در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
هزاران تن از برمن گرفته تا مونیخ دست به اعتصاب و تظاهرات میزنند تا نه تنها برنامه روزانه مردم را به هم بزنند که با این اقدام شاید بتوانند راهی به سوی مشکلات خود بیابند. آنان در این مسیر به همان شیوهای روی آوردهاند که کارگران و کارفرمایان در سالهای پس از جنگ دوم جهانی برای حل و فصل اختلافاتشان از آن استفاده میکردند.
گویی الگوی شورشهای کارگری در فرانسه با عبور از آبهای خروشان راین به آلمان هم سرایت کرده است. کارگران و کارمندان دونپایه دولتی میگویند حقوق و مزایای آنها اندک و خدمات بهداشتی ناکافی است و به همین دلیل خواستار توجه مقامات دولتی به وضعیت خود هستند.
چنین شکوائیهای ممکن است در ایالاتمتحده و دیگر نقاط اروپا امر عادی باشد اما لااقل در آلمان اعتصاب و برگزاری تجمعات اعتراضآمیز امری نادر است.
حدفاصل سالهای 2007 - 1998 میلادی اعتصابها در آلمان به طور میانگین موجب وارد آمدن زیانی معادل 4 هفته کاری در سال به ازاء هر هزار کارگر شد. در فرانسه این رقم 93 روز و در ایالاتمتحده 30 روز بود. دانمارک حائز بالاترین آمار در این حوزه است که به 3/157 روز بالغ میشود.
پس از جنگ دوم جهانی آلمانها به هیچ عنوان خواستار تکرار شرایط جمهوری وایمار نبودند که در آن رقابت بین اتحادیههای کارگری و کارفرمایی به بروز ناآرامیهای مدنی منجر شد و گرایش به سوسیالیسم را به ارمغان آورد. سیاستمداران چارچوب قانونی به وجود آوردند که در قالب آن اتحادیهها به شریک و همراه کارفرمایان و به نوعی تضمین کننده دمکراسی در محیط کار تبدیل شدند.
آلمانها سیستمی به وجود آوردند که اتحادیههای کارگری در آن به نیابت از تمامی گروهی که نمایندگیشان را برعهده دارند بر سر حقوق، دستمزد و شرایط کاری مذاکره میکنند و در هیات مدیره شرکتها نماینده دارند. این سیستم طی دههها موفق به کاستن از ساعات کار هفتگی، افزودن بر روزهای مرخصی استحقاقی و شرایط بهتر کاری برای اعضای اتحادیهها شده و در مقابل به از میان رفتن مناقشههای زیانآور و خشونتآمیز با کارفرمایان کمک شایان توجهی کرده است.
به همین دلیل استاندارد زندگی در آلمان به طور سنتی بالاتر از فرانسه است. به عبارت سادهتر آلمانها یاد گرفتهاند چطور توسعه اقتصادی را به دستمزدهای بالا و آموزشهای مداوم حین خدمت پیوند بزنند.
بیاعتمادی به مدل آلمانی
اوضاع تا پیش از این چنین بود. در شرایطی که بیکاری شایع شده و به رقم بیسابقه 8 درصد رسیده است و اقتصاددانان پیشبینی میکنند اقتصاد آلمان امسال افولی 6 درصدی را تجربه کند اعتماد به این مدل رابطه کارگر و کارفرما میرود تا اعتبار خود را از دست بدهد.
اعتصابهای هفته جاری آخرین نشانه از نابودی اعتماد عمومی به این مدل است. تا آنجا که به قانون مربوط میشود کارکنان بخشهای عمومی از جمله معلمان حق اعتصاب ندارند اما این قانون شامل حال پرستاران خانگی نمیشود که با امتناع از حاضر شدن در محل کار خود عملا اکثر ادارات را به تعطیلی میکشانند.
مذاکرات بین اتحادیهای که نمایندگی پرستاران خانگی رابر عهده دارد و مقامات محلی در شهرهای مختلف بر سر افزایش حقوق و مزایای آنان ادامه دارد اما شرکتکنندگان در اعتصابها هفته گذشته اعلام کردند تا زمان تامین خواستههایشان دست از اعتراض برنخواهند داشت.
چنین اعتصابهایی روز به روز بیشتر میشود. پاییز گذشته بود که هزاران محصل آلمانی به خیابانها ریختند تا در اولین اعتراض دانشآموزی تاریخ آلمان شرکت کنند. آنان علیه شرایط نامناسب تحصیلی زبان به انتقاد و اعتراض گشودند و از اینکه کلاسهای درس خیلی بزرگ هستند و سیستم آموزشی آلمان که آینده تحصیلی دانشآموزان را براساس عملکرد آنان در دوران دبستان و متوسطه تعیین میکند، گلایه کردند. به اعتقاد دانشآموزان آلمانی این سیستم غیرمنصفانه است چراکه فرصتهای مناسب را از کودکان خانوادههای کمبضاعت میگیرد.
فصل اعتصاب
طی سالهای اخیر از کنترلچی های بلیط قطار گرفته تا خلبانها و پزشکان با فاصلهگرفتن از سیستم احقاق حقوق جمعی دست به اعتصاب و تظاهرات با هدف تامین منافعشان زدند.
کریستین فرانک، از اعضای اتحادیه کارکنان اداری موسوم به Verdi که همین اواخر اعتصابی یکروزه مشترکی با اتحادیه معلمی GEW برگزار کرد، میگوید: آنچه در حال وقوع است از تغییر فرهنگ کار در آلمان حکایت دارد. او میافزاید: امروز مردم به جنگیدن برای احقاق حقوق خود اشتیاق بیشتری نشان میدهند.
هرچند در آلمان اعتراضات کارگری همیشه کمتر از سایر جاهای اروپا بوده اما به نظر میرسد تغییر شرایط میرود تا این سنت را هم متحول کند. شاید هم آلمانها در حال الگوبرداری از همسایگان خود در فرانسه هستند.
اوایل سالجاری در فرانسه بود که کارکنان واحدهای صنفی و خدماتی اقدام به بازداشت و حبس مدیران ارشد خود در اعتراض به کاهش دستمزدها کردند. صیادان معترض در موارد متعدد اقدام به انسداد جادههای منتهی به بنادر در اعتراض به افزایش تعرفههای ماهیگیری کردند.
زارعان فرانسوی قطارهایی که از مبدا پاریس میآمدند را در اعتراض به واردات محصولات کشاورزی ارزانقیمت توقیف کردند و حتی دانشآموزان معترض مانع از برگزاری کلاسهای درس شدند تا نشان دهند اعتراض به فرهنگی عمومی در فرانسه تبدیل شده است.
گسترش فقر در آلمان
شکاف طبقاتی و توزیع ناعادلانه ثروت در آلمان تنها منحصر به شرق و غرب نیست بلکه شمال و جنوب آلمان نیز وضعیت مشابهی دارد.
بر اساس گزارش اطلس فقر که از سوی موسسه آمار آلمان پیش از آغاز بحران اقتصادی و مالی جهان منتشر شد در بخش شرقی آلمان نرخ فقر حدود 20 درصد بوده و در برخی مناطق شرقی این رقم به بالای 27 درصد نیز رسیده است. در مناطق جنوبی آلمان مثل استانهای هس، بادن وورتم برگ و باواریا نرخ فقر به کمتر از 11 درصد میرسد. استان وورپومرن آلمان که زادگاه آنجلا مرکل صدراعظم این کشور است فقیرترین بخش آلمان به شمار میرود. نرخ فقر در این ایالت به بالای 24 درصد میرسد، نرخ فقر در مناطق شمالی آلمان نیز به 15 درصد میرسد. نرخ فقر در شهر بزرگی مثل مونیخ 7 درصد است.
بر اساس استانداردهای اتحادیهاروپا هر کس با درآمد کمتر از 60 درصد میانگین درآمد این اتحادیه زندگی کند زیر خط فقر است. این رقم در آلمان 1066 دلار برای مجردها و 2240 دلار برای یک زوج به همراه یک فرزند است.
منبع: تایم
مترجم: رضا سادات
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد