دقت و شجاعت به خرج دهند تا زمینه برای حضور بیشتر آنها فراهم شود.
«وقتی مربی خارجی می آید باید تمام شرایط را برای او مهیا کرد. ما نمی توانیم یک مربی خارجی بیاوریم و بگوییم با همین وضعیت کار کن و نتیجه بگیر. خب اگر نتیجه نگیرد جو بدی علیه او به وجود می آید.
ما باید آیتمهایی نظیر سازماندهی ، برنامه ریزی ، بودجه ، امکانات و هدایت سیستم را فراهم کنیم و بعد به سراغ مربی خارجی برویم. دنیا همین کارها را کرده که پاسخ می گیرد وگرنه شق القمر نکرده.»
عابدینی درباره این که چه گروهی بیش از دیگران با حضور مربیان خارجی در ایران مخالفت می کند، می گوید: «اگر این طور باشد آدمهای ضعیفی هستند، ولی این طور نیست. مدیران باید به انجام چنین کاری ترغیب شوند.
این را نباید فراموش کنیم که خارجی ها برای نوکری به اینجا می آیند نه اربابی ، پس باید نهایت استفاده را ببریم.»
با وجود صحبت های عابدینی به نظر می رسد نقش مربیان داخلی در کنار مطبوعات سنتی پررنگ تر از نقش دیگر گروهها در مخالفت با حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران است.
صاحبنظران عقیده دارند از آنجا که حضور مربیان خارجی ، امنیت شغلی مربیان داخلی را به خطر می اندازد، آنها چندان تمایلی به حضور خارجی ها در ایران ندارند و به همین دلیل باتوجه به رابطه خوبی که با مطبوعات دارند، عرصه را بر مربیان خارجی تنگ می کنند تا به اهداف خود دست یابند.
این نزدیکی و ارتباط که ناشی از منافع مشترک آنهاست ، در عامل اول یعنی مدیران ، تاثیر زیادی می گذارد و آنها را به مقابله و یا استفاده نکردن از مربیان خارجی وامی دارد.
امیر حاج رضایی ، کارشناس فوتبال در این باره می گوید. یک سری عوامل نامرئی و سرنوشت ساز وجود دارد که در هر فدراسیونی وجود داشته و نقش عمده ای در مقابله با مربیان خارجی دارد.
آنها متشکل از مطبوعاتی ها، فوتبالیست های قدیمی و... هستند که همواره نقش مشاور را بازی کرده اند و اگر فدراسیون قوی نباشد اختیارش را به دست اینها می دهد.
فدراسیون صفایی فراهانی تا حدودی آنها را کنترل کرده بود، اما به نظر می رسد فدراسیون جدید مقابل آنها ضعف دارد.
کارشناسان امور ورزشی در دسته بندی های خود و به لحاظ علمی ، ورزش را یک فناوری میانه قلمداد می کنند. دلیل قرار دادن ورزشی در این جایگاه این است که چون با رسانه ها سروکار دارد فناوری آن بلافاصله از طریق رسانه ها به سراسر دنیا منتقل می شود.
یعنی برخلاف دانشهای دیگر، در ورزش دست همه تقریبا روست و نمی توان به هیچ طریقی جلوی انتشار فناوری آن را گرفت. در ایران شرایط فرق می کند.
از آنجا که در ایران رسانه ها بویژه مطبوعات ورزشی ، رشد عمقی نکرده و بیشتر به مسائل حاشیه ای و غیرفنی می پردازند، در ارتقای سطح دانش فنی جامعه موفقیت زیادی نداشته اند و به همین دلیل مدیران خواسته ها و سلایق خود را بدون در نظر گرفتن منافع اجتماعی و ملی در سطح ورزش عملی می کنند؛ البته در چند سال اخیر شرایط تاحدودی تغییر کرده و به دلیل بالا رفتن سطح توقعات مردم که بیشتر نیز از برداشت های ذهنی خودشان ناشی است تا خوراکی که مطبوعات به آنها می دهند، مدیران بیشتر تحت فشار هستند که دانش روز جهان را به پیکره فوتبال تزریق کنند.
در استفاده از مربیان تراز اول دنیا یک مشکل اساسی دیگر وجود دارد و آن قیمت بالای آنهاست ؛ فائقی که خود بارها با این مورد مواجه شده می گوید: «مربی عالی ، قیمت بالا دارد و این در ظرفیت ما نمی گنجد.
من یادم هست که یک زمانی با بیلاردو به توافق رسیدیم و حتی قرار شد پول درخواستی وی که چندمیلیون دلار بود به وسیله یک شرکت خارجی تولیدکننده غله پرداخت شود؛ اما از بالا به ما گفتند که قید آن را بزنیم.
دلیلش هم این بود که با توجه به مشکلات مالی حاکم بر جامعه ، پرداخت چنین پولی ، بار تبلیغاتی زیادی دارد که توجیه کردن آن مشکل است».
در این میان باید به فرهنگ خاص حاکم بر جامعه نیز اشاره کرد. در تمام سالهای پس از انقلاب همیشه این عقیده وجود داشته که ما باید به خودمان تکیه داشته باشیم و به همین دلیل به نوعی با مقوله استفاده از مربیان خارجی با این توجیه که بی نیاز از آنها هستیم مقابله شده است ؛ البته این فضا تا حدودی تغییر کرده و همان طور که در بخشهای مختلف نظیر صنعت ، اقتصاد، ساخت و ساز و... به واردات دانش روز احساس نیاز می شود، در ورزش نیز چنین چیزی صدق می کند و بیش از گذشته به استفاده از دانش روز بها داده می شود؛ هر چند هنوز مقاومت هایی وجود دارد و این جریان به مقاومت های خود ادامه می دهد اما همین که فردی نظیر محمد دادکان با خصوصیات اخلاقی منحصر به فردش و به عنوان سمبل این جریان از مواضع خود عدول کرده و در یک برنامه تلویزیونی این چنین سخن می گوید، امیدواری های زیادی به وجود می آید.
آیا بالاخره مقاومت این جریان به کلی شکسته خواهد شد؛

محمد شهرابی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها