از آغاز یک گروه موسیقی تا نابودی حقیقی آن
سال۲۰۱۰بودکه یک مسابقه استعدادیابی خوانندگی بریتانیایی،برای اولین بارچهره پنج نوجوان را به دنیا نشان داد. نوجوانهایی با قدهای کوتاه ولی آرزوهای بلند که هر کدام جداگانه آمده بودند تا خودشان را ثابت کنند اما چیزی نگذشت که با انتقادهای سرسخت داوران، یکی پس از دیگری از دور مسابقات سقوط کرده و حذف شدند. هنوز ویدئوی گریههای هری استایلز بعد از حذف شدن بین هواداران دست به دست میشود. شور نوجوانی در چشمهای آنها دل یکی از داوران را به رحم آورد. پسرها از او پیشنهادی گرفتند که آن زمان فکرش را هم نمیکردند قرار است چقدر زندگی حرفهای آنها را تحتتأثیر قرار دهد و طی سالهای آینده، آنها را به پرفروشترین هنرمند سال از نگاه ال افای پی یا چهارمین سلبریتی پردرآمد جهان در سال ۲۰۱۵، و دومین در سال ۲۰۱۶ از نگاه فوربز تبدیل کند. داوری که خودش قبلا هری استایلز را سخت، به باد انتقاد گرفته بود، حالا از تکتک آنها خواسته بود که با هم یک گروه موسیقی تشکیل و خوانندگی را به صورت یک تیم ادامه بدهند. آنها نصیحت داور را اجرایی کردند و گروه موسیقی وان دایرکشن را تشکیل دادند و دوباره در مسابقه شرکت کردند؛ این بار ولی در قالب یک گروه پسرانه موسیقی و در بخش گروهی همان مسابقه. وان دایرکشن موفق شد مقام سوم را از آن خود کند ولی چیزی که در انتظار آنها بود بزرگتر از یک مسابقه استعدادیابی بود. این شد که یکی از محبوبترین گروههای پسرانهBoy bandتاریخ موسیقی ساخته شد. چند پسر نوجوان که خیلی زود به چنان شهرتی دست یافتند که کسی نظیرش را به آن سرعت ندیده بود! این گروه بیش از دویست جایزه را، از جمله، بیست و هشت جایزه برگزیده نوجوانان از آن خود کرده. جایزهی برگزیده نوجوانان، جایزهای است که با رأی نوجوانان ۱۳ تا۱۹ساله انتخاب میشود.با تمام اینها، همکاری این گروه ادامهدار نبود. در اوج شهرت، زمانی که فقط شش سال از تشکیل این گروه موسیقی میگذشت، تصمیم گرفته شد برای مدتی موقتاً استراحت کنند و به فعالیت انفرادی Soloمشغول شوند. تصمیمی موقتی که تا امروز به طول انجامیده بود. هرچه بیشتر میگذشت بیشتر مشخص میشد که جمع شدن این گروه دور هم وعدهای بیش نبود اما طرفداران هیچ وقت از هم پاشیدن این گروه Disband را باور نکردند و دست از هواداری آنها نکشیدند وهمچنان که کارهای تکی اعضا را دنبال میکردند،به برگشتن آنهاهم امیدوار بودند.هفته پیش در چنین روزی، بازگشت این گروه پنج نفره برای همیشه غیرممکن شد. ۲۶مهر یکی ازاعضای این گروه پنج نفره با افتادن از طبقه سوم هتلی برای همیشه ازاین دنیا رفت.خبری ناگهانی،که انتشارش، طرفداران را دربهت وحیرت فرو برد. این خبر هنوز به نظر شوکهکننده و مبهم میرسد.علت دقیق مرگ این خواننده جوان که فقط سی و یک سال داشت، هنوز مشخص نیست و البته موضوع بحث نوجوانه هم نیست.اینجا فقط قراراست باری دیگربه بهانه مرگ یک سلبریتی،به این موضوع و ابعادش بپردازیم.
هواداران، در سوگ لیام پین
با انتشار خبر مرگ لیام پین، هواداران او در فضای مجازی، دست به واکنشهای زیادی زدهاند. آنها مرگ این خواننده محبوب رابه سوگ نشسته وباساخت وانتشار ادیتهایی ازعکس و فیلمهای قدیمی او،نوشتن در مورد زندگی ومرگش، خاطرات روزهای گروههای هواداریFandom و...نسبت به این اتفاق برونریزی احساسی داشتند.کاربری توییت زده: بچهها این ۲۰۲۴-۱۹۹۳ که رو عکسای لیام مینویسن به قدری حالمو بد میکنه که حس میکنم قلبم از تپش وایستاده. عموم کنشگران یا نوجوانهایی هستند که سالها بعد از جدایی وان دایرکشن آهنگهایشان را گوش داده و فن یک گروه موسیقی شده بودند که دیگر وجود نداشته و یا نوجوانهای دیروزی بودهاند که سالها از روزهای هواداریشان میگذرد و به سن جوانی رسیدهاند و حالا با خبردار شدن از مرگ یکی از اعضا، دوباره دور هم جمع شدهاند و در شبکههای مجازی غمشان را بروز میدهند. یک کاربر بیست و چند ساله نوشته بود: خیلی از بچههای قدیمی برگشتند و دارن توییت میزنند. مهم نیستچی بشه لیام همیشه؛ همه رو توی خونه جمع میکنه. و دیگری گفته: کسی که مرد، لیام پین نبود، دختربچه چهاردهساله درون من بود! توییت دیگری خواندم که نوشته بود: وان دایرکشن یه بخش بزرگی از نوجوونی منه، الان حس میکنم مثل اینساید اوت همه خاطرهها دارن آبی میشن. مساله هواداری گاهی به یک سن خاص تقلیل داده و گفته میشود وقتی هواداران از سن نوجوانی گذر کنند، آثار مثبت و منفی آن به خودی خود حل شده و شخص به زندگی معمولی خود برمیگردد. این سادهسازی موضوع، راه نگاه علمی به فرهنگ شهرت و هواداری را سد میکند. علاوه بر وجود مثالهای نقض مشهود در زمینه هواداری تیمهای فوتبال؛ مثل پیرمردانی که سکته میکنند و یا مردانی که روابط فامیلی خود را به خاطر تعصب بر دوگانههای تیمهای ورزشی قطع میکنند، پیامهای منتشر شده اخیر در فضای مجازی پس از مرگ لیام پین، آن نگاه را به طور عینی کنار میزند: واقعا چقدر عجیبه. فکر میکنی دیگه سنی ازت گذشته و اینجور چیزها نابودت نمیکنه و فازش گذشته تا لحظهای که خبر فوت لیام پین رو میخونی و کل کودکیت و حالت نابود میشه. یا: یه روز صبح پا میشی میبینی خبر مرگ لیام پین پخش شده، یک ساعت تو شوکی و گریه میکنی بعد باید پاشی صورتت رو بشوری و به ادامه زندگی بزرگسالیت بپردازی بدون توجه به اینکه خاطرات نوجوونیت دارن از جلوی چشمات رد میشن. توجه به پستهایی که کاربران در فضای مجازی منتشر میکنند از حیث جامعهشناسی بسیار قابل توجه است و ظرفیت این را دارد که منبع مطالعات و پژوهشهای حوزه علوماجتماعی و ارتباطات شود. نوجوانه در تلاش بوده، شبکههای اجتماعی را رصد کند تا مستنداتی از این واکنشها را در این شماره ثبت کند و به آنها نگاه عمیقتری داشته باشد. کاربری در مورد فنپیج قدیمیاش نوشته بود: من دوستام، سلیقهام، طرز فکرم، مسیر زندگیم، همه اینها رو به واسطه واندی پیدا کردم. وان دایرکشن ایران، توی تموم زندگی من نقش داشته، وقتی میگم امشب یه تیکه از زندگی مو از دست دادم اغراق نمیکنم واقعا از دست دادماین توییتها تاییدگری بر بعضی مطالعات حوزهی روانشناسی و علوماجتماعی و ارتباطات است که مسألهی هواداری را به مباحثی مثل الگوپذیری، وابستگی، اسطورهسازی و...مربوط میدانند. مثل کاربری که توییت زده بود: پنج ساله که ادمین وان دایرکشن ایران بودم و تموم اون روزایی که شب تا صبح بیدار میموندم که آپدیت، توییت اتک، استریم پارتی و.. بذارم تکتک اون روزا فکر میکردم یه روزی قراره خبر برگشت وان دایرکشن و اینجا پست کنم؛ امشب چی؟ امشب خبر مرگ لیام پین و پایان واندی رو پست کردم. این کاربر گویی جز آن دسته از هواداران است که بعد از فروپاشی گروه، به آن علاقهمند شده و فن پیج را پنج سال است اداره میکند. همیشه این هواداریها فنگرلی/فنبویی از سوی گروههایی درک نشده و شروع به تمسخر کردهاند. همین کاربردر جواب تمسخرها بخشی از چرایی این هواداریها را به خوبی و به زبان ساده توضیح داده: کل دبیرستانمون یا با استرس کنکور گذشت یا استرس اعتراضات، بعد کنکور هم استرس مهاجرت، اصلا نیازه که بگم؟ بهعنوان یه ایرانی همه همینیم. حالا انتظار دارید از تنها بخش شادیآور و عادی نوجوانیم خجالت بکشم؟ عمرا. فقط حسرت دارم که بازم به واسطه ایرانی بودنم نتونستم کنسرتشون برم. این کاربر به آن که بداند، جواب بزرگی به سؤال چرا نوجوانها به هواداری افراطی یک گروه روی میآورند داده. جدای از دلایلی که به ویژگیهای سن نوجوانی برمیگردد، هواداری، یک پناهگاه برای فارغ شدن از خلأها و سختیهای زندگی است.طرفداری یک گروه ظاهرا بینقص، به دستآوردن یک گروه دوستی بزرگ یا به اصطلاح فندوم، احساس حمایت چندجانبه ازطرف آیدل و اعضای فندوم، حس مشارکت در موفقیتهای آیدل و حتی گاهی تأثیرگذاری مستقیم بر موفقیت آیدل، از طریق رایدادن، استریم زدن و...مسائلی است که اگر در نظر گرفته شود، هواداری یا سوگواریهای شدید برای مرگ یک سلبریتی دیگر دور از ذهن به نظر نمیرسد.در جواب کاربر قبل، کاربری دیگر تأکید کرده بود: چیزی برای خجالت کشیدن وجود نداره. همهی ما به یه دست آویز برای فرار کردن از مشکلات زندگیمون نیاز داریم. برای ما توی همه اون سالای پر از استرس و اضطراب واندی بود. پسری در چنل تلگرامش نوشته بود: مرگ لیام انگاری که نوجوانیم خواب بود، بلند شدم و دیدم دیگه دوستام نیستن...انگار...انگار...نمیشه با کلمات توصیفش کرد! و یا پست دیگری که خطاب به دوستانش نوشته بود: من شمارابه اونا مدیونم. خودم رابه اونا مدیونم. عدهای از اندیشمندان، سلبریتیها را اسطورههای امروز در دنیای مجازی میدانند. با خواندن این توییت یاد همان نظریه افتادم: حتی دربارهی خودم این را فکر میکردم اما لیام جیمز پین؟ عدهای هم این جمله را تأیید کرده بودند. در ادامه توضیح خواهم داد که بعضی اندیشمندان سلبریتی را معادل واژه بت میدانند. این مصادیق برای فهم گزارههای تئوریک کمککننده است.
بررسی چند وجه از پدیده سلبریتی
سلبریتی در فارسی معادل چهره است. هرچند بر سر تعریف دقیق آن اختلافات زیادی وجود دارد اما به طور کلی سلبریتی به فردی مشهور گفته میشود که از طرفی دنبال کردن زندگیاش برای مردم جنبه سرگرمی دارد و از طرفی این فقط زندگی کاری یا هنریاش نیست که مورد توجه مردم است و عموم جامعه، در مورد زندگی خصوصی او نیز کنجکاوی دارند. مثلا در مورد لیام پین چیزی که مهم است، صرفا فعالیتهای او در زمینه موسیقی نیست و مردم در مورد زندگی عاشقانه او، اختلافاتش با منیجر، نحوه ارتباطش با همگروهیها، دوستان و هواداران و در نهایت نحوه مرگ او نیز کنجکاو هستند. پدیده سلبریتی ارتباط تنگاتنگی با کلیدواژه نظام سرمایهداری دارد. اگر حداقل بهعنوان یک هوادار کمی پیگیر اخبار سلبریتیها با کمپانیهای آنها بوده باشید به طرز شفافی متوجه منبع درآمد بودن آنها شدهاید. سرمایهگذارانی که به روی سلبریتیها سرمایهگذاریهای هنگفت میکنند تمام تلاششان کسب درآمد هرچه بیشتر از آن افراد است.خبر قراردادهای ناعادلانه و گاهی ظالمانه، گرچه حائز اهمیت و تعجبآور است اما محل بحث این شماره از نوجوانه نیست.سرمایهگذار،چه یک کمپانی باشد چه حتی خود شخص، با هدایت رسانه تلاش میکند تصویری از شخص به جامعه نشان بدهد که محبوبیتش راهرچه بیشتر وبیشتر کند. این میشود که رفته رفته تصویری که از سلبریتی در ذهن ما ساخته میشود تصویریست بینقص وستایشکردنی که آماده است برای هواداری. به همین دلیل است بعضی اندیشمندان سلبریتی را با واژه بت ترجمه میکنند. چراکه در ذهن هوادار، آیدل Idolرفته رفته، به مثابهی خدایی بیعیب و نقص و پرسیدنی در ذهن هوادار میشود. از همین روست که معمولا هوادارن، واکنشهای تندی با افرادی که به هر نوع موضع و یا انتقادی در برابر آیدلشان دارند، نشان میدهند. درهنگام انتشار خبر مرگ لیام با موج پیامهایی مواجهیم که در حال نفرت ورزیدن به افرادی هستند که در زمان زنده بودن لیام به هرنوعی از او رو برگردانده بودند. حال این رو برگردانی میتواند ادامه دار نبودن حمایت از موسیقیهای تکی او باشد یا تأیید کردن شکایاتی که علیه لیام پین از طرف نامزد سابقش در دورهای مطرح شده بود. لیست اکانت این افراد در پیامهایی دست به دست میشود تا همگی آنها را بلاک یا ریپورت کنند. کاربری توییت زده بود: مرچهاش رو انداختید سطل اشغال، واینل آلبومهاش رو آتیش زدید، حالا براش شمع روشن میکنید؟ کسی حق داره براش ناراحت باشه و شمع روشن کنه که حتی یک لحظه بهش شک نکرده. لیاقت ناراحتی برای لیام رو هم ندارید. تعهد داشتن به تصویر مثبتی که از آن شخص در ذهنها وجود دارد یا به اصطلاح حتی یک لحظه به آن شک نکردن، در گروههای هواداری یک ارزش مثبت است.هرچند که داشتن تصویر منفی نیز از بعضی سلبریتیها نیز، در گروههای هواداری، باز هم تعهد میطلبد.چراکه سلبریتی شدن وابسته به مثبت بودن تصویر یک شخصیت نیست و گاهی بعضی با بدنامی، شهرت به دست میآورند.