افشای جنایت‌های سیاه شیطان در کانال تاریک

به گزارش جام‌جم رسیدگی به این پرونده از عصر 27 دی امسال و به دنبال گزارش آزار و اذیت پسری 13 ساله در دستورکار پلیس قرار گرفت. اهالی خیابان اردیبهشت پسر نوجوان را از داخل کانال آب سرپوشیده خیابان نجات داده بودند.

در ادامه پرونده با دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. کارآگاهان در نخستین گام به تحقیق از پسر 13 ساله پرداختند که او گفت: پس از تعطیلی مدرسه در حال بازگشت به خانه بودم؛ نبش کوچه، مردی جوان جلوی مرا گرفت و گفت برای مادربزرگش گل و گلدان خریده و به این بهانه از من خواهش کرد کمکش کنم. با مرد جوان به راه افتاده و از طریق پل هوایی به سمت دیگر بزرگراه شهید زین‌الدین رفتیم و در مقابل پارک پلیس سوار یک دستگاه پراید سفیدرنگ با شیشه‌های دودی شدیم. آنجا بود که با چاقو مرا تهدید کرد اگر مقاومت کنم مرا خواهد کشت. پس از طی مسیری به داخل خیابان اردیبهشت شمالی در محدوده سراج رفت. در آنجا ماشین را کنار خیابان پارک کرد. پس از پیاده شدن از ماشین، مرا از طریق یک دریچه باریک به داخل کانال آب برد و مورد آزار و اذیت قرار داد.

آزار نوجوان دیگر در جنگل لویزان

با توجه به اظهارات نوجوان 13 ساله مبنی بر سوار شدنش به یک پراید سفید‌رنگ با شیشه‌های دودی، کارآگاهان دریافتند متهم پرونده اخیر به احتمال فراوان می‌بایست متهم پرونده مشابه دیگری باشد که در آن پرونده نیز مردی جوان با مشخصات ظاهری مشابه با فریب پسری 11 ساله او را با یک دستگاه خودروی پراید سفید رنگ هاچ بک با شیشه‌های دودی به محدوده پارک جنگلی لویزان در 35 متری استقلال کشانده و مورد آزار و اذیت قرار داده است. در این پرونده هم مرد شیطان‌صفت به بهانه حمل گلدان طعمه‌اش را فریب داده بود.

شناسایی و دستگیری متهم

با توجه به حساسیت پرونده، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی با انجام تحقیقات میدانی و بررسی دقیق دوربین‌های مداربسته محل سوار کردن پسرهای نوجوان و همچنین محل‌های ارتکاب جنایت سیاه سرانجام موفق به شناسایی خودروی پراید سفید رنگ هاچ‌بک با شیشه‌های دودی شدند.

با شناسایی خودرو، کارآگاهان متوجه شدند مالک فردی 60 ساله است، اما خودرو در اختیار پسر 25 ساله‌اش به نام «ایمان» قرار دارد. در ادامه تصاویر ایمان از سیستم جامع پلیس استخراج شد و پس از شناسایی تصویر وی از سوی دو پسر نوجوان، به عنوان متهم تحت تعقیب هردو پرونده آزار و اذیت مورد شناسایی قرار گرفت.

سرانجام 30 دی کارآگاهان به محل سکونت ایمان 25 ساله در خیابان سراج مراجعه کرده و این محل را تحت مراقبت پلیسی قرار داده و ساعت 13 و 30 دقیقه موفق به دستگیری وی شدند.

اعترافات شیطان

ایمان در همان تحقیقات اولیه به آزار و اذیت دو شاکی پرونده اعتراف کرد و گفت علاوه بر خودروی پراید سفید رنگ متعلق به پدرش، یک فقره آزار و اذیت جنسی مشابه را نیز با خودرو پژو 206 سفید رنگ متعلق به مادرش انجام داده است. همچنین در بازرسی از پارکینگ محل سکونت ایمان و خانواده‌اش، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی با شناسایی موتورسیکلت طرح هوندا 125 متعلق به ایمان و اعترافات بعدی وی پی بردند ایمان علاوه بر استفاده از خودروهای پراید و 206 متعلق به پدر و مادرش، چند مورد آزار و اذیت پسرهای نوجوان 11 الی 15 ساله و انتقال آنها به کانال سرپوشیده آب در خیابان اردیبهشت شمالی را با موتورسیکلت طرح هوندا 125 خودش انجام داده است.

شکات مراجعه کنند

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به موارد آزار و اذیت جنسی مشابه، شناسایی دقیق تعدادی از شکات پرونده و به منظور شناسایی دیگر شکات احتمالی، عکس بدون پوشش متهم به خواست بازپرس جنایی در روزنامه‌ها منتشر می‌شود و از تمامی شاکیان که موفق به شناسایی تصویر متهم شدند دعوت می‌شود برای طرح و پیگیری شکایات خود به نشانی اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.

وی افزود: از شهروندانی که از دیگر جرایم ارتکابی متهم اطلاعاتی در اختیار دارند نیز درخواست می‌شود هرگونه اطلاعات خود در این خصوص را از طریق شماره تماس 51055516 در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ
قرار دهند.

منتظر دستگیری بودم

کمتر کسی فکر می‌کرد عامل آزار و اذیت پسران نوجوان شرق تهران ایمان باشد. پسر آرامی که به گفته خودش مدت‌هاست در انتظار دستگیری است.

چطور طعمه‌ها را شکار می‌کردی؟

به بهانه کمک کردن آنها را فریب می‌دادم و اگر شک می‌کردند تهدیدشان می‌کردم.

کسی شک نمی‌کرد، بچه‌ها را به داخل کانال می‌بردی؟

همه طعمه‌ها را آنجا نبردم. وقتی خیابان خلوت بود، نقشه را در آنجا اجرا می‌کردم.

رابطه‌ات با خانواده‌ات چطور بود؟

رابطه خوبی داشتیم. با پدرم ارتباطم نزدیک بود و او را از هرکسی بیشتر دوست داشتم.

فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

بله. ده ماه است منتظرم که دستگیر شوم. هر روز از بالکن به کوچه نگاه می‌کردم که ماموران چه زمانی به خانه می‌آیند و دستگیر می‌شوم. دوست داشتم دستگیر شوم.

چرا؟

هر چه زودتر دستگیر می‌شدم کمتر مرتکب جرم می‌شدم و پرونده‌ام سبک‌تر می‌شد.

خودت را معرفی می‌کردی.

جرأت نداشتم.