گفتگو با مجری برنامه «کافه سوال»

مژده لواسانی: با ایده‌آل‌های خودم فرسنگ‌ها فاصله دارم

مژده لواسانی با آن‌که 25 سال دارد، اما بیش از 20 سال سابقه اجرا را در کارنامه‌اش به ثبت رسانده است. لواسانی از خردسالی با برنامه رادیویی «سلام کوچولو» اجرا را آغاز کرده است. «بچه‌های انقلاب» و «بوی گل آفتاب» از دیگر اجراهای رادیویی این مجری است.
کد خبر: ۸۰۷۶۹۳
مژده لواسانی: با ایده‌آل‌های خودم فرسنگ‌ها فاصله دارم

به خانه برمی‌گردیم، سه نقطه، روز از نو، عصر خانواده و کافه سوال نیز برنامه‌های تلویزیونی است که او اجرایشان را عهده‌دار شده است. لواسانی در رشته حقوق درس‌ خوانده و معتقد است حرفه اجرا و وکالت وجوه اشتراک زیادی باهم دارند. او یکی از جوان‌ترین و در عین حال پرسابقه‌ترین مجریان رادیو و تلویزیون ایران به شمار می‌رود.

چطور وارد رادیو شدید؟

تقریبا 3 سال و نیمه بودم که به خانم عذرا وکیلی در برنامه سلام کوچولو معرفی شدم. سلام کوچولو نسل‌های مختلفی را در اجرا از خردسالی و کودکی تربیت کرده که بعد‌ها هم مجریان خوبی شدند. بعد از آن‌که به‌عنوان خردسال در این برنامه حضور داشتم، آرام آرام وارد گروه کودک و نوجوان شبکه سراسری صدا که آن موقع آقای کاظم‌زاده مدیرشان بودند، شدم. برنامه‌های کودک مثل بوی گل آفتاب را اجرا کردم و در 12 سالگی هم اجرای برنامه من هم می‌توانم را داشتم. نویسنده این برنامه هم بودم و این برای اولین بار اتفاق افتاد که دختری 12 ساله برنامه خودش را بنویسد.

در رادیو با برنامه‌های مختلفی بزرگ شدم، کودکی کردم، نوجوانی کردم و در آستانه 17 سالگی با توجه به سابقه‌ای که داشتم، طرح دادم و برای اولین بار سردبیر برنامه‌ای شدم در رادیو ایران به اسم «روزی برای ما». برنامه برای نوجوانان بود و در رادیو صدای آشنا برنامه‌ای به عنوان «آسمانه» برای جوانان.

خاطرم است که آن موقع لقب جوان‌ترین سردبیر و مجری برنامه‌های رادیویی را داشتید؟

بله تا مدت‌ها این لقب را در مصاحبه‌ها دوستان مطبوعاتی مطرح می‌کردند.

چطور شد که پایتان به جعبه جادویی باز شد؟

من در دوران کودکی بازیگری سریال‌هایی همچون پلاک 14 و مجموعه خبرنگار که برای خانه فرهنگ نیم‌رخ بود تجربه کرده بودم و بعد پیشنهادهای اجرای کودک و نوجوان. به دلیل این‌که مجریان نوجوان لباس فرم داشتند و دوست نداشتند با چادر اجرا کنند، نمی‌پذیرفتم تا این‌که 14 سالم بود که اجرای برنامه کبوتر دات‌کام شبکه یک به کارگردانی احمد درویش علی‌پور پیشنهاد شد. اولین چیزی که مطرح کردم این بود که آیا می‌توانم با چادر اجرا کنم و ایشان گفتند اگر چادرت علی‌السویه نباشد، بله و من اجرا کردم. این اولین تجربه اجرای من در تلویزیون بود.

بعد چطور شد؟ رادیو را ادامه دادید؟

به خاطر قانون اجرای رادیو یا تلویزیون به رادیو برگشتم تا سال 89 که به‌عنوان مجری در برنامه به خانه برمی‌گردیم شبکه 5 که دوباره اجرای تلویزیون را شروع کردم و همچنان همکاری‌ام را با رادیو قطع نکرده‌ام.

اگر روزی بخواهید تصمیم بگیرید، رادیو را انتخاب می‌کنید یا تلویزیون؟

رادیو مثل خانه پدری می‌ماند، برای ما که در آن بزرگ شدیم همیشه محل رجوع بوده و هست. من مهم‌ترین و اولین تجربه‌هایم را در رادیو دارم و رادیو عشق جدانشدنی از زندگی من است. حتی اگر نتوانم اجرا کنم، می‌نویسم، سردبیری می‌کنم. در فضای رادیو باید نفس بکشم همین تجربه رادیویی به کمکم آمده برای اجرای تلویزیون. البته هرکدام مختصات و ویژگی‌های خاص خودشان را دارند و تو با شناخت کامل این شرایط و ویژگی‌ها و تفاوت‌ها می‌توانی در هر کدام موفق باشی.

به نظر شما در گذشته به جنبه آموزشی رادیو بیشتر توجه می‌شد؟

من منکر وجه آموزشی رادیو در وضع کنونی نیستم، ولی شرایط نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است. خوشبختانه من این شانس را داشتم که در رادیو کنار بزرگان چیزهای زیادی یاد بگیرم. تمام استادان برای من و دیگر دوستانم وقت می‌گذاشتند.

حضور در کنار این استادان راهگشای مسیر ما در رادیو شد. الان همان استادان در قید حیات هستند و فعالیت هنری دارند، اما دغدغه‌های زندگی،‌ شتاب زمانه و مسائل مالی به آنها اجازه نمی‌دهد همچون گذشته برای این مساله وقت بگذارند.

بعد از نوجوانی و اجرای «کبوتر دات کام» تجربه جدید برنامه زنده «به خانه بر می‌گردیم» را داشتید، آن زمان ترس و واهمه از روبه‌رو شدن با مخاطب بی‌شمار تلویزیونی را نداشتید؟

من همیشه در زندگی‌ام تلاش کرده‌ام به اهدافی که مد نظر دارم، برسم. خدا را شاکرم که در این راه به من کمک کرده و توانستم در بیست سالگی اجرای برنامه‌های خانواده تلویزیون را به عهده بگیرم. گرچه در روزهای اول نگران این مساله بودم که آیا مردم مرا می‌پذیرند یا نه اما خوشبختانه توانستم ارتباط خوب و صمیمانه‌ای با مخاطبان برقرار کنم. مهم‌ترین انگیزه من مردم بودند.

آنها با بازخوردهای دلگرم‌کننده به من امید می‌دادند و همین مساله روی اجرای من تاثیرگذار بود و توانستم در هر برنامه رادیویی و تلویزیونی با هر ساختار و محتوایی که دارد خودم را هماهنگ کنم. در طول این سال‌ها برنامه‌های گوناگونی در زمینه‌های معارف و خانواده اجرا کرده‌ام. وجه اشتراک تمام برنامه‌ها این بود که سعی کردم خود مژده لواسانی باشم.

گرچه موضوع برنامه تغییر می‌کرد و همین مساله در حالت‌های اجرا تاثیرگذار بود، اما در تمام برنامه‌ها خودم بودم و سعی نکردم آن چیزی را که نیستم نشان دهم. قالب رادیو و تلویزیون برایم فرقی ندارد و علاقه‌مندم کارم را درست انجام دهم.

مجری که خوش‌قلب و مهربان باشد تاثیر بیشتری بر مخاطبش می‌گذارد. البته به این شرط که این وی‍ژگی در او نهادینه شده باشد. لنز دوربین صرفا نمی‌تواند ارتباط ما را با مخاطب برقرار کند. از سوی دیگر صداقت آدم‌ها از طریق چشم‌هایشان به بیننده منتقل می‌شود و چشم‌ها هیچ‌وقت دروغ نمی‌گویند.

الان دیگر حس می‌کنم «کافه ‌سؤال» بعد از چند فصل روی آنتن بودن در یکی از بهترین ساعات شب میان مردم جا افتاده.

به ارتباط چهره‌ به چهره و همین‌طور مجازی در صفحه شخصی اینستاگرامم بیشتر اعتنا می‌کنم و دلگرم می‌شوم. برای این‌که فکر می‌کنم حرف‌هایی که مردم درباره خودم می‌زنند قابل اعتناتر است. من ده شب نبودم و آن ده شب باعث شد خیلی محکم‌تر شوم برای ادامه کارم. اینقدر بازخوردها نسبت به حضور من خوب و مهربانانه بود که واقعا به من انرژی داد. البته همیشه قطعا انتقاداتی هست و ممکن است حتی زیاد هم باشد چون طبیعی است که یک مجری را خیلی‌ها دوست دارند و خیلی‌ها هم دوست ندارند و باید به همه آنها احترام گذاشت.

حس خودت از روندی که این برنامه طی کرده چطور است؛ تا به حال‌ حاشیه‌ها تو را اذیت کرده؟

خیلی سخت است. واقعا هر فصلی که جلو می‌رویم با خودم این مصراع را تکرار می‌کنم که «ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود»‌و با گوشت و پوست و استخوان این را درک می‌کنم. به هر حال وقتی حساسیت کار را به واسطه موضوعاتی که مطرح کردیم، بالا رفت، خیلی‌ها حساس شدند و با دقت بیشتری کافه سوال را دنبال کردند.

متأسفانه چیزی که کار را سخت می‌کند حواشی و حرف‌هایی است که خودمان درست می‌کنیم. حس می‌کنم اگر کمی‌ مهربان‌تر باشیم اینقدر سخت نمی‌شود. ما طاقت نداریم ببینیم کسی دیده می‌شود و برنامه‌اش مخاطب دارد. این را درباره برنامه‌های مختلف با جدیت می‌گویم و نگاه شخصی ندارم. چون من خود با ایده‌‌آل‌هایم فرسنگ‌ها فاصله دارم.

اگر موقع ازدواج همسرتان خواست که کار را رها کنید، چه می‌کنید؟

این اصلا شعار نیست. بارها گفته‌ام و به آن ایمان دارم. خانواده و زندگی خانوادگی مهم‌ترین دغدغه و در اولویت اهداف یک زن باید باشد. دست‌کم برای من که در چنین خانواده‌ای رشد کرده‌ام همیشه این معیار بوده و هست.

با این همه علاقه به رادیو و تلویزیون چرا حقوق خواندی؟

شغل پدرم بی‌تاثیر نبوده.

مگر ایشان وکیل بودند؟

بله. من همیشه دوست داشتم مثل ایشان باشم ضمن این‌که من یک حلقه مشترک خیلی ویژه بین اجرا و وکالت می‌بینم که آن مهارت تاثیر‌گذاری روی مخاطب است. یک جا در تلویزیون مخاطب میلیونی داری و باید با نوع اجرا و صحبت کردنت مخاطبت را قانع کنی و تاثیرگذار باشی و یک وکیل حتما در دفاع از موکلش باید چنین تاثیری را در دادگاه بگذارد، ضمن این‌که من به‌عنوان مجری همیشه نماینده مردم و مدافع حقوقشان هستم؛ کاری که وکیل می‌کند.

فکر می‌کنید چادر مانع از اجرای شما نشده است؟

به هیچ عنوان. با چادر بزرگ شدم و زندگی کردم. هیچ وقت یک عضو علی‌السویه برای پوششم نبوده‌‌ام. از بچگی به آن اعتقاد داشتم و همه فعالیت‌هایم از سال‌های کودکی در رادیو و بعد از آن تلویزیون و حتی تجربه بازیگری در نوجوانی همه اینها با چادر بوده. وقتی به یک چیزی باور داری ارتباط با آن برایت سخت نیست، من چادرم را دوست دارم و مردم هم این پوشش مرا کاملا پذیرفته‌اند و تا به حال هرگز با آن مشکلی نداشته‌ام.

یکی از مهم‌ترین برنامه‌های اجتماعی شبکه دو «کافه سوال» را اجرا می‌کنید. ممکن است خیلی‌ها که سابقه شما را نمی‌دانند مطرح کنند که چنین برنامه‌ای را به دست یک دختر جوان 25 ساله داده‌اند، نظرتان چیست؟

دقیقا همین‌طور است من در نوع اجرا، اشراف، مطالعه، تحقیق و پژوهشی که روی موضوع گفت‌وگوی برنامه می‌کنم باید به مخاطبم ثابت کنم که از پس این کار بر‌می‌آیم و حالا این تجربه سالیان سال از بچگی اینجا به کمکم آمده است.

گفتید مطالعه. چقدر برای برنامه‌هایتان مطالعه می‌کنید؟

مطالعه وظیفه ذاتی یک مجری و هر آدمی است که در رسانه کار می‌کند. یعنی اگر من می‌گویم که خیلی می‌خوانم یا خیلی تحقیق می‌کنم یا مشاوره‌های زیادی برای برنامه دارم اساسا کار مهمی نکرده‌ام، وظیفه‌ام را انجام داده‌ام که متاسفانه این موضوع گاهی در نسل ما در اجرا مغفول واقع می‌شود. فکر می‌کنیم اجرا همین زرق و برق و حرف زدن فی‌البداهه است.

آشپزی هم می‌کنید؟

به آشپزی علاقه دارم، اما کمتر فرصت می‌کنم آشپزی کنم، اما این دلیل نمی‌شود که بگویم یک خانمی که مثل من کار می‌کند نباید آشپزی و هنر خانه‌داری را بلد باشد.

تا کی می‌خواهی ادامه بدهی؟ چه زمان قانع می‌شوید؟

معتقدم رسانه سقف ندارد، اگر شما برای خودت حد و مرزی را تعیین کنی، حتما آن موقع، موقع شکست است، اما من تا جایی دوست دارم اجرا کنم که مردم هم بخواهند و بپذیرند. هیچ وقت عادی شدن و بودن بیهوده را دوست ندارم.

زهره زمانی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها