قراری علیه نولیبرالیسم که فراموش شد 

موضوعیت داشتن عدالت اجتماعی و برنامه ریزی برای تقویت بخش تعاونی و مشارکت واقعی عموم مردم و نیز مدیریت دولتی بخش‌های استراتژیک ' مثل انرژی و معادن مهم و.. در خدمت گسترش ساختار مستقل و دادگرانه‌ی تولیدی به سود کل مردم و استفاده از خلاقیت و ابتکار سرمایه خصوصی سالم و مدبر در خدمت رفاه اجتماعی و شکوفایی تولید و رقابت سالم در تولید نیاز‌های جامعه ایران و رفاه اجتماعی و در واقع اقتصادی مبتنی بر عدالت و رقابت باهم ' امری انکار نکردنی در آرای امام ره است و این امر در کنار جهاد علمی و تکنولوژیک مستقل از غرب و وابستگی و چنین پایداری و ایستادگی بزرگی علیه حکمروایی سرمایه آزمند و بی مهار با قواعد و آیین لیبرال در ارتباط با نظام سلطه جهانی ' مجموعه منسجم فکری و برنامه‌ای برای تغییر ساختار پیرامونی ' یک کلیت منسجم انقلاب در اقتصاد با سمتگیری عدالت خواهی اسلامی پدیدار کرد.

متاسفانه این سمت گیری آغازین بسرعت قربانی مطامع راست نولیبرال شد و چندی نگذشت که از درون جریان چپ هم‌یک نولیبرالیسم تابع غرب نیرومند‌تر از لیبرالیسم اقتصادی راست سربرآورد. آرای اقتصادی اسلام نه مخالف کار آفرینی و تولید سرمایه داری خصوصی مبتنی بر قانون اسلام است و نه از تلاش اصلی برای اقتصادی در خدمت عدالت اجتماعی و بنا به فرامین الهی هرگز دست می‌شوید. امر اصلی در کار و فعالیت کلان اقتصادی یک چیز است و آن عمل حلال در همه عرصه‌های فعالیت داخلی و خارجی دولتی و تعاونی و خصوصی در مسیر بهره مندی جامعه و افراد فعال در قلمرو کار و معاش و تولید ثروت مشروع. این روند در در اصل با مداخله نگرش اقتصادی مرحوم هاشمی و نحوه خصوصی سازی طبق قواعد سرمایه داری غرب وبا تاثیر مشاوران و اطرافیان و قشر ممتاز جدید منحرف شد و بدتر از آن ' یک بلبشوی حاصل از مانور اشرافیت کل پروژه ساختار اقتصاد سالم و مردمی و عادلانه را قربانی کرد.

از آن پس دولت و مسئولیت‌های اقتصادی در بین نیرو‌های نولیبرال دست بدست شد و فرزندان انقلابی امام خمینی ره از قلمرو حکمرانی و مسئولیت در قوه مجریه کنار نگاه داشته شدند. قوه مقننه هم در اختیار آقای رفسنجانی قرار گرفت که دست از اندیشه عدالت برداشته بود و مانور اشرافیت می‌داد. چنین بود که شیاطین سرمایه سالاری لیبرال داخلی و خارجی به دولت شهید رئیسی حتی فرصت ندادند ۴ساله اول پیروزی عدالت طلبی بر نولیبرالیسم را جشن بگیرد. با این همه کارنامه درخشان دولت ناتمام شهید رئیسی ' رسوایی برای افتضاحات دولت نولیبرال پیشین در اداره کشور ببار آورد. اما باز با پیروزی جریان غربگرا ' مسیر تحول ساختاری دچار مانع بزرگ گشت. فشار زراندوزان جدید رانتخوار و غارتگران بیت المال چنان است که دولت به کارگزار این سرمایه بدل شده است. داستان غارت ثروت ملی بوسیله این بخش خصوصی طفیلی و بانکداری حرامکار و سودپرست و ساخت و پاخت نفوذ این سرمایه در دولت ' ماجرای هولناک سلطه آنان بر بانک مرکزی و تولید پول و خروج و عدم بازگشت سرمایه و فرار مالیاتی و انواع حرامخواری‌های اقتصادی ' داستان دردناکی است. به هر رو موضوع آن است که در ایران طی دهه‌های اخیر یک اقتصاد طفیلی غربگرای ضد انقلاب اسلامی ' همدوش گسترش فرهنگ ضد اسلامی غربزده و سیاست چشم به بردگی و گوش بفرمانی غرب دوختن بوسیله طبقه غرب پرست اقتصادی و سیاسی و فرهنگی توسعه داده شد که در راُس این جریان ' رفرمیسم ضدانقلاب اسلامی قرار دارد؛ و قوه محرکه آن از یک سو یک‌ایدئولوژی فاسد و از سوی دیگر بک منافع کلان اقتصادی و چپاولی حرامخوار است که از رخنه‌های درون نظام حکمرانی علیه منویات انقلاب اسلامی و امام خمینی ره و امام خامنه‌ای بهره وافر برده است.

آنچه در باره نگرش نولیبرال‌های ایرانی بیان کرده‌ام گویای روح پیروی و مرجعیت فکری آنان است. این جریان همچون محصلی چشم و گوش بسته بدون ذره‌ای عقل و نقد انتقادی دنباله روی میزس ' هایک ' و فریدمن و. است. در حالیکه آنان مطلقا در افق تئوریسین‌های سلطه اقتصادی غرب در دوران پیامدرن و اقتدار دولت‌های متجاوز فراصنعتی نظریه پردازی کرده و بزرگترین فریب را در پوشاندن نقش و حقیقت قدرت سلطه سرمایه جهانی بر کشور‌های پیرامونی بکار بسته‌اند؛ و در کشوری که انقلاب اسلامی صورت گرفته و قصد زدودن ساختار وابسته و بناکردن ساختار مستقل و مولد و خودپو رادارد ' نظریات کسانی، چون فریدمن زهر مرگبار است. شاهد مثال سخنم یک خاطره و گفته آقای جبراییلی است؛ که نقل می‌کند:

شهید رئیسی با موضوع تورم جلسه‌ای گذاشته بودند که حقیر هم دعوت بودم. آقای دکتر منظور هم دعوت بودند و کنار هم نشسته بودیم. نوبت‌شان که شد گفتند اگر آقای جبرائیلی به ما نگویند نئولیبرال، فریدمن می‌گوید تورم همیشه و همه‌جا یک پدیده پولی است. به شوخی گفتم ایشان می‌گویند «قال فریدمن»، اما انتظار دارند نگوئیم نئولیبرال! مثل اینکه من بگویم «اشهد ان لا اله الا الله، اما به من نگوئید مسلمان»!‌

نمی‌دانستم اینقدر مسحور اشعار فریدمن هستند که حرف بی ربط وی درباره شن‌های بیابان را با عکس او توئیت می‌کنند؛ و شگفت‌آور است که این برادران، بی آنکه احساس تناقض کنند، این همه دولت‌ستیزی را با منصب‌گیری در دولت‌ها به راحتی جمع می‌کنند!

بخواهیم یا نخواهیم، بدانیم یا ندانیم، تفکر نئولیبرال بر سیاستگذاری اقتصادی ایران چیره است و رفت و آمد دولت‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب، تغییری در حاکمیت نئولیبرالیسم ایجاد نکرده است.

اصولگرا و اصلاح‌طلب، در واقع از نظر فکری «راست محافظه‌کار» و «راست لیبرال» هستند. هرچند گروه نخست، چون نتوانسته لیبرالیسم اقتصادی را با فرهنگ و سیاست خارجی محافظه‌کارانه جمع بزند، در سر بزنگاه‌ها به طرفه‌العینی از اصول عدول می‌کند و ظریف‌تر از جواد، به معاشقه با آمریکا علاقه نشان می‌دهد.

نئولیبرالیسم علم نیست، آئین است؛ و فریدمن و هایک و میزس پیشوایان آن هستند. پیروانشان، چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا، چه ریشدار و چه بی‌ریش، چه از دانشگاه امام صادق (ع) چه از دانشگاه شریف، چندین دهه است که مدیریت اقتصاد ایران را بر عهده دارند؛ و واقعیت این است که چینش سیاسی کشور به گونه‌ای انجام می‌شود که مومنین به این آئین، در مناصب کلیدی قرار گیرند.

عمده پیروان ایرانی فریدمن، خالصانه، فی سبیل‌الله و برای خدمت به کشور آیات نئولیبرالیسم را حفظ کرده و سرلوحه عمل قرار داده‌اند. لکن همانگونه که بت‌پرستی در عصر جاهلیت، با منافع اشرافیت گره خورده بود، نئولیبرالیسم نیز با منافع الیگارشی گره خورده است. آموزه‌های این آئین شاید در ظاهر بی‌طرف و علمی به نظر برسند، اما در اعماق، ابزار خدمت به منافع قدرت‌های پنهان‌اند.
نه به نئولیبرالیسم، نه به چپاول سفره ملت به دست الیگارشی است... 

☆☆☆

اکنون شاید بتوان علت یورش اخیر نولیبرال‌های ایرانی و بیانیه‌های تکنوکرات‌های دولت‌های نولیبرال سه دهه اخیر و گردهمایی‌های رهبران انان و جلساتی، چون رونمایی کتاب آقای جهانگیری و سخنان آقایان ظریف و مرعشی و زنگنه و. را درک کرد و دانست ریشه مشترک این یورش اقتصادی غرب پرستانه و ً عدالت و سکولاریستی و ضد اسلامی و ضد قانون اساسی و ضد هدایت امام خمینی ره و امام خامنه‌ای در کجاست و جاانداختن مسیر توسعه نولیبرالی و بازگرداندن نظام پیرامونی مدرنیزاسیون پهلوی و پرده پوشی این همه فجایع اقتصادی حاصل کدام نگرش است وسیاست نولیبرالی هاشمی و خاتمی و تعطیل صنعت چای و روحانی و نابودی نقش هدایتگر بانک مرکزی و. مبین چه جنایتی در اهداف کلان اقتصاد عدالتخواهانه انقلاب اسلامی بوده است و چگونه اصول گرا و اصلاح طلب در این ۳۷ سال قانون اساسی و ساختار گرایی مستقل و مولد سه گانه آن را نابود کرده و به شکلی بدتر از گذشته و پر از خرابکاری و بلبشو چشم به دستان و دستورات و آشتی گرگ و شیطان‌بردگ و اقتصادی یرمایه سالارانه جهانی دوختند. وامروز درست در متن یورش شیطان بزرگ ' این جریان تسلیم طلب فرصت را برای ترویج اقتصاد پیرامونی و نولیبرال مناسب دیده و یورش ضد انفلابی خود را برای فردایی شروع کرده‌اند که همه امید‌های مردمی و عدالتخواهانه را بباد می‌دهد و نظامی پرتبعیض ' سرمایه سالار و برده سرمایه جهانی و ضد آرمان‌های انقلاب اسلامی و قانون اساسی و اسلام را همیشگی می‌نماید؛ و این همان قرار دادگری و ضد سلطه انقلاب اسلامی با مردم است که بوسیله نولیبرالیسم ایرانی برباد می‌رود؛ و نتیجه اش استحاله میراث الهی و قرآنی انقلاب اسلامی و شرف و عزتی است که بنا نهاده شد و امام
 خمینی ره و امامت امام خامنه‌ای و شهیدان و ملت صبور بر مصائب آن را با خون و رنج خود محافظت کردند.

با ابن همه ملت مومن ما برای امید و انتظار عدل' چشم به الطاف امام زمان عج دوخته و جهاد در راه استقلال و عدالت را وانمی نهد!