در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای من یکی که این پرسش همیشه وجود داشته که چرا باید جوانی یکی از مقاطع مهم زندگی آدم باشد؟ و سایر دوران زندگی آدم اصلا و ابدا حساس نباشد؟ انگار جوانی مسابقه فینال جام جهانی است و باقی دوران زندگی مسابقه دو تیمی است که در میانه جدول قرار دارند و برد و باخت برای هیچکدام آنها فایدهای ندارند.
برای پیدا کردن پاسخ این پرسش کمی این در و آن در زدیم تا بالاخره به این نتیجه رسیدیم که باب این قدیمیها یک چیزهایی میدانستهاند که این جور حرفها را زدهاند و این حرفها هم سینه به سینه چرخیده تا رسیده به مایی که حالا در سال 1388هجری شمسی داریم روزگار جوانیمان را پشت سر میگذاریم. اگر شما هم میخواهید از این ماجرا سر در بیاورید میتوانید همراه ما باشید.
جوانی شمع ره کردم
خدا همه رفتگان را بیامرزد جناب شهریار شاعر را هم. ایشان غزلی دارند که دو بیت آن چنین است: «جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را / نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را/ کنون با بار پیری آرزو مندم که برگردم / به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را»
میبینید که در این دو بیت 3 بار کلمه جوانی تکرار شده و 3 بار هم کلمه زندگانی، پس میتوان همین طور سر انگشتی به این نتیجه رسید که برای شاعر محترم این دو کلمه مترادف هم اگر نباشند، به یک اندازه اهمیت دارند. خوب دقت کنید که شاعر اول جوانیاش را شمع ره کرده که زندگی را پیدا کند، اما به خودش که آمده دیدهای دل غافل نه تنها زندگی را نیافته بلکه جوانیاش را هم گم کرده. به همین خاطر او آرزو میکند کهای کاش میشد یا این کوله بار پیری بتواند کوره راه زندگی را برگردد و جوانیاش را دوباره پیدا کند.
چرا چنین اتفاقی میافتد؟ پرسشی است که میتواند ما را کمی تا قسمتی به سمت کل ماجرا هدایت کند.
معمولا آدم در جوانی خط و خطوط زندگیاش را ترسیم میکند، به همین خاطر اگر در جوانی توانست گلی به گوشه جمال خودش و زندگیاش بزند، در چیری هم میتواند بنشیند و از زندگیاش لذت ببرد، وگرنه....
حالا باز اینجا یک پرسشی یقه آدم را میگیرد، این که چه جوری آدم خط و خطوط زندگیاش را در جوانی ترسیم میکند؟
ما هم اتفاقا دچار این یاس فلسفی شده بودیم اما همین شعر شهریار به دادمان رسید و ما را نجات داد. میگویید چطور؟ پس بازم با ما باشید.
الف مثل انتخاب
آدم تا وقتی که بچه است، خب بچه است و عقلش نمیرسد وخیلی از کارها را انجام میدهد. یواش یواش بزرگ میشود و شخصیت و افکارش آرام آرام شکل واقعیاش را پیدا میکند. تا این که یک هو بدون این که بداند در مرز باریک نوجوانی و جوانی قرار میگیرد و از این جا به بعد هر تصمیمی که بگیرد خوب یا بد به نوعی کل زندگیاش را تحت تاثیر قرار میدهد.
برای روشن شدن ماجرا برمیگردیم به همان شعر استاد شهریار. یادتان هست که شاعر جوانیاش را شمع ره کرده تا زندگانی را پیدا کند اما دست آخر زندگانی را که پیدا نکرده هیچ. حالا تازه میخواهد به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را هم بر گردد، آن هم با کوله بار پیری.
بار پیری که شاعر میگوید همان تجربهای است که گذر ایام به او آموخته و به همین خاطر حالا اگر با بار پیری بتواند مسیری را خلاف حرکت زمان (مثل فیلم مورد عجیب بنجامین باتن) طی کند این دفعه میتواند طوری برای زندگیاش برنامهریزی کند که دیگر حسرت گذشته را نخورد و چشم باز نکند و ببیند که هم زندگانی و هم جوانی را گم کرده است.
با توجه به این مسائل آدم خواسته یا ناخواسته به این نتیجه میرسید که چون جوانی سن انتخاب است، به همین خاطر حساسترین مقطع زندگی هم هست.
زمان پیری درست مثل زمانی است که دو تیم میانه جدول با هم بازی دارند و برد و باختشان هیچ فرقی به حال آنها ندارد.
زمان کودکی هم که زمان نادانی و بچگی است و فقط میماند جوانی که یک جورهایی برای آدم حکم فینال را دارد.
چه جوری؟ باز هم با ما باشید.
هدف، راه، وسیله
اصلا و ابدا گول این 3 تا کلمه را نخورید. از حرفهای قلمبه سلمبه خبری نیست. نه ما حالش را داریم و نه شما حس خواندنش را. همین طوری روایت مان را ادامه میدهیم. این کلمات همین طوری محض خالی نبودن عریضه کنار هم نشستهاند.
کجا بودیم؟ آها یادم آمد، قرار بود بداینم جوانی چه جوری برای ما حکم فینال را دارد؟ خیلی راحت میشود اینجا بدون استفاده از هر گونه شعری به پاسخ این پرسش رسید.
در زمان جوانی ما باید خواسته یا ناخواسته مهمترین انتخابهای زندگیمان را انجام دهیم. انتخاب رشته دبیرستانی، انتخاب دوست، انتخاب رشته دانشگاهی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و.... اینها همه بخشی از انتخابهایی هستند که زندگی پیش روی ما قرار میدهد و ما باید در این سن همه یا بخشی از آنها را انجام دهیم.
خیلیها دور و بر ما هستند که در سن 40 سالگی هم مدام دارند تغییر شغل میدهند و اوضاع و احوال مالی خوبی هم ندارند. چرا؟ کمی در مورد زندگی آنها کنجکاوی کنید مثل ما به این نتیجه میرسید که آنها در جوانی نتوانستهاند آن طور که باید برای خودشان برنامهریزی کنند و دست به انتخاب درستی بزنند.
مثلا همین طور یک رشته را با «شعار ببینیم چی میشه؟» انتخاب کردهاند و بعد با همین شعار یک شغل موقت پیدا کردهاند و با همین شعار زندگیشان را ادامه دادهاند و دست آخر به اینجایی که میبینید، رسیدهاند.
حالا در مقابل بیاید زندگی آدمهای موفق توجه کنیم. از پرفسور حسابی و دکتر معین و دهخدا گرفته تا دکتر قریب که داستان زندگیاش را کیانوش عیاری ساخته است.
میتوانیم اصلا به دوران قدیم هم برگردیم و مثلا به زندگی کسانی مثل بوعلی سینا و... هم دقت کنیم. این آدمها بدن استثنا در جوانی مهمترین انتخاب زندگیشان را کردهاند و پای آن هم ایستادهاند.
بعد هم نتیجهاش را گرفتهاند. اصولا پای انتخاب که به میان میآید، آدم باید جدی باشد و خیلی چیزها را بگذارد کنار، چون بعد از آن دیگر عذری پذیرفته نیست. آدم حق انتخاب داشته یا استفاده نکرده یا بد دست به انتخاب زنده و نتیجهاش هم دیر یا زود گریبان آدم را میگیرد.
انتخاب مهم
اما گاهی اوقات پیش میآید که آدم باید دست به یک انتخاب چمعی بزند. آن وقت باید همه این حساسیتها را ضربدر یک عددی کنید تا اهمیتش را بفهمید و حساستش را دریابید.
چون انتخاب برای جمع یا در کنار جمع خود به خود نتیجهاش جدا از خود آدم با سرنوشت و زندگی دیگران هم ربط پیدا میکند.
در ایران ما هر 4 سال یکبار خرداد ماه فصل انتخابات ریاست جمهوری است. اینجا هم ما باید دست به انتخاب بزنیم. چرا که براساس قانون حق داریم که در انتخابات شرکت کنیم و برای 4 سال سرنوشت قوه مجریه را مشخص کنیم.
اولا اگر از این حق استفاده نکنیم، فردا نمیتوانیم از تصمیمات دولتی که با زندگی مثلا دانشجویی ما سر و کار دارد گلایه کنیم، چرا؟ چون زمانی که میتوانستیم به کسی که باید رای ندادیم و حالا هم که نمیشود به گفته شهریار به عقب برگردیم و دوباره دست به انتخاب بزنیم.
از همه اینها گذشته وقتی الان میتوانیم از بین کاندیداها بهترین فرد را با توجه به سلیقهای که داریم و برنامهای که کاندیداها دارند انتخاب کنیم، چرا این کار را انجام ندهیم.
مسیر تازه
این مطلب تازه فتح بابی بود برای صفحات هفتههای بعد، تا زمان انتخابات هر هفته با این صفحه که اسم آن انتخاب 88 هست، همراهتان هستیم. پس فعلا خداحافظ.
علی محمدی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه