درباره برنامه «اسطوره‌های ایرانی» رادیو فرهنگ

معاصرسازی اسطوره‌های ایرانی

شاید خیلی‌ها گمان کنند اسطوره‌ها مربوط به تاریخ و دنیای گذشته‌اند و در جهان مدرن نمی‌توان نشانه‌ای از آنها یافت، اما واقعیت این است اسطوره‌ها به مثابه نمادهای تاریخی هر ملتی همواره به حیات خود ادامه می‌دهند و در اشکال مختلفی دوباره به جامعه برگشته و با نشانه‌های تازه‌ای بازتولید می‌شوند.
کد خبر: ۱۱۵۱۶۳۷

شناخت و بازشناسی این اسطورهها قطعا میتواند در شکلگیری و تکامل هویت ملی و دینی جوامع موثر باشد و نقش مهمی در انسجام و تحیکم آن دارد. در فهم عامه و در برخی فرهنگها، اسطوره یا اساطیر معنی «آنچه خیالی و غیرواقعی است و جنبه افسانهای محض دارد» معنا میشود، اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی مینَوی دانست که شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است که دستکم بخشی از آنها از سنتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. در اسطوره سخن از این است چگونه هر چیزی پدید میآید و به هستی خود ادامه میدهد و این به هیچیک از دوران خاص تاریخی تعلق ندارد. از این روست که علم اسطورهشناسی شکل گرفته تا به مطالعه و پژوهش در اینباره بپردازد.

اساطیر ایرانی

هر کس که اندک آشنایی با تاریخ داشته باشد میداند یکی از کهنترین تمدنهای بشری تمدن ایران زمین است که میتوان ردپای اساطیر بزرگ و مهمی را در آن پیدا کرد که در پس هر کدام جهانی از فرهنگ و حکمت نشسته است. اساطیر یا افسانههای ایران به مجموعه افسانههای ایرانیان اشاره دارد. این افسانهها ریشه آریایی دارند و میان اقوام ایرانی و هندی دارای وجه اشتراک هستند.

افسانههای ایران از یک اصل و منشأ آریایی مشتق شده و تفاوتهای محیطی ایران و هند و نیز فرهنگ متفاوت بومیان ایران و آریاییان ایرانی مهاجرت کرده به هند، تفاوتهایی را میان اساطیر هندی و ایرانی موجب شده است. آنچه از اساطیر کهن ایرانی امروزه باقیمانده بیشتر به اوستا بازمیگردد. در آغاز هزاره یکم پیش از میلاد، زرتشت اصلاحاتی را در عقاید و در پی آن اساطیر ایرانی پدید آورد. با وجود این در قسمتهای متاخر اوستا مانند یشتها عقاید و باورهای پیش از زرتشت ایرانیان وارد دین شده که به عنوان منشأ و منبع شناخت اساطیر ایرانی بهکار میرود. همچنین ایرانیان اساطیر متفاوت اما همریشه دیگری با اساطیر اوستایی داشتهاند که شامل اساطیر مانوی و زروانی و مهرپرستی میشود. تاریخ اساطیری ایران نیز از دوره اشکانیان و سپس ساسانیان ثبت و بعدها به فارسی و عربی ترجمه شد. شاهنامه فردوسی مهمترین منبع شناخت تاریخ اساطیری ایران است.

رادیو و اسطورههای ایرانی

بر مبنای جایگاه و اهمیتی که اساطیر در تمدن ایرانی دارند رادیو فرهنگ با تولید برنامهای به اسم «اسطورههای ایرانی» تلاش میکند به معرفی و شناخت و تبیین این اساطیر بپردازد. قطعا تولید این برنامه را باید واجد دو کارکرد مهم دانست: یکی شناخت تاریخ و اسطورههای آن و بالطبع نشانههای فرهنگی و تمدنی نهفته در آن که میتواند به اعتبار بخشی و اعتمادسازی هویت ملی ما کمک کند و دوم، ایجاد این اعتماد و انگیزه در نسل جدیدی که بتواند با تکیه بر این افتخارات تاریخی در ساخت و پرورش اسطورههای جدید بکوشد. ضمن اینکه به طور تلویحی میتواند به علاقهمندان تاریخ و اسطوره شناسی کمک کند تا شیوههای پژوهش و روش تحقیق در اسطوره شناسی را بیاموزند و در پی آن بروند. برنامه اسطورههای ایرانی که روزهای دوشنبه و سهشنبه از رادیو فرهنگ روی آنتن میرود دریچهای است صوتی برای شناخت اسطورههای ایرانی که شنیدن آن فارغ از کسب اطلاعات و معرفت تاریخی با تجربه حسی از غرور و افتخار تاریخی همراه بوده و به مخاطب نشان میدهد از چه تمدن اصیل و ریشهداری آمده و عشق به فرهنگ سرزمین و هویت ملی را در مخاطب تقویت میکند. این از هوشمندی رادیو فرهنگ و دغدغه مدیران و برنامهسازان آن است که هفتهای دو روز را به مدت 30 دقیقه به اسطورههای ایرانی اختصاص دادند تا آنها دچار فراموشی عصر پرشتاب و فراموشکار مدرن نشوند و نام و یاد این اسطورهها از حافظه تاریخی ملت پاک نشود. ما نیازمند یادآوری و سخن گفتن از اسطورههای خود هستیم تا هویت تاریخی و اعتبار آن را همواره به یاد بیاوریم و به ایرانی بودن خود ببالیم. تولید برنامههایی از این دست در این عصر هژمونی و هجمه فرهنگ غرب میتوان به کانون مقاومت فرهنگی تبدیل شود تا ما دچار خودباختگی نشویم و در مواجهه با فرهنگ مدرن دستانمان تهی نباشد. متاسفانه بسیاری از نسل جدید، شناخت درست و دقیقی از اسطورههای ملی و مذهبی خود ندارند و ارزش و جایگاه آنها را بهدرستی درک نمیکنند. «اسطورههای ایرانی» به عنوان یک برنامه میتواند برای این طیف از مخاطب کارکردهای هویتساز داشته باشد و اگر از منظر علم ارتباطات و رسانهشناسی بخواهیم به این مساله بنگریم باید کارکرد انتقال میراث فرهنگی را بهعنوان یکی از مهمترین کارکردهای رسانه در پیام و پیامدهای این برنامه جستوجو کنیم.

اسطورههای ایرانی و شاهنامه

یکی از مهمترین مصادیق اسطورههای ایرانی را باید در شاهنامه فردوسی جستوجو کرد. در واقع خود شاهنامه یک تلاش فرهنگی و هنری برای معرفی و حفظ و صیانت از اساطیر ایرانی بوده و آنها را زنده نگهداشته است. از اینرو برنامه اسطورههای ایرانی رادیو فرهنگ یک ویژهبرنامه پر و پیمان را برای پرداخت به شاهنامه فردوسی و اساطیر ایرانی در نظر گرفته که میتوان آن را موفقترین دستاورد این برنامه رادیویی دانست. برنامهای که در قسمتهای مختلف خود به معرفی اساطیر ایرانی شاهنامه پرداخت و توانست نظر بسیاری از مخاطبان بویژه علاقهمندان فرهنگ و تمدن ایرانی را به خود جلب کند. در واقع این برنامه نقش مهمی در معاصرسازی اساطیر ایرانی داشته و به فهم دوباره و در واقع بازفهم آنها در جهان جدید کمک میکند. این برنامه میتواند نقش عمدهای در برساخت فضاهای فرهنگی و اجتماعی و خلق ارزشها و هویتها داشته باشد، بنابراین شناخت نحوه معاصرسازی اسطورههای ملی در رادیو در واقع تلاشی برای فهم عمیقتر سازوکارهای تحولات اجتماعی و دیالکتیک پیچیده حاکم بر آن است که میتواند بر همبستگی تمدنها و اقوام بیفزاید. اسطوره در جستوجوی نشانهها و نمادهای محوری جوانب اجتماعی ذهن است، بهگونهای که عقل و احساس در هم میآمیزند و مرز بین خیال و واقعیت را به وجود میآورند. آگاهی در مورد جامعهشناسی، فلسفه، تاریخ، فرهنگ و هنر لازمه شناخت اسطوره است. لذا گوش دادن به این برنامه آشنایی با تاریخ ایران در ابعاد مختلف آن بویژه در ساحتهای نمادین و اسطورهای است. فارغ از این کارکردهای مضمونی و پژوهشی باید به جذابیتهای فرمی برنامه هم اشاره کرد که شاعرانگی حاکم بر آن به تلطیف مباحث جدی برنامه کمک کرده و در نهایت اسطورههای ایرانی را به برنامهای شنیدنی بدل میکند. اگر به فرهنگ و تمدن ایرانی علاقهمندید یا به اسطورههای ایرانی عشق میورزید دوشنبهها و سهشنبهها، رادیو فرهنگ و برنامه اسطورههای ایرانی را فراموش نکنید.

سید رضا صائمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها