متأسفانه دراین زمینه اوضاع از آمار نشر و انتشار و کتابخوانی بهمراتب بدتر است. یعنی تولید فیلمهای اقتباسی نزدیک به صفر است. درحالی فیلمسازان ما با کتاب کمتر الفت دارند و برای اینکه بهسمت برداشت از ادبیات و رمانهای مطرح قدم پیش بگذارند، لنگ میزنند که میدانیم سینمای غالب جهان هیچگاه از آثار برجسته ادبی غافل نبودهاند. نکته قابل توجه این است که ما دارای سینما هستیم. یعنی از نظر تولید وکمیت اثر، باساخت نزدیک ۱۰۰فیلم بلند داستانی،جزو کشورهای صاحب صنعت سینما شناخته میشویم. آنوقت سالانه یکدهم این امر به فیلمهای اقتباسی اختصاص نمییابد. با تأمل در فهرست فیلمهای ماندگار تاریخ سینمای جهان و فیلمسازان مشهور به این نتیجه میرسیم که دست بالای این جایگاه را عامل اقتباس دارد. مثلا در هالیوود، اعم از کارگردانهای آمریکایی تا مهاجران به این کشور، آنهایی دارای مقام برتری هستند که کارنامه پربارتری از فیلمهای اقتباسی دارند. کلاسیکهایی مانند جان فورد، هاوارد هاکس، آلفرد هیچکاک و... تا جدیدترها و مدرنها یا فیلمسازان دیگر کشورهای دارای سینما، از جمله ژاپن، فرانسه، ایتالیا و...معمولا از ناحیه ارتباط مداومشان با کتاب و ساخت فیلمهای متعدد از روی کتابها زبانزد داخل و خارج شدهاند. این رویکرد چنان بازار گرمی دارد که بعضا از روی برخی آثار نویسندگان مشهور تا ۱۰نسخه توسط کارگردانهای مختلفی هم ساخته شده است. مثل رمانهای ویکتور هوگو، چارلز دیکنز، جورج اورول و برخی نویسندگان دیگر روسی و فرانسوی و... . رابطه ادبیات و سینما فرصتی برای هر دو عرصه است تا از ظرفیت هم بهره ببرند. سینما در محتوا از کتاب ارزش میگیرد و با حال و هوای تازهای عرض اندام میکند و کتاب با سینما، حیات دوباره مییابد و دامنه مخاطبانش گستردهتر میشود. بنابراین ارتباط دائمی و مستمر میان اهالی نشر و فیلمسازان، از جنبههای مختلفی ثمربخش و ارزشمند است که نقطه طلایی این رابطه را عمق یافتن سینما و ماندگاری آن تشکیل میدهد. تاریخ سینمای ایران نشان میدهد که هروقت سینما به ادبیات روی خوش نشان داده، خروجی منتهی به رونق و تحول و استقبال بوده است. درعین اینکه فیلمسازانی دارای اسم و رسم جدی شدهاند که همانا مشهور به ارتباط با کتابند، منجمله مرحوم داریوش مهرجویی (با بیشترین اثراقتباسی) ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، امیر نادری و بعدتر بهروز افخمی، مرحوم کیومرث پوراحمد، فرزاد موتمن و... کارگردانهایی هستند که در نمای بیرونی خود نیز شهره به ارتباط با کتاب بوده و هستند. البته گرایش به اقتباس در سینمای دفاع مقدس، نه مطلوب اما بهتر از دیگر گونههاست چرا که دراینجا، حمایتهای ارگانی وجود دارد. مثلا در همین دو سال گذشته بیشتر از ۱۰ عنوان از فیلمهای قابل قبول در گرایش دفاع مقدسی، اقتباس از دستمایههای مرتبط با جنگ بوده است؛ وضعیتی که تا حدودی رونق دهه ۶۰ را تداعی میکند. با اینحال هنوز بسیاری از موضوعات مختلف از خبری گرفته تا داستانی و پژوهشی در این زمینه وجود دارد که در صورت اهتمام قویتر نهادها و فیلمسازان، بحران و کمبود ایده، سوژه و داستانهای بکر و تازه در سینما برطرف میشود. خلاصه اینکه وقتی همه بر کمبود فیلمنامه خوب تاکید دارند و اصلیترین دلیل تنزل سینما را سناریو معرفی میکنند، تنها راه برونرفت از این ضعف مفرط، گرایش به اقتباس از دستمایههای ادبی و تاریخ شفاهی است.