طبق سرشماری سال ۱۳۵۵، ازکل جمعیت۲۷.۱میلیون نفری شش سال به بالا، ۱۴.۲میلیون نفر یعنی چیزی حدود ۵۲.۵درصد، بیسواد بودند. پس ازتاسیس نهضت سوادآموزی به دستور امام خمینی(ره)،تاسال ۱۳۶۵نزدیک به۱۱میلیون نفر به باسوادان کشور افزوده شد و نرخ باسوادی کشور از۴۷.۵درصد به حدود ۶۱.۸درصد رسید.این موضوع درحالی است که قبل از پیروزی انقلاب، امکانات آموزشی و پرورشی برای مردم همه مناطق کشور به صورت عادلانه مهیا نبود و کتب درسی، هیچ تناسبی با نیازهای جامعه و واقعیتهای اجتماعی جامعه نداشت.سطح بیسوادی مردم ایران در دوره قبل ازانقلاب اسلامی به حدی بود که نخستوزیر وقت رژیم شاه درسال۱۳۴۱ اذعان کرد که تعداد بیسوادهای کشور وحشتناک است! دورانی که آموزش در آن بهشدت طبقاتی بود ورژیم طاغوتی که مدعی گسترش سوادوآموزش درسطح کشور بود اما بسیاری ازمردم بهخصوص در مناطق روستایی و حاشیهای ازامکانات آموزش وپرورش محروم بودندوحکومت پهلوی دراین حوزه موفقیت چندانی کسب نکردونتیجه آن چیزیجز عقبماندگی درپی نداشت. اماپس ازپیروزی انقلاب اسلامی به چنان دگرگونی عظیمی درنهضت ملیمان رسیدیم که دستیابی به پیشرفتهای علمی مایه مباهات و افتخارمان شد. البته عبدالرضا فولادوند، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی هم اعلام کرده که در ۴۵ سال گذشته، میزان سواد در ایران از ۴۷.۵درصد به ۹۷درصد رسیده است و در مسیر پیشرفت در حال حرکت هستیم.
شکست حکومت پهلوی در سواد مردم
دو سال قبل از انقلاب ۵۷که مصادف است با سال ۱۹۷۶، میلادی و گردآمدن آخرین آمارها در حکومت پهلوی، وضعیت باسوادی در ایران چندان مطلوب نبود. آن سالها فاصله باسوادی مردم ما با بقیه مردم دنیا فاحش بود. حتی اندیشمندان و روشنفکران غربی هم نتوانستند این واقعیت را کتمان کنند؛ برای مثال یرواند آبراهامیان، استاد دانشگاه نیویورک درکتاب تاریخ ایران مدرن مینویسد: «یکی از پایینترین نرخهای آموزشعالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، ۶۸ درصد از جمعیت بزرگسال بیسواد بودند، ۶۰ درصد از کودکان نمیتوانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند وتنها ۳۰ درصد ازداوطلبان کنکور میتوانستند وارد دانشگاهها شوند. در این میان شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور روبه رشد بود. در دهه ۱۹۷۰ میلادی شمار پزشکان ایرانی مستقر درنیویورک بیشتر از شهرهایی غیراز تهران بود و اصطلاح فرار مغزها، نخستین بار برای ایران بهکار گرفته شد.»
افزایش قدر مطلق بیسوادی در دوران شاهنشاهی
پیش از انقلاب، سیستم آموزشی ایران تحتتاثیر فرهنگ غربی قرار داشت و بیشتر به دنبال تربیت متخصصانی بود که بتوانند در سیستمهای اقتصادی و سیاسی مدرن کار کنند. زهرا علیاکبری، کارشناس آموزش و پروش در گفتوگو با جامجم ضمن بیان تفاوت آموزش و سوادآموزی قبل و بعد از انقلاب میگوید: «قبل از انقلاب به دلیل اینکه شرایط جغرافیا و بوم مناطق و روستاها به گونهای بود که دسترسی به آموزش کمتر بوده و برهمین اساس سوادآموزی هم در کل جامعه درصد کمتری داشت اما پس از انقلاب و با تاسیس سازمان نهضت سوادآموزی، روز به روز و سال به سال به آمار سوادآموزان کشور اضافه شد.»
البته او معتقد است که تحولات و تغییرات جهان در اینخصوص راهم نمیتوان نادیده گرفت؛چراکه ما به سمتی پیش رفتیم که سواد در کل دنیا شکل رسمی و تحولیتری پیدا کرد.دقیقا یک سال پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و با تاسیس سازمان نهضت سوادآموزی تا سال ۱۳۶۵ نزدیک به ۱۱میلیون نفر به باسوادان کشور افزوده شد اما به دلایل گوناگون همچون رشد سریع جمعیت و فقدان امکانات آموزشی برای همه خردسالان، قدر مطلق بیسوادی نهتنها کاهش پیدا نکرد بلکه حدود ۶۰۰ هزار نفر نیز افزایش داشت.
همه دانشآموزان، زیر چتر عدالت آموزشی
طرحهای رژیم پهلوی از تعلیمات اکابر و سپاه دانش گرفته تا سازمان آموزش به بزرگسالان برای مبارزه با بیسوادی در کشور خیلی موفقیتآمیز نبود و با شکست مواجه شد. بااینحال زهرا علیاکبری پیشرفت بسیار خوب آموزش و پرورش پس از انقلاب در بحث فضاها و دسترسیهای آموزشی در مناطق دوردست و صعبالعبور را هم یکی دیگر از نقاط مثبت دوران پس از انقلاب عنوان میکند و توضیح میدهد: «ما قبل از انقلاب در خیلی از نقاط حتی مدرسهای نداشتیم و در برخی از مناطق، دانشآموزان به سبب همین عدم دسترسی به امکانات اولیه آموزشی، بیسواد میماندند اما هماکنون نقطهای در کشور نیست که مدرسه نداشته باشد.» البته همین چند روز پیش رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت که در راستای عدالت آموزشی، بیش از ۳۰۰ مدرسه با تنها یک یا دو دانشآموز و حدود ۵۰۰۰ مدرسه با کمتر از پنج دانشآموز در دوره ابتدایی فعال هستند که معلم به آنها اختصاص داده شده است. موضوعی که علیاکبری هم بدان اشاره میکند و ادامه میدهد: «یکی از نکات مثبت آموزش بعد از انقلاب این بوده که ما به این سمت پیش رفتیم که همه دانشآموزان به سواد دسترسی پیدا کردند. ولی همه پیشرفتها و دستاوردها این را نمیگوید که ما در حال حاضر به آن نقطه تعالی رسیدهایم اما باز هم در مسیر پیشرفت قرار داریم و برای به دست آوردن اینکه همه دانشآموزان زیر چتر و سپهر عدالت آموزشی باشند، گام برمیداریم.»
پس از انقلاب، آموزش و پرورش ایران به سمت بومیسازی و اسلامیسازی محتوا و روشهای آموزشی حرکت کرد. این امر با توجه و نگاه جامع به مسأله علمآموزی امام راحل در همان سالهای ابتدایی انقلاب شکل گرفت. آموزشهایی که بر مبنای اصول اخلاقی، دینی، فرهنگی و ایرانی-اسلامی پایهریزی شده بود وجایگزین محتوای آموزشی غربی شدند.علیاکبری هم در اینخصوص با ما همنظر است و مطرح میکند که به صورت کلی در موضوع سوادآموزی و آموزش بعد از انقلاب، حرکتهای بهتری رخ داده و جامعه در آن جهش پیدا کرده؛ البته با تکیه بر اینکه جهان هم به این سمت پیش رفته است.وی با اشاره به محتوای کتب درسی بعد از انقلاب میگوید:«اسلامی بودن کشور،موضوع هویت ملی و اینکه آداب و رسوم اقوام به چه شکل هست، یکی از آن مباحثی بود که در محتواهای آموزشی ورود پیدا کرد.درحال حاضردربخش محتوای آموزشی دارای چالشهایی هستیم امایکی از برنامههای مهم وزیر آموزش و پرورش، تحول در برنامههای درسی است.»
دستاورد انقلاب اسلامی در حوزه آموزش و پرورش
با وجود اینکه آموزش و پرورش یکی از حساسترین نهادهای اصلی یک جامعه به شمار میرود، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران هم شاهد تحول شگرف در این بخش بودیم و تلاشهای ستودنی در این راستا انجام شد. موضوعی که بعد از انقلاب به یکی از اصلیترین اولویتهای نظام آموزشی کشور تبدیل شد و یکی از دستاوردهای مهم پس از انقلاب در حوزه آموزش و پرورش، گسترش قابلتوجه دانشگاهها و مدارس بود. این امر موجب شد که فرصتهای آموزشی به طور عادلانهتری در اختیار افراد مختلف جامعه قرار بگیرد.