![پیام عقبنشینی ترامپ برای غربزدگان](/files/fa/news/1403/11/20/1402858_657.jpg)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ترافیک مدت زمانی کوتاه و ساختاری شبیه کمیکاستریپهای سازندهاش علی درخشی را دارد، یعنی مبتنی بر ایدههای متکثر است و نه داستان دنبالهداری که روایت و قصه داشته باشد. در کمیکاستریپ، هر کدام از این ایدهها در قالب یک فریم به نمایش در میآید و اینجا در قالب آیتم به تصویر کشیده شده است. به لحاظ موضوع و ساختار آیتمگونه، این کار قابل مقایسه با انیمیشن کوتاه خوشساخت و تاثیرگذار برونو بوزتو یعنی «Yes & No» است، ولی تفاوت مهمی که با آن دارد نوع نگاه و شیوه استفاده از طنز است. بوزتو در این اثر مثل دیگر آثارش طنز را بهانه میکند برای بیان معضلات اجتماعی، حال آنکه ترافیک علی درخشی این چنین نیست. طنز استفاده شده در ترافیک، کاملا مبتنی بر ایدههای فانتزی و غیرواقعی است و اثری که این طنز بر خواننده میگذارد فقط خنداندن است و بس. یعنی ترافیک اصلا بنا ندارد پیام و آموزهای را در قالب طنز به مخاطب عرضه کند و هدفش صرفا سرگرم کردن مخاطب و خنداندن اوست. البته در کار ایدههایی که اشاره به معضلات داشته باشند وجود دارند، اما این تغییری در موضع کلی برنامه و سبک بیان آن ایجاد نمیکند. ترافیک اساسا میخواهد بخنداند نه اینکه حرف مهمی بزند و خوشبختانه تا حد زیادی هم در این خصوص موفق عمل میکند.
این قید «تا حد زیادی» از آن روست که با وجود بسیاری از ایدههای خوب و شوخیهای بامزه، مواردی هم هستند که چندان خوب از آب در نیامدهاند. مثلا در قسمتی که «رانندگی در جاده» نام داشت همان اندازه که ایدههایی مثل تعبیه چرت پارهکنهای بین راهی (ساعت زنگدار به جای تابلو) خوب و تاثیرگذار بود، ایدههایی مثل عبور از زیر پای حیوانات اهلی بیش از حد ساده و معمولی بوده و در سطحی پایینتر از استاندارد شوخیهای برنامه قرار داشت. با این حال صدای خوب نریتور برنامه یعنی محمدرضا علیمردانی کمک بهسزایی است در رفع و رجوع این موارد جزئی، بخصوص که برنامه سریع از ایدهها عبور میکند و زیاد بر آنها تاکید نمیکند. این را هم البته باید مد نظر داشت که واکنش همه مخاطبان به شوخیهای مختلف یکسان نیست و مثلا ممکن است برای گروهی از مخاطبان، قضیه کاملا عکس آنچه ما در اینجا گفتیم باشد. ولی در هر حال همه شوخیهای برنامه به یک اندازه کمیک نیستند و افت و خیز دارند.
تیتراژ نخست برنامه در عین سادگی، خوب است و کامل. اتومبیلی را میبینیم که در حال حرکت است. کمی که جلو میرود خطوط مقطع وسط خیابان منتهی میشوند به کلمه ترافیک. اتومبیل پشت این کلمه متوقف میماند و نمیتواند به حرکتش ادامه دهد. روشن است. ماشین پشت ترافیک مانده و باید آنقدر منتظر بماند تا ما این برنامه را ببینیم! فقط ایکاش تیتراژ پایانی هم ارتباطی با این ایده اولیه داشت و جور دیگری طراحی میشد. مثلا میان اسم عوامل، همان ماشین را با اندازهای کوچکتر میدیدیم که دارد تخته گاز میرود و پارازیت میاندازد. نمونه این شکل طراحی تیتراژ پایانی را در خیلی از انیمیشنهای امروز شرکتهای بزرگ انیمیشنسازی شاهدیم.
طراحی فضاها و کاراکترها هم در ترافیک ساده است، اما پختگی ویژهای دارد. هم فرمهای به کار رفته و هم رنگبندی شاد و سرخوشانه اثر ـ که البته ترکیب مناسبی دارد و کار را سطحی نکرده است ـ یادآور کارهای قلمی علی درخشی هستند. امضای سازنده در فریم به فریم اثر وجود دارد و اگر ترافیک تیتراژ هم نداشت، کمی آشنایی با کمیکاستریپهای این کارتونیست مطبوعاتی کشور کافی بود برای دانستن اینکه برنامه کار اوست و این شخصیتها همان کاراکترهای منحصر به فرد او هستند که اینجا به حرکت درآمدهاند. این مساله از نکات مثبت کار درخشی است بخصوص که همه کارتونیستهای ایرانی توانایی این شکل برنامهسازی را ندارند و در بهترین حالت فقط ظاهر انیمیشنهایشان شبیه کارهای قلمیشان میشود. علی درخشی در کارهای مطبوعاتیش هم روند ثابت و مشخصی را دنبال میکند و به قول معروف، سبک خودش را پیدا کرده است حال آنکه دیگران دو کارشان هم شبیه هم در نمیآید و هر بار تکنیکی تازه را تجربه میکنند. پیداست که یک سبک ثابت و مشخص را دنبال کردن، به خودی خود ارزش محسوب نمیشود، اما به نظر میرسد ارائه کار چه به صورت اثر قلمی و چه به صورت اثر پویانمایی باید زمانی صورت بگیرد که کارتونیست و انیماتور توانسته باشند تکنیک مشخصی را به عنوان امضای کار خود انتخاب کنند و از این طریق، کارش را از دیگران متمایز سازد.
ارتباط دیگری که میتوان بین کمیکاستریپهای درخشی با این اثر پویانمایی یافت، وابستگی کامل تصاویر به شوخیهای کلامی است. یعنی فاصله گرفتن از طنز هنری و جشنوارهای و نزدیک شدن به طنز ژورنالیستی و رسانهای. چیزی که برای رسانه فراگیر و پرمخاطبی مثل تلویزیون کاملا ضروری بوده و نقشی تعیینکننده دارد. بخصوص که این برنامه برای مخاطب کودک ساخته شده و قرار نیست متفکرانه باشد؛ بنابراین اگر مطابقت اثر با مدیوم بیانی تلویزیون و مخاطب خردسال را ملاک قرار دهیم، میشود حتی گفت ترافیک علی درخشی بهتر و مناسبتتر از Yes & No برونو بوزتوست. البته ناگفته نماند که بوزتو این اثر را صرفا برای کودکان نساخته، اگرچه توانایی خارقالعادهای در ساخت انیمیشنهای جذاب و در عین حال آموزنده برای کودکان دارد و این مهمترین وجه تمایز او از دیگر فیلمسازان مطرح انیمیشن کوتاه در دنیاست.
نکته دیگری که درباره مجموعه پویانمایی ترافیک باید گفت، جنس خاص طنز این برنامه است. طنزی که درخشی در کارهایش استفاده میکند تفاوتی اساسی با طنز دیگران دارد. درخشی دنیای کمیک خودش را دارد و همین باعث میشود کارهایش در بدو امر، کمی غریب و نامانوس به نظر برسد. اما همین که با این دنیای متفاوت آشنا بشویم و به آن خو بگیریم این غرابت از بین میرود و بهتر میتوانیم با ایدههای تخیلی عجیب و غریب او همراه شویم و به طنز متفاوتشان بخندیم. پس برای لذت بردن از انیمیشن ترافیک بهتر است به یکی دو قسمت محدود اکتفا نکنیم و کار را در کلیت آن دنبال کنیم. وقت زیادی از ما نمیگیرد و به تجربهاش میارزد.
آزاد جعفری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با سعید براتی، مدیر فیلمبرداری «خدای جنگ»
گفتوگو با زهرا نعمتی، قهرمان پرافتخار پارالمپیک و جهان و سرمربی جدید تیم ملی