مردانی با دیوارهای کوتاه. بی‌عذر و بی‌بهونه. همیشه باید موجودی پیدا کرد که کاسه‌کوزه‌ها را بر سر او شکست. این داستان یکصدساله فوتبال بلادیده ماست. فوتبالی لبریز از سرشکستن. لبریز از ستم‌کشیده و توسری‌خورده. این بار کاری که بعضی‌ها با سردار کردند، عینهو همان بلایی بود که در جام‌جهانی 78 بر سر غفور آوردند.
کد خبر: ۱۱۵۱۲۵۹

در داستانهای بیرحمانه جامجهانی آرژانتین. که وقتی تیم ملی به تهران برگشت، همه کاسهکوزهها سر شیرِشمال شکست. تنها جرم او این بود که به عنوان سرسپرده مربی و ابزار دست او، مو به مو، خردهفرمایشات تاکتیکی آقای کوچ را در زمین اجرا میکرد و هیچوقت برای دلش نمایش نمیداد. کار او فقط این بود که میگفت چشم و میرفت تا پایجان میجنگید. حتی اگر حشمتخان در پازل تاکتیکی تیم چنین سفارشی به او میکرد که عقبتر بازی کند و به هافبکهای حریف بچسبد، تا با جلو کشاندن مدافعان مامور مهار خودش، راه نفوذ برای «گوش»های تیممان باز شود. او فقط میگفت چشم و پیه این ستمکشی را به تناش میمالید که ممکن است در چنین ضدفوتبالی، توپی به پایش نرسد و باز مردم شروع کنند به هو کردنش!

غفور مردی بود که برای کمک به سیستم دفاعی تیمش، تا ورِدلِ خطدفاعی خودی عقب میآمد و برمیگشت. مردی بیخستگی که البته در مقابل زخمزبانها خلعسلاح میشد. شیر «دلآرام» و درونگرای فوتبال ایران، به حدی خوددار بود که فقط نقشههای مربیاش را اجرا میکرد و آخ نمیگفت. حتی اگر خودش خراب میشد.

در جامجهانی 1978 که غفور فروارد فیکس تیمملی بود: در روز قبل از بازی با هلند در کوردوبا، سر میزغذا به افندی (حسین صدقیانی ـ مدیر تیمهای ملی) گفته بود «استاد، نمیشه من امروز به جای جوجهکباب، از اون یکی غذاهه بخورم که تو آشپزخانه تیم ملی هست؟» صدقیانی گفته بود امروز غذای دیگری نداریم. اما چند لحظه بعد، وقتی طفلشیرین حشمت (حسن روشن) از استاد افندی غذایی دیگر خواسته بود آشپزها با سلام و صلوات برایش چندجور گوشت بیفتک، همبرگر، ششلیک و الی ماشاء ا... غذاهای دلبخواه آورده بودند. شیرشمال را این چیزها بود که زخم بر روحش میزد، اما دم برنمیآورد. بدبختی این بود که هرکس هرجا توپ را لو میداد، میافتاد گردن غفور.

دیوار شیرشمال کوتاه بود. شیرشمال، شیر وفادار که با حقوق هزارتومنی در ملوان بازی میکرد اما سر از تیمهای سرخابی پایتخت که شدید طالبش بودند و دهها برابر او حقوق و پیشقرارداد به ستارههایشان میدادند درنمی آورد. مردی که ناسزا و تهمت میشنید اما بعد از بازی، راهش را میگرفت و میرفت.

دنیایورزش در دوم اردیبهشت 1357 درباره غفور جهانی نوشته بود: «اگر او را در یک زمین فوتبال یا در سینما و در حال کتاب خواندن ندیدید میتوانید سری به زمین یا سالن والیبال بزنید. یا اگر مسابقهای در کار باشد او را در سالن مشتزنی بیابید. اما اشتباه نکنید که او حتی زیانش به یک مورچه هم نرسیده است و دل این را ندارد که سربریدن یک مرغ یا گوسفند را ببیند. اصولا غفور از خشونت فراری است و هیچگاه دیده نشده که در زمین، یک حرکت خشن نسبت به حریفش انجام دهد. به عبارتی دیگر او بیشتر کتک میخورد تا اینکه کسی را بزند. شاید این هم یکی از ضعفهایش در زمین فوتبال باشد. با این وجود، او در میدان، ازخودگذشته و بیباک میشود و از خشونت و لگدی که نثارش میشود ابایی ندارد. در اینجاست که میبینیم او واقعا دلشیر دارد. غفور کارمند حسابداری نیرویدریایی است و این تنها تکیهگاه نسبتا محکمی است که در زندگی از راه فوتبال نصیبش شده است. یک آبباریکهای که چرخ زندگی خانواده را بچرخاند و تقدیر را چه دیدید؟ شاید عروسی هم به این خانواده وارد شود.»

آن روزها نام بچهماهیگیر انزلی را «مردهخور» گذاشته بودند و از اینکه او در بازیهایش رنگینکمانی از دریبلینگ ارائه نمیدهد بازی غیورانهاش را ضدتماشاگر تلقی میکردند. روز 29 خرداد 1357 وقتی تیم ملی از جامجهانی آرژانتین به تهران بازمیگشت چندهزارنفری به استقبالشان رفته بودند. روزنامهنگار قهاری آن روز نوشت: «مردم مهربان بودند. قدرشناس بودند و سپاسگزار هم، بچهها، بازیکنان، مردان ما، به اندازه توانایی و به اندازهای که قدرت داشتند و میتوانستند، کار کرده بودند. پس باید اینان را که زخمی در روح خود دارند و غروری لطمهخورده، خوب تحویل گرفت. و خوب تحویل گرفتند. زیباترین و لطیفترین گوشه این گوشههای دیدنی اما آنجا بود که گروهی از همین مستقبلین شاد، که مسلما بچهمحل«غفور» نبودند، آنقدر منتظر ماندند تا هراسانترین و شاید رنجدیدهترین مرد ما هم خارج شود، که او را نیز نوازش کنند.

مردم، همچنین مردم عادی، دانستهاند و خوب هم دانستهاند که غفور گناهی ندارد. او همین است که هست. و صادقتر از تمامی بازیکنان ما نیز. اگر نمیتواند بهتر باشد، اگر نمیتواند موثرتر، درست به همانگونه که دیگر مردان ما نمیتوانند باشند، این دیگر گناه او نیست، که اگر گناهی باشد، بر دیگران است.»

ابراهیم افشار

ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها