نکته اول: شناخت نگرش متعالی پیامبراعظم خدا(ص) واهلبیت مطهرشان نسبت به دختران و زنان، ازمهمترین خاستگاههای حفظ حقوق آنان است. فروید اتریشی میگوید: «بدبختی و بیچارگی زن زمانی تسکین مییابد که بتواند پسری به دنیا بیاورد.» اما نبیاکرم، حضرت محمد مصطفی(ص) در کلامی گوهری میفرماید: «از سعادت زن آن است که اولین فرزندش دختر باشد»... حال قضاوت با شماست.
چه کسی حامی حقوق زنان و زندگی و آزادیشان است؟! او که داشتن فرزند پسر را عامل خوشبختی مادر میداند یا آن شخصیت عالیقدری که بر علیه سیطره ظالمانه جاهلیت نخستین، قیام میکند و در جامعهای که زنده به گور کردن دختران مرسوم است، از فرزند دختر بهعنوان طالع سعد مادر نام میبرد. گاهی پرداختن عالمانه به همین سنخ مطالب و برجستهکردن نقاط تمایز نگاه ابزاری غرب به زن با نگاه تعالیبخش اسلام به جامعه نسوان، از ساعتها سخنرانی مؤثرتر است.
تاریخ گواهی میدهد: رسول مرسلی که خاتمالانبیاست و مخاطب حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک»، در برابر دردانه دخت فرزانه خویش که کودکی کم سن و سال است، خم میشود و بر دستان او بوسه میزند تا فرهنگ پیشرو و انسانساز اسلام ناب محمدی(ص)، جایگزین آداب جاهلی شود.
نکته دوم: از حضرت امام موسیبن جعفر(ع) نقل است وقتی آن حضرت از پاسخهای دقیق و جامع حضرت معصومه(س) در جوابگویی به سؤالات شرعی شیعیان ایران آگاهی یافتند که مقارن با غیاب امام کاظم(ع) در منزل، مسائلشان را از یادگار حضرتش پرسیدند و جواب گرفتند؛ ایشان این عبارت را بیان فرمودند: «فداها ابوها!».
بیتردید ابراز چنین محبت عمیق و اصیلی که در پرتو دانشوری، بینش عالی و اهتمام جدی به کسب معارف و معالم الهی تجلی یافته، حکمتی بسیار دارد. باید از آگاهان امور جویا شد که در این آوردگاه حق و باطل، چه رویکردی با صیانت از ارزشهای اخلاقی و انسانی تطبیق بیشتری دارد و در نقطه مخالف، چه فکر شومی است که پای بر تمام ملاحظات اعتقادی و فرهنگی مردمان میگذارد و بردگی را به جای زندگی و برهنگی را به جای آزادی غالب میکند!
به یقین «زن» در دو جهانبینی مادی و الهی، تعریف و کارکرد یکسانی ندارد و هرگاه برخی شعارهای پرابهام در اینباره به گوش رسید، میبایست از مدعیان پرسید که: کدام زن، کدام زندگی، و کدام آزادی منظور نظرتان است؟