دردسرهای عظیم، پژمان و ستایش در صف انتظار

سریال‌هایی که سال بعد دنباله‌دار می‌شوند

در تاریخ تلویزیون ایران دنباله‌سازی برای مجموعه‌های موفق تلویزیونی اتفاق روتینی نیست و کمتر کسی حاضر شده پی ساخت دنباله سریال‌های موفق را بگیرد.
کد خبر: ۶۳۱۷۵۹
درباره دنباله‌سازی در سینما و تلویزیون/ همان همیشگی لطفا!

سیروس مقدم این روزها طی یک اتفاق بی‌سابقه مشغول فیلمبرداری سری سوم مجموعه پربیننده و محبوب «پایتخت» است و تهمینه میلانی درصدد ساخت دنباله‌ای بر فیلم موفق «آتش‌بس»، اما چرا بی‌سابقه؟ چون در تاریخ تلویزیون ایران دنباله‌سازی برای مجموعه‌های موفق تلویزیونی اتفاق روتینی نیست و کمتر کسی حاضر شده پی ساخت دنباله سریال‌های موفق را بگیرد.

در سینما هم اوضاع تقریبا به همین منوال است و اگر سه‌گانه «اخراجی‌ها» را در نظر نگیریم، تعداد دنباله‌هایی که بر فیلم‌های سینمایی موفق ساخته شده تقریبا نزدیک به صفر است و مقایسه این آمار با آمار مشابهی که در سینمای جهان اتفاق می‌افتد، باعث می‌شود هر مخاطبی به این سوال فکر کند چرا سنت دنباله‌سازی برای آثار موفق در حوزه سینما و تلویزیون ایران جریان ندارد؟

سنت دنباله‌سازی سال‌هاست در سینمای جهان با جدیت دنبال می‌شود. نه این که سوژه جدید برای ساخت کم باشد، دلیل چیز دیگری است. دلیل این است که هم تولیدکنندگان آثار سینمایی و هم مخاطبان عام سینما، خیلی حوصله ریسک‌پذیری و دل‌سپردن به تجربه‌های جدید را ندارند. آنها مایلند فرمول‌های امتحان پس‌داده و موفق را دنبال کنند و این یعنی یک معامله دو سر سود. از یک طرف، تهیه‌کنندگان ضمن دراز کشیدن در سایه موفقیت‌های قبلی و پاگذاشتن در مسیرهای از قبل هموارشده، هم در مصرف هزینه‌ و انرژی اضافی صرفه‌جویی می‌کنند و هم سود هنگفتی به جیب می‌زنند و در آن سوی دیگر ماجرا، تماشاگران از روی عادت و با تکیه بر اصل روانشناختی «آشنایی قبلی»، به دنیایی قدم می‌گذارند که با زیر و بم‌های آن نسبتا آشنا هستند. واقعیت امر این است که عموم مخاطبان سینما و تلویزیون در سراسر جهان نسبت به آثار بصری دید تخصصی ندارند، مخاطب عام سینما و تلویزیون از تجربه‌گرایی پرهیز می‌کند، تماشای تجربه‌های جدید و آثار نویی که از دایره خاطرات آشنای سمعی و بصری او خارج باشد برایش جذاب نیست. مخاطب سینما و تلویزیون سخت به پدیده‌ای عادت می‌کند و وقتی عادت کرد، سخت هم دل می‌کند. این خصوصیت رفتاری درست همان چیزی است که باب میل تهیه‌کنندگان این آثار هم است. تولیدکنندگان این آثار نیز با توجه ویژه به همین خصوصیت روانی مخاطبان اقدام به ساخت دنباله برای آثاری می‌کنند که قبلا امتحان خودشان را در گیشه‌ها پس داده‌اند و به قول معروف بارشان را بسته‌اند.

همان همیشگی لطفا!

این رفتار را می‌شود با جمله مشهور افرادی مقایسه کرد که سال‌هاست به یک کافه خاص می‌روند و وقتی روی صندلی مخصوص خودشان اتراق می‌کنند، با لبخند ملیحی خطاب به کافه‌چی می‌گویند: «همان همیشگی لطفا!». این سنت حسنه در سینما و تلویزیون جهان شدیدا در جریان است و روز به روز بر شدت و غلظت آن هم افزوده می‌شود. کافی است قلاب یک اثر جدید در موقع اکران یا پخش از تلویزیون به دهان مخاطب گیر و فیلم گیشه‌ها را فتح کند، در چنین حالتی قبل از اتمام اکران فیلم یا سریال تهیه‌کننده‌ها به تکاپو می‌افتند تا این تجربه موفق را دوباره تکرار کنند. رایزنی‌ها و نظرسنجی‌ها آغاز می‌شود، قراردادهای جدید با ارقام کلان‌تر منعقد می‌گردد و فیلمنامه قسمت جدید به سر سال نرسیده آماده می‌شود و گروه تولید، فیلمبرداری آن را کلید می‌زنند. این چرخه سال‌هاست در جهان مشغول اتفاق افتادن است و چرخش همچنان خوب و روان می‌چرخد. اگر قسمت اول «شرک» خوب فروخت، قسمت دوم آن غوغا می‌کند و قسمت سوم هم بیشتر از قسمت اول سود نصیب سازندگان آن می‌کند. عبارت «پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان» را در گوگل جستجو کنید و نگاهی به نتیجه‌ای که این موتور جستجوی دوست‌داشتنی در برابر دیدگان‌تان قرار می‌دهد، بیندازید: دزدان دریایی کارائیب، مرد آهنی، جنگ‌های ستاره‌ای، مرد عنکبوتی، داستان اسباب‌بازی، تغییر شکل‌دهنده‌ها، عصر یخی، گرگ و میش، سریع و آتشین. تمام فیلم‌های فوق‌الذکر که هر کدام تا به امروز حداقل یک دنباله داشته است، در فهرست 50 فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان قرار دارد! آمار شگفت‌انگیزی است. نه؟ کدام عقل سلیمی حاضر است چنین سود هنگفتی را نادیده بگیرد و قید میلیاردها دلار پول را بزند؟ آن هم با تکیه بر تجربه‌های تکرار شده و فرمول‌های امتحان پس داده! از همین روست که جریان دنباله‌سازی، سال به سال با شور و هیجان بیشتری دنبال می‌شود. دیزنی به دنبال ساخت قسمت بعدی «دزدان دریایی کارائیب» است. قسمت هفتم جنگ‌های ستاره‌ای دارد توسط جی.جی.آبرامز ساخته می‌شود، انتقام‌جویان در آستانه بازگشت به سینماهاست و جیمز کامرون هم دارد مقدمات ساخت حداقل دو دنباله دیگر بر پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما یعنی «آواتار» را آماده می‌کند. ماشین‌های سری‌دوزی هالیوود با قدرت تمام در حال تولید است و سینماها در عطش اکران این محصولات فریبنده، پرفروش و مخاطبان سینما هم بی‌صبرانه منتظر تماشای قسمت بعدی هنرنمایی قهرمانان مورد علاقه‌شان و چرخ سینما به خوبی می‌چرخد و این هنر ـ صنعت رونق فراوانی دارد و منشا خیر و برکت زیادی برای همه دست‌اندرکاران آن است، اما در کشور ما چطور؟

تکرار نمی‌کنم، پس هستم!

در کشور ما اوضاع به لحاظ دنباله‌سازی اصلا قابل مقایسه با آنچه گفته شد، نیست. طی همه این سال‌ها چند فیلم سینمایی را سراغ داشته‌اید که دنباله آن هم ساخته شده باشد؟ احتمالا شما هم دو مثال مشهور بیشتر به ذهنتان خطور نمی‌کند؛ «کلاه‌قرمزی» و «اخراجی‌ها». جالب این‌ که هر دوی این تجربه‌ها پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران بوده‌اند؛ اولی به لحاظ تعداد تماشاگر و دومی به لحاظ فروش ریالی! و عجیب این‌ که سازنده یکی از این دو فیلم مسعودده‌نمکی تازه‌کار است. این یعنی سازندگان باتجربه بسیاری از فیلم‌های سینمایی موفق در کشورمان به هر دلیلی مایل به تکرار تجربه‌های موفق نبوده‌اند. دلایل این تکرار نشدن چیست؟ نمی‌توان به صورت قطعی پاسخ مشخصی برای آن در نظر گرفت. ساختار تولید در سینمای ما نقص دارد، قراردادها به گونه‌ای تنظیم نمی‌شود که عوامل تولید را ملزم به حضور در قسمت‌های بعدی یک اثر بکند، تهیه‌کننده‌ها از ریسک‌کردن می‌ترسند و کارگردان‌ها از شکست‌خوردن، سناریوها نقص دارد. این دلیل آخری خیلی مهم است، عموم نویسندگان حرفه‌ای و باهوش قادرند قصه را طوری پیش ببرند و به اتمام برسانند که در انتها امکان ساخت دنباله‌ای بر داستان همچنان وجود داشته باشد یا این که قادرند قصه جدیدی را با حضور همان شخصیت‌ها و با درآوردن همان حال و هوا روانه سینماها کنند، اما چنین ظرفیتی تا به حال در سینمای ایران وجود نداشته. حداقل در سال‌های گذشته وجود نداشته و غیر از آن دو مورد استثنایی به آن پرداخته نشده است. البته خوشبختانه اوضاع رو به بهبود است و کم‌کم تولیدکنندگان سینمای ایران هم چشم‌شان را به سوی تجربیات بسیار موفق همتایان آن سوی آبی باز کرده و فهمیده‌اند سنت دنباله‌سازی، سنتی است پرسود. به همین خاطر است در دو سال گذشته زمزمه ساخت دنباله‌هایی بر آثار موفق سینمایی به گوش می‌رسد. مرضیه برومند سراغ ساخت قسمت دوم فیلم موفق «شهر موش‌‌ها» رفته، تهمینه میلانی قصد دارد فیلم پرفروش «آتش‌بس» را به سر منزل جدیدی برساند و پیمان قاسمخانی هم در تدارک نوشتن قسمت دوم فیلم «سن‌پترزبورگ» است؛ این یعنی یک چشم‌انداز امیدوارکننده. دست‌اندرکاران این سینما با تاخیری چند دهه‌ای متوجه شده‌اند ساخت قسمتی جدید از یک اثر سینمایی موفق نه‌تنها بد نیست که در صورت به خرج دادن هوشمندی و کیاست می‌تواند به نتایج درخشانی ختم می‌شود. کسانی که از دنباله‌سازی پرهیز می‌کنند کافی است یک بار دیگر به فروش هر سه قسمت کلاه‌قرمزی و اخراجی‌ها نگاهی بیندازند.

ناخدایی به نام سیروس مقدم

تلویزیون هم در این زمینه دست کمی از سینما ندارد، با وجود اقبال توامان مردم و مدیران این رسانه نسبت به دنباله‌سازی برای مجموعه‌های موفق تلویزیونی تا به حال کارگردانان و تهیه‌کنندگان زیادی روی خوش به این سنت نشان نداده‌اند. البته آمار تلویزیون در این زمینه تا حدودی نسبت به سینما بهتر است. حمید تمجیدی با چند سال تاخیر نسبت به پخش سریال خوش‌ساخت و موفق «مزد ترس»، دنباله آن با نام «بازی با مرگ» را روانه آنتن کرد که اتفاقا آن هم مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.

علی شاه‌حاتمی هم بعد از ساخت سریال محبوب «خوش‌رکاب» هوس کرد موفقیت آن را تکرار کند، اما «خوش‌غیرت» هرگز آن شور و حال سلفش را نداشت و در یادها نماند. جریان «پایتخت» اما متفاوت بود. سیروس مقدم که این روزها می‌توان به جرات از او به عنوان بهترین سریال‌ساز سال‌های اخیر تلویزیون نام برد، به واسطه تجربیات زیادی که در این حیطه کسب کرده مشغول فیلمبرداری سومین سری از مجموعه موفق «پایتخت» است. وقتی سری اول این مجموعه در نوروز 90 از تلویزیون پخش شد و مورد استقبال فراوان مسئولان دولتی و مردم قرار گرفت، کمتر کسی فکر می‌کرد سیروس مقدم باز هم سراغ خانواده دوست‌داشتنی «معمولی» برود و حکایت جدیدی از آنها را روی آنتن بفرستد، اما مقدم دو سال بعد و در نوروز 92 یک بار دیگر این خانواده محبوب را ستاره بی‌چون و چرای نوروزی تلویزیون کرد. هنر اصلی مقدم در ساخت قسمت دوم پایتخت، حرفه‌ای‌گری او بود. ایرادات محدود قسمت اول رفع شد، شخصیت‌پردازی‌ها عمق بیشتری پیدا کرد و شخصیت فرعی و محبوب ارسطو در قسمت دوم به یکی از ارکان اصلی جذابیت سریال بدل شد. مهم‌تر از همه اینها فیلمنامه سری دوم این مجموعه بود. مقدم در سری دوم یک قصه و پیرنگ اصلی (انتقال گنبد و گلدسته‌ها به قشم) را به عنوان خط محوری داستان در نظر گرفت و بنابر ساختار جاده‌ای این مجموعه، آن را با داستانک‌های جذاب و قصه‌های فرعی کوتاه زینت داد. به این ترتیب در هر اپیزود از این سریال شاهد اتفاقات جدید و قصه‌های جذابی بودیم که به موازات قصه اصلی در جریان بود و معمولا در انتهای آن اپیزود هم به سرانجام می‌رسید. به این ترتیب، قسمت دوم پایتخت از قسمت اول آن هم بیشتر دیده شد و کسانی که از تماشای سری اول این مجموعه غافل مانده بودند، این بار تماشای سری دوم را از دست ندادند. حالا هم که مقدم با همان عوامل قبلی (به استثنای احمد‌ مهران‌فر) مشغول فیلمبرداری سری سوم از این مجموعه است و قرار است یک بار دیگر ما را با سفرهای پرماجرای خانواده «معمولی» همراه کند. به واسطه کسب چنین تجربه موفقیت‌آمیزی‌ است که می‌توان مقدم را به عنوان سکاندار فعلی دنباله‌سازی در تلویزیون قلمداد کرد. کسی که از طریق همکاری با یک گروه ثابت و موفق نشان داد می‌توان با اتکا به فرمول‌های امتحان پس داده و البته از طریق اصلاح کردن تجربیات قبلی، موفقیت‌ها را تکرار و تکرار کرد و از ریسک کردن نهراسید.

اندر مزایای کار گروهی

کاش چنین تجربه‌ای به سیروس مقدم و پایتخت منحصر نماند. در سراسر دنیا تمام مجموعه‌های تلویزیونی محبوب، سال‌های سال به پخش خودشان ادامه داده‌اند و بعضی از آنها بیش از سه دهه قدمت دارند! چنین رویه‌ای نشان‌دهنده این است که با تشکیل یک گروه لایق و کاربلد، می‌توان یک مسیر سرشار از موفقیت را با کمترین فراز و نشیب طی کرد و سال‌های سال آن را ادامه داد.

تشکیل یک گروه ثابت عمدتا به کسب نتایج درخشانی منجر شده است. یک گروه سینمایی ثابت به یک تیم فوتبال می‌ماند که اعضای آن مدت‌ها در کنار هم بازی کرده‌اند و به سطحی از شناخت متقابل رسیده‌اند که حالا قادرند چشم بسته همدیگر را در زمین مسابقه پیدا کنند. همه کارگردان‌های مشهور دنیا در بهترین فیلم‌های‌شان با عوامل فنی ثابتی کار کرده‌اند. به یاد بیاورید حاصل همکاری‌های استیون اسپیلبرگ و جان ویلیامز را یا به آثاری که از همکاری چندین ساله رابرت دنیرو و مارتین اسکورسیزی حاصل شد بیندیشید. در سینما و تلویزیون خودمان هم نمونه‌های مشابهی وجود دارد. حمید جبلی و ایرج طهماسب سال‌ها در کنار هم مشغول کار هستند و آثار تولیدی گروه‌شان بعد از گذشت سه دهه همچنان جذاب و دارای نکات خلاقانه بسیار است یا تیمی را که مهران مدیری با حضور برادران قاسمخانی به عنوان نویسنده تشکیل داده بود به خاطر بیاورید، یادتان هست به ساخت چه آثار خاطره‌انگیزی منجر شد؟ مجموعه‌های موفق «پاورچین»، «شب‌های برره» و «مرد هزار چهره» حاصل یک کار تیمی خوب و حساب شده بود. کاری که سیروس مقدم در مجموعه پایتخت با همسرش، محسن تنابنده و گروه ثابتش انجام می‌دهد و بسیار هم در انجام آن موفق است.

مهران باقی / جام‌جم

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها