در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
طی سالهای اخیر در کنار تمام عوامل بیکاری، رشد ظرفیت دانشگاهها بخصوص در مقاطع تحصیلات تکمیلی، ترکیب نیروهای سرگردان در بازار کار را برهم زده است. تحلیلگران کوشیدهاند که فهرستی از عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در تبیین بیکاری در کشور ارائه کنند، هرچند بیکاری در ایران، معلولی از یک روز جهانی است؛ اما میتوان سیاست جدید نظام آموزش عالی را در تحول ترکیب پایگاه اجتماعی بیکاران موثر دانست. براساس نتایج پژوهشی در مرکز تحقیقات استراتژیک، سالانه بیش از 350 هزار دانشجو از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی فارغالتحصیل میشوند که با کمی خوشبینی بیش از نیمی از آنها در سالهای اول فارغالتحصیلی موفق به یافتن شغل مناسب با رشته خود نمیشوند. نتیجه این امر 705 هزار فارغالتحصیل بیکاری است که تا پایان سال به شمار آنها افزوده میشود.
طبق آمارهای رسمی، جمعیت جوان و فعال کشور تا سال 1400 بالغ بر 61 میلیون نفر خواهد شد که نیمی از آنان جوانان فارغالتحصیل مراکز دانشگاهی یا همان نیروهای ماهر هستند. بنابراین تا 12 سال آینده دولت باید 29 میلیون فرصت شغلی جدید ایجاد کند که نیمی از آنها به دانشآموختگان و متخصصان اختصاص دارد؛ اما متاسفانه سیاست سالهای اخیر وزارت علوم در رشد کمی دانشجویان و تعداد دانشگاهها میتواند این روند را با شتاب بیشتری پیش ببرد.
افزایش تعداد دانشگاهها آن روی سکه
این روزها هرچه داوطلبان آزمونهای سراسری بیشتر به دانشگاهها راه یابند، بر مباهات مسوولان آموزش عالی افزوده میشود، این مباهات به حدی رسیده که قرار است در آزمون سراسری سال 88 تعداد صندلیهای دانشگاه بیش از شمار یک میلیون و 320 هزار نفری داوطلبان باشد و این به معنی ورود چند برابر بیشتر فارغالتحصیلان و دانشآموختگان به بازار کار کشور است؛ بازار کاری که در حال حاضر از پاسخگویی به جمعیت ماهر و غیرماهر ناتوان مانده است. گذشته از این که رشد کمی دانشگاهها بر بازار کار تاثیر داشته، نگاهی به وضعیت داخلی مراکز آموزش عالی نیز نشان میدهد که نظام آموزش عالی اینک از نابرابری در دسترسی به امکانات رنج میبرد. هرچند دانشگاهها حتی در پیشرفتهترین نظام آموزش عالی در یک سطح قرار ندارند، اما در ایران شمار دانشگاههایی که به امکانات و منابع علمی و رفاهی در حد استاندارد دسترسی دارند، بسیار کمتر از تعداد کل دانشگاهها و مراکز آموزشی و تحقیقاتی است و با وجود رشد تعداد دانشگاهها، کیفیت تسهیلات رفاهی، کتابخانهای، فرهنگی و حتی اداری ارتقا پیدا نکرده است. از اینرو میتوان نقد وضعیت موجود رشد کمی دانشگاهها را از دو بعد پیامدهای درونی و بیرونی (بازار کار) مورد توجه قرار داد.
رشد کمی دانشگاهها، نگاهی از درون
خوابگاه: اقامت 4 یا 5 ساله در خوابگاههای دانشجویی معمولا جزئی از خاطرات افرادی است که در شهری غیر از محل سکونت خانواده تحصیل کردهاند و البته در عین حال جزئی از سختترین دوران زندگی همین افراد محسوب میشود؛ چراکه خوابگاههای دانشجویی در اغلب موارد از دسترسی به امکانات اولیه زندگی محروم یا حداقل فقیرند. در حالی که به نظر میرسد در کنار افزایش تعداد مراکز دانشگاهی اهمیت به امکانات رفاهی و اقامتی ضروری است.
یکی از دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی درباره کمبودهای موجود چنین میگوید: خوابگاه ما یک ساختمان استیجاری بدون غذاخوری و فضای کافی برای کتابخانه و مطالعه است.
تعداد دستگاههای رایانه آنقدر کم است که گاهی بچهها بر سر استفاده از آن باهم بگو مگو میکنند. به گفته این دانشجو، در حالی که سالانه پذیرش دانشجو از سوی این دانشگاه بیشتر میشود، توجهی به افزایش ظرفیت خوابگاهها نمیشود.
او اسکان پنج، شش یا حتی بیشتر دانشجویان در یک اتاق را از جمله مشکلات خوابگاهها میخواند و میگوید: در این فضا مطالعه که هیچ، حتی نمیتوانیم استراحت کنیم.
البته سرپرست دانشگاه علوم پزشکی هم که چندی پیش با ایرنا مصاحبه کرد، مشکلات موجود را تایید کرده و گفت: هماینک استیجاری بودن فضاهای آموزشی یکی از مشکلات ماست.
این مشکل فقط محدود به خراسان شمالی نیست. بسیاری از خوابگاههای دانشجویی حتی در تهران که به نظر میرسد وضعیتی بهتر از دیگر شهرها دارد، از کمبود امکاناتی چون دسترسی به اینترنت، سالن مطالعه، تراکم دانشجو، بالا بودن نرخ اجاره ساختمان و کمبود نیروهای خدماتی در عذابند.
این مشکلات به طرز مشابهی دانشگاه لرستان را نیز درگیر کرده است. خوابگاه این دانشگاه با محدود بودن تعداد سرویسهای بهداشتی، کمبود یخچال، فرسودگی امکانات آشپزخانه، نبود آبسرد کن، کمبود میز و صندلی، محدود بودن خطوط تلفن و خرابی تلفنهای کارتی و امکانات ورزشی روبهروست.
خبرنامههای داخلی دانشگاههای شهرستانی اغلب بهترین محمل انتشار مشکلات و مضایق دانشجویان خوابگاهی است. در یکی از همین خبرنامهها به نقل از سرپرست اداره کل طرحهای عمرانی وزارت علوم، آمده است که مشکل ریشه در نبود تناسب اعتبارات عمرانی دانشگاهها و فرسودگی خوابگاهها دارد.
در خبرنامه دانشجویی دانشگاه بوعلی سینای همدان نیز دانشجویی نوشته است: دانشجویان خوابگاهی هیچ فضایی برای تفریح و سرگرمی ندارند. حتی بعضیها افسرده شدهاند. خوابگاه وسایل خنککننده ندارد. بعد از عید نمیتوانیم فضای اتاق را تحمل کنیم.
سال گذشته یکی از رسانههای داخلی در گفتگو با رئیس دانشگاه سمنان اعلام کرد که سرانه استاندارد برای هر دانشجو در خوابگاهها 14 متر است که نشان میدهد کشور ما با این استاندارد فاصله بسیاری دارد؛ چراکه در حال حاضر این سرانه برای پسران 76/2 متر و برای دختران 21/3 متر است.
سلف سرویس دانشگاه
خبر اعتراض دانشجویان به غذای دانشگاه آنقدر تکراری است که کمتر خبرنگاری را وامیدارد تا از اعتراض دانشجویان به وضعیت سلف سرویسها خبر یا گزارشی بنویسد؛ اما وبلاگهای دانشجویان سرشار از شکوه و شکایت آنان از غذای دانشگاه است؛ بخصوص دانشجویانی که در خوابگاه اقامت دارند، بیش از دانشجویان بومی از وضعیت نامطلوب غذا آسیب میبینند.
یکی از دانشجویان دانشکده علوم پایه در تهران میگوید: «اگر شما هم مجبور باشید خورش قیمه بادمجان دانشکده را بخورید، سرسام میگیرید. نمیدانم این غذاها را به کجا سفارش میدهند؟ بوی بد غذا آزاردهنده است. بارها مجبور شدهایم ساندویچ بخوریم، ولی تا کی؟ هیچ مسوولی پاسخگو نیست»!
دانشجوی دیگری با تصریح این که اعتراض ما به کیفیت غذا به معنی برخورد سیاسی نیست، میگوید: اغلب غذاها مشکل بهداشتی دارد. فضای سالن غذاخوری دانشگاه ما کافی نیست. حتی اگر غذا را گران کنند، باز هم مشکل غذای نامطلوب سلف سرویسها حمل نمیشود.
کتابخانه
«بین راهروهای تنگ و نمور کتابخانه دانشگاه که قدم بزنی، بوی نم کتابها را حس میکنی. قفسههای انتهایی خاک گرفته است. در این کتابخانه نمیتوانی کتاب جدیدی پیدا کنی. این کتابخانه بیشتر به درد موزه میخورد تا دانشجو که به منابع به روز احتیاج دارد.» این مطلب را دانشجوی علوم اجتماعی یکی از دانشگاههای تهران میگوید و اضافه میکند: سالن کتابخانه معمولا پر از سر و صداست، بخصوص روزهای بارانی که جای سوزن انداختن نیست.
دانشجوی مکانیک دانشگاه آزاد هم میگوید: در دانشکده ما 700، 800 نفر دانشجو فقط 50 عدد صندلی دارند، بارها برای مطالعه به کتابخانه رفتهام، چون فضا تنگ و شلوغ بوده، در آفتاب نشستن را ترجیح دادهام.
اما دانشجوی ریاضی از دانشگاه دیگری میگوید: «تعداد کتابها کم است، در هر حوزه تعداد کتابها بسیار کم و اغلب قدیمی است. وقتی از معاونت فرهنگی دانشگاه میخواهیم کتابهای جدید برایمان بخرند، میگوید، بودجه نداریم.»
این کتابخانهها حتی از نشریات به روز خارجی خالی است. هر چند برخی دانشگاههای برتر کمتر با تنگنای کتاب و مجلات روبهرویند، اما متاسفانه امکانات فرهنگی وزارت علوم به طور عادلانه توزیع نمیشود.
کلاسها
ساختار دانشگاههای کشور حتی در بهترین وضعیت از ساختار کلاسهای استاندارد فضاهای مطلوب علمی تبعیت نمیکند. این وضعیت حتی در دانشگاههای غیرانتفاعی و پیام نور که شهریه بیشتری از دانشجویان دریافت میکنند، بهتر نیست. وایتبردهای بدون ماژیک، در و دیوارهای کثیف که چند سال است رنگ به خود ندیده، صندلیهای خشک و چوبی، پنجرههای بدون پرده و... که نشان میدهد کلاسهای درس دانشگاه بیشباهت به کلاس مدرسه نیست.
«گاهی تعداد بچهها آنقدر زیاد میشود که مجبوریم پشت سر پسرها بنشینیم، آنوقت چون قدمان کوتاهتر است، نه صدای استاد را میشنویم، نه او را میبینیم.» یکی از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد این نکته را میگوید که در این فضای تنگ و شلوغ و پرسروصدا حتی استادان هم از تهویه نامطلوب هوا گله میکنند، ولی کو گوش شنوا؟»!
اما تمام این مطالب بخشی از مشکلات داخلی دانشگاههاست که با وجود افزایش تعداد ساختمانها هنوز در بسیاری از مراکز مشترک است و افزایش ظرفیت دانشگاهها بدون پشتوانه رفاهی و آموزشی نتوانسته از حجم مشکلات بکاهد. به نظر میرسد امکانات رفاهی، دانشجویی و فرهنگی در ارتقای سطح علمی دانشجویان بیتاثیر نباشد.
رشد کمی دانشگاهها، نگاهی از بیرون
صرفنظر از مشکلات داخلی دانشگاهها، هنوز بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو و نیازهای آتی بازار کار تناسب و هماهنگی وجود ندارد. ادعای مسوولان وزارت علوم و سیاستگذاران نظام آموزش عالی این است که براساس رسالت تعیین شده این وزارتخانه مسوول ارتقای آگاهی و سطح تحصیلات عمومی است و نمیتوان به صرف کمبود فرصت شغلی، افراد را از ادامه تحصیل بازداشت. عبدالرسول پورعباس، رئیس سازمان سنجش مدعی است که افراد میتوانند با ادامه تحصیل در دانشگاه در انجام وظایف خود موفقتر باشند، به طوری که یک مادر با تحصیلات لیسانس از مادری با میزان تحصیلات سیکل در انجام وظایف مادری موفقتر است. در حالی که نگاه کارشناسی دیگری افزایش سطح تحصیلات را به معنی افزایش تقاضا برای ورود به بازار کار قلمداد میکند که در صورت نبود یا کمبود فرصت شغلی و عدم پاسخگویی به جمعیت مشتاق ورود به بازار کار، سرخوردگی اجتماعی در میان جوانان افزایش مییابد.
فارغالتحصیلانی بدون مهارت شغلی
نظام آموزش چه در مقطع متوسطه یا دانشگاهی در بیشتر کشورها با اهداف خاصی طراحی شده که مهمترین آن ارتباط با مراکز کارآفرینی و بنگاههای خدماتی و تولیدی یا کانونهای تحقیقاتی است، دانشگاه در کشورهای پیشرفته به گونهای طراحی نظام تحصیلی خود میپردازند که ورود به آن چندان دشوار نیست، اما خروج از آن، کار هر کسی نخواهد بود، این وضعیت بویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی بیشتر دیده میشود. دانشجوی تمام وقت پس از فارغالتحصیلی به سطحی از مهارت میرسد که توانایی پذیرش مسوولیتهای تخصصی را دارد، در حالی که در ایران، دانشگاههای داخل نهتنها با مراکز و بنگاههای خدماتی، تولیدی، کارآفرینی و تحقیقاتی ارتباط اندکی دارند، بلکه ضرورت این ارتباط هم احساس نمیشود. شاید به همین خاطر دانشگاههای داخلی از نیاز روز جامعه بیخبرند و در بیشتر موارد، مهارت دانشجویان دردی از بازار کار دوا نمیکند و بسیاری از کارفرمایان، دانشآموختگان تازهوارد را افراد بیتجربهای میدانند که از سپردن امور تخصصی به آنان ابا دارند.
در بخشی از پژوهش و گزارش راهبردی مرکز تحقیقات استراتژیک هم آمده است: نقصان برنامهریزی کافی و لازم در نظام آموزش عالی برای تربیت و جذب نیروی متخصص، نبود جهتگیری کلان بر رسیدن به اهداف سند چشمانداز، نبود جهتگیری در گرایش برنامهریزان آموزش عالی در جهت کاربردی کردن همه رشتهها اعم از علوم انسانی و تجربی، بیانگیزگی دانشجویان برای فراگیری دروس عملی به دلیل عدم اطمینان به کاربردی بودن واحدهای عملی در زمان کاریابی و ... از جمله زمینههای بیتوجهی به علمی کاربردی کردن آموزش در دانشگاههاست.
کتایون مصری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه