وسلی اشنایدر هلندی از خودش، اینتر، هلند و انتخابات اخیر فیفا می‌گوید

پایانی تلخ بر سال شیرین

2010 سال فوق‌العاده‌ای برای وسلی اشنایدر بود. این هافبک انفجاری 26 ساله اهل هلند بعد از انتقال از رئال‌مادرید به اینترمیلان نقشی بزرگ در رسیدن این تیم قدیمی ایتالیایی به 3 جام بزرگ قهرمانی داخلی و خارجی در فصل گذشته داشت و گل‌های پرشمار و حساسی را برای این تیم ساخت یا به ثمر رساند. او به عنوان هافبک رابط خطوط میانی و حمله نراتزوری و با حرکات تند و سریع و شوت‌هایش حریفان پرشماری را از صحنه خارج و به رغم قد کوتاه و جثه کوچکش با توان بدنی‌اش ناظران را بشدت متحیر کرد. هافبک اسبق باشگاه آژاکس هلند به این هم اکتفا نکرد و در اوایل تابستان سپری شده با تیم ملی فوتبال هلند به فینال جام جهانی هم رسید و فقط در برابر اسپانیا توقف کرد و در این راه به اندازه آقای گل مسابقات ـ توماس مولر از آلمان ـ گل زد و چون فقط تعداد پاس‌های گلش کمتر از این مهاجم 20 ساله ژرمن بود در جدول گلزنان زیردست او ایستاد. به این ترتیب مرد پرقدرتی که به رغم تمامی هنرنمایی‌هایش در برنابئو هیچ‌گاه احساس نکرد که رئال مادرید قدر او را واقعا می‌داند، اینتر را به فتوحاتی رساند که رئال در حسرت آن می‌سوخت و می‌ساخت. با این حال اشنایدر هم روزهای پایانی سال (2010)‌ را با حسرت و ناراحتی پشت سرنهاد، زیرا فیفا وی را جزو 3 کاندیدای نهایی احراز عنوان مرد سال فوتبال جهان قرار نداد و آن به این معنا بود که اشنایدر مثل سایر اینتری‌ها باید به رتبه چهارم و پایین‌تر از آن در فهرست نهایی برترین‌های سال چشم بدوزد. وی در مصاحبه پیش‌رو درباره این مساله، دستاوردهای بزرگ فصل گذشته اینتر، جام‌جهانی 2010 و سفر اخیرش به امارات به قصد همراهی تیم اینتر در جام باشگاه‌های جهان می‌گوید.
کد خبر: ۳۷۳۸۵۹

بهترین لحظات برای شما در سال 2010 کدام موارد بودند؟

بدیهی است که شب برگزاری مسابقه فینال جام قهرمانان باشگاه‌های اروپا در ورزشگاه برنابئو مادرید از تمامی اتفاقات دیگر فراتر رفته باشد. پیروزی بر بایرن‌مونیخ در فینال چیزی متفاوت با همه امور دیگر بود و طبیعی است که باید آن را مهم‌ترین واقعه سال برای خود بدانم.

آیا انتظار آن برد قاطعانه را در برابر بایرن داشتید؟

شاید آنقدرها هم دور از انتظار نبوده باشد. ما اضافه بر بایرن تیم‌های بزرگ و نامدار دیگری مثل چلسی و بارسلونا را هم در راه رسیدن به عنوان قهرمانی قاره از پای درآوردیم. این یک موفقیت فوق‌العاده برای باشگاه اینتر بود.

در اواخر تابستان 2009 که از رئال مادرید به اینتر کوچ می‌کردید، آیا انتظار این پیروزی‌ها را داشتید؟

خیر، چنین تصوری را لااقل برای همان فصل نخست استقرارم در جوزپه مه‌آتزا نداشتم و حدس نمی‌زدم اوضاع این‌قدر سریع روبه‌راه شود.

در رئال که بودم راجع به لزوم بردن جام باشگاه‌های اروپا در فصل گذشته بسیار بحث و اظهارنظر می‌شد و این خواسته و هدف همگان بود، زیرا محل برگزاری دیدار پایانی فصل، ورزشگاه برنابئو تعیین شده بود. آنها می‌خواستند جام باشگاه‌های اروپا را بعد از 8 سال دور ماندن از آن، در ورزشگاه خانگی از نو فتح کنند. با این اوصاف تصور و باور من اصلا این نبود که در پایان همان فصل با پیراهن تیم دیگری صاحب آن جام در آن مکان شوم و به همین سبب وظیفه خود می‌دانم از خوزه مورینیو که آن موقع سرمربی اینتر بود و ماسیمو موراتی رئیس این باشگاه به خاطر آوردن من به میلان و شریک کردن من در آن فتوحات تشکر کنم.

نمی‌توان با شما در مورد سال 2010 صحبت کرد، اما اشاره‌ای به جام جهانی این سال و دیدار نهایی آن بین تیم شما و اسپانیا نداشت.

برای رسیدن به آن فینال نیز حریفان بزرگی را پشت سر گذاشتیم که سرآمد آنها برزیل و اروگوئه بودند. برای همه ما در اردوی ملی فوتبال هلند این یک تجربه تازه و عالی بود، زیرا ما هرگز طعم چیزی مثل این را نچشیده بودیم. البته ما نتیجه را صفر ـ یک واگذار کردیم و جام به اسپانیا رسید، اما در محیطی جالب و ورزشگاهی عالی و در شبی بزرگ با اسپانیایی‌ها بازی کردیم و جام در یک قدمی ما بود ولی قسمت نبود آن را تصاحب کنیم. نه‌تنها چند میلیارد نفر در سطح جهان بازی را به طور مستقیم از تلویزیون می‌دیدند بلکه میلیون‌ها هلندی‌ چشم به ما داشتند تا بعد از نایب قهرمانی کشورمان در سال‌های 1974 و 78 این‌بار ما جام قهرمانی را تقدیم‌شان کنیم. با این حال حریف ما نیز تیمی بسیار فنی و قوی بود و به آسانی تسلیم نمی‌شد و خود ما هم در وقت عادی مسابقه فرصت‌های گلزنی خوبی را از دست دادیم که اگر به درون دروازه می‌رفت ماجرا بسیار عوض می‌شد.

آیا به جبران آن رویداد به بازی فینال دوره بعدی (2014)‌ این مسابقات امید نبسته‌اید؟

شاید در این زمینه امیدوار باشم، اما از یک‌سو تضمینی در این خصوص در دست نیست و از کجا می‌توان مطمئن بود که هلند در دوره بعد هم فینالیست می‌شود و از جانب دیگر از تیمی که به آفریقا رفت، تعداد قابل توجهی به جام بعدی نخواهند رسید، زیرا سن‌شان بالا خواهد رفت. برای من این‌طور نیست، زیرا 26 سال بیشتر ندارم و اگر در آن زمان آماده باشم و به برزیل ـ محل برگزاری جام جهانی 2014 ـ اعزام شوم، مطمئن باشید نهایت تلاشم را برای کسب عنوان نخست خواهم کرد.

در طول سال گذشته فشار فیزیکی زیادی به شما و سایر مردان اینتر وارد شد و بعدا در جام جهانی نوزدهم باقیمانده توان‌تان را نیز خرج کردید. آیا این مساله باعث نزول آشکار‌تان در این فصل نشده است؟

امکان ندارد این امر در نمایش‌های من در این فصل بی‌تاثیر بوده باشد. این مساله‌ای است که در وجود و بازی تمامی نفرات اینتر نقش و سهم داشته است. در 2 سال اخیر حتی یک روز هم استراحت نداشته‌ام و فقط یک تابستان را داشتم تا تمدید قوا کنم که تابستان 2010 هم به سبب برگزاری جام جهانی و حضور هلند در آن از مشتم پرید و به نقطه فعلی رسیدیم. با این حال وقتی شما در یک فصل به 3 عنوان قهرمانی و یک مقام دومی بسیار مهم می‌رسید، بدیهی است که باید بهای گزاف آن را هم بپردازید.

اشنایدر: در 2 سال اخیر اصلا استراحت نداشته‌ام، اما این بهای گزافی است که بابت موفقیت‌های بزرگ می‌پردازید. در حقیقت، گله‌ای ندارم زیرا مدال‌های قهرمانی‌ام هر روز در خانه برق می‌زنند

خستگی مفرط و نداشتن فرصت برای استراحت و جمع‌آوری مجدد نیرو و سرحال نبودن مجازات‌هایی است که در راه نیل به موفقیت‌های فصل گذشته متحمل شدم، اما گله‌ای ندارم زیرا مدال‌های قهرمانی‌ام هر روز در خانه برق می‌زند. من به واقع فصل گذشته و دستاوردهای آن را تا آخر عمرم فراموش نخواهم کرد.

اخیرا برای حضور در رقابت‌های جام باشگاه‌های جهان همراه با اینتر به امارات محل برپایی این مسابقات رفته بودید. صرف‌نظر از نتیجه حاصله اطلاعات‌تان درباره امارات تا قبل از آن سفر به چه حدی می‌رسید؟

با امارات ناآشنا نبودم. برعکس در تعطیلات کوتاه‌مدت نیم‌فصل گذشته رقابت‌های لیگ ایتالیا باز هم با اینتر به امارات رفته بودم و آنجا اردویی داشتیم. این که 12 ماه بعد از آن سفر زمستانی از نو به امارات رفتیم، به طور مستقیم نشانگر جواب دادن تلاش‌های ما و فتوحات اینتر و حاکی از آن بود که وقتمان را به هدر نداده‌ایم. این که آیا برگزاری مسابقاتی از این دست در کشورهایی مثل امارات که هم جمعیت‌اش کم‌‌شمار و هم ورزش‌دوستان آن اندک‌اند مساله‌ای است که بهتر است سران فوتبال جهان جواب آن را بدهند و من نباید وارد جزئیات شوم، اما به هر حال امارات نیز کشوری است که با بازدید از آن به اطلاعات بیشتری درخصوص مردم و فرهنگ آن و کل منطقه رسیدم. مشکل ما فوتبالیست‌های حرفه‌ای این است که از فرط تمرکز بر کار و حرفه‌مان وقت آزادی برای گردش و رسیدنمان به سفرهای توریستی و با خیال راحت نمی‌ماند و بارها به کشوری می‌رویم و کل اقامتمان 48 ساعت بیشتر طول نمی‌کشد که صرف ورود به محل برگزاری مسابقه، برگزاری بازی و سپس خروج سریع از آن محل می‌شود. درست است که به سبب برپایی رقابت‌های جام جهانی باشگاه‌ها در امارات این بار اقامت‌مان در یک کشور خارجی (امارات)‌ اینقدر کوتاه نبود و 9 روز طول کشید و من توانستم از امارات بیشتر از سال پیش دیدن کنم، اما اولا این گونه سفرها بسیار کم‌شمار و سفرهای رایج ما معمولا 30 تا 40 ساعته است و دوما در این سفر طولانی هم آنقدر مشغولیت فکری داشتیم و به مسابقات فکر می‌کردیم که فرصتی برای فرورفتن حقیقی در قالب یک توریست پیدا نکردیم. بماند برای وقتی که کفش‌ها را آویختم.

شما از آژاکس به رئال مادرید رفتید و 2 سال را در آنجا گذراندید و سپس به پیشنهاد خوزه مورینیو مربی‌ سابق‌تان در اینتر که می‌خواست شما را به رئال بازگرداند جواب منفی دادید. آیا کارتان عاقلانه بود؟

در رئال برخورد خوبی با من نشد. شکی وجود ندارد که مدیون مورینیو هستم که مرا به اینتر برد و در فتوحات بزرگ فصل گذشته این تیم شریک کرد، اما این نیز نمی‌توانست خاطرات حضور نه‌چندان شیرین‌ام در برنابئو را از ذهنم پاک و وادار به بازگشت به‌ آنجا کند.

آیا در وفق‌یافتن با اهداف رئال مشکل داشتید؟

اصلا. من از قضا در رئال هرگاه به میدان گسیل شدم، از بهترین‌های این تیم بودم و گل‌های حساسی زدم و به لحاظ فنی مشکلی نداشتم، آنچه مرا رنج می‌داد، سردرگم بودن باشگاه به لحاظ برنامه‌ریزی برای درازمدت و اکتفا به فعالیت‌های کوتاه‌مدت و روزمرگی بود. در برنابئو روی فروش و واگذاری بازیکنانی مانوور و اقدام می‌شود که از قضا خیلی‌هایشان به لحاظ فنی کاملا جواب داده‌اند و به درد تیم می‌خورند. سران رئال چون می‌خواهند در خرید و فروش بازیکنان‌شان بالانس داشته باشند و به یک مرز مشخص از برآوردهای اقتصادی برسند، نفرات خریدنی و فروشی‌شان را نه براساس نیاز یا عدم نیاز فنی تیم به آنها بلکه بر مبنای بنیه اقتصادی آنها تعیین می‌کنند و به همین سبب است که بارها بازیکنانی را نگه می‌دارند که بود و نبودشان تفاوت قابل ذکری را ایجاد نمی‌کند و افرادی را می‌فروشند که رئال از هر جهت به آنها محتاج است. آیا بدبختی‌ از این بزرگ‌تر سراغ دارید؟

اما فیفا و نشریه «فرانس فوتبال» هم در گزینش‌های پایانی سال و در امر انتخاب مرد سال فوتبال جهان شما را نادیده گرفتند و شما را وارد فهرست نهایی نامزدها نکردند.

این یک ظلم بزرگ تازه بود و من هنوز هم بابت آن بسیار ناراحت و عصبانی‌ام، من 3 جام بزرگ باشگاهی و یک نایب قهرمانی در جام‌جهانی به دست آوردم و هر چیزی را که فرارویم بود، درو کردم، اما آنها کسانی را کاندیدا کردند که بعضی‌شان مثل لیونل مسی فقط یک جام در فصل گذشته برده بودند و حتی ژاوی هرناندز و اندرس اینی‌یستا هم که 2 جامی شدند با کارنامه من برابری نمی‌کنند، این که آنها چگونه توانستند من و سایر مردان اینتر را از 3 پله اول رای‌گیری دور و به تحمل رتبه چهارم و پایین‌تر از آن وادار کنند، مساله‌ای است که هنوز از آن سر در نمی‌آورم. فیفا براساس سیاست‌هایی حرکت می‌کند که گاه شرم‌آور است و شاید بهتر باشد که من موضوع را بیشتر نشکافم. یک فوتبالیست با همین انتخابات دلخوش و زنده است، اما فیفا با قرار ندادن من در جمع 3 نفر اول مرا به کل فوتبال بدبین و مردم کشورم را سرخورده کرد. این امر باعث شد شیرین‌ترین سال عمرم تبدیل به یک سال بسیار تلخ هم بشود و پایانی ناگوار داشته باشد و تضاد در آن حرف اول را بزند.

سایت فیفا / مترجم: وصال روحانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها