به نظر میرسد که اردیبهشت، ماهی است که طرفین (ایران و آمریکا) به یک توافق جامع نزدیک خواهند شد. دلیل این امر آن است که به نظر میرسد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بهشدت و با حساسیت دنبال یک توافق جامع با ایران است و احتمال میرود که در کمترین زمان ممکن، توافق صورت گیرد. تمام دادهها و گزارشها نشان میدهد که رئیسجمهور آمریکا، با حساسیت بالا جزئیات مذاکرات را دنبال کرده و خواهان رسیدن به یک توافق است. دلیل آن هم این است که دونالد ترامپ، استیو ویتکاف (نماینده خود) را برای مدیریت مذاکرات طرف آمریکایی اعزام کرد و مانع از این شد که وزیر خارجه آمریکا (که دارای تبار یهودی و وابسته به لابی صهیونیستی است) در مدار مذاکرات قرار گیرد. این نشان میدهد دونالد ترامپ، با توجه به تجربه گذشته خود در خروج از برجام و اعمال تحریم علیه ایران، اکنون درصدد است که اشتباه گذشته خود را جبران کند؛ هم رضایتمندی ایران را داشته باشد و هم نگرانیهای جامعه جهانی پیرامون فعالیت هستهای ایران را برطرف کند.
در گذشته، یکسری امتیازات در برجام به ایران داده شد که حتی همان امتیازات هم عملیاتی نشد. یعنی در حقیقت، آمریکا به تعهدات خود و حتی رویکرد اروپا به توافقات برجام در سال ۲۰۱۵ اعتنایی نکرد و جامعه ایران عملا آثار مثبت اقتصادی از برجام ۲۰۱۵ مشاهده نکرد. اکنون، با توجه به تجربه ایران، طبیعتا آمریکاییها تضمینهای سختی به ایران خواهند داد که به توافقات جدید عمل کنند. از طرف دیگر، آمریکا سعی میکند نقش نظارتی بینالمللی بر فعالیت غنیسازی ایران و بازرسیهای سرزده را تضمین کند. این میتواند اطمینان لازم را به جامعه جهانی بدهد که ایران بهدنبال استفاده از سلاح هستهای در حوزه فناوری هستهای نیست. در مذاکرات مربوط به تضمینهای آمریکا برای تهران، چند فرضیه قابل تصور است. ممکن است داراییها و پولهای مسدودشده ایران آزاد شوند و تمامی تحریمهایی که از سال ۲۰۱۸، همزمان با خروج ترامپ از برجام، اعمال شده (بیش از ۱۸۰۰ مورد)، لغو شود. همچنین، مسأله سرمایهگذاری آمریکا و شرکتهای آمریکایی در ایران مطرح است. اگر توافقنامه آینده عملیاتی شود، آثار مثبتی در حوزه اقتصادی ایران خواهد داشت. همچنین، ایران طرفهای دیگری مانند اتحادیه اروپا، چین و روسیه را برای گرفتن تضمینهای مهمتر از آمریکا وارد معادله خواهد کرد.