درباره فیلم «جان رابه»

یک آلمانی خوب در چین

«جان رابه» محصول جدید سینمای آلمان یک درام ضد جنگ است که نمایش عمومی آن در سینماهای آلمان با استقبال زیاد تماشاگران همراه نبوده است. این در حالی است که این فیلم هفته قبل در مراسم جوایز «لولا( »که به اسکار آلمانی معروف است)‌ موفق شد جایزه بهترین فیلم سال سینمای آلمان را از آن خود کند. «جان رابه» در شرایطی این عنوان را از سوی اعضای آکادمی لولا گرفت که منتقدین و تحلیلگران سینمایی تصور می‌کردند فیلم دیگری (مثلا «عقده بادر ماینهف)»‌ این جایزه را بگیرد. نحوه اهدای جوایز در مراسم لولا بحث و جنجال زیادی را در رسانه‌های گروهی آلمان برانگیخت. «جان رابه» سال قبل در جشنواره بین‌المللی برلین هم نمایش موفقیت‌آمیزی داشت و یکی از جوایز اصلی آن را گرفت. به نظر می‌رسد محبوبیت این فیلم در بین داوران جشنواره‌ای بیشتر از تماشاگران عادی است. این درام شرح حال‌گونه تاریخی را فلورین گالنبرگر کارگردانی کرده است و نقش اصلی آن را اولریخ توکور بازی می‌کند. دانیل برول، استیو بوسمی، آن کانسیگنی، داگمار مانزل و جینگچو ژانگ دیگر بازیگران آن هستند.
کد خبر: ۲۵۱۹۹۸

قصه

نام فیلم با کلمات آلمان، قتل عام، چین و ژاپن گره‌ خورده است. قصه فیلم در سال‌های 1938 و 1938 در کشور چین اتفاق می‌افتد. جان رابه (با بازی توکور)‌ یک تاجر موفق و میانسال آلمانی است. او به خاطر نوع کار خود سفرهای زیادی به کشورهای مختلف جهان کرده است. آخرین سفر مهم کاری و تجاری او به چین بوده که فاصله زیادی با خاک کشورش دارد. موفقیت کاری در این کشور آسیایی باعث شده تا جان رابه عمده فعالیت‌های تجاری خود را در این مکان متمرکز کند. جان به واسطه حرفه‌اش دوستی نزدیکی هم با برخی از اهالی محل پیدا کرده است. او همسرش دورا (با بازی مانزل)‌ را هم همراه خود به چین آورده است. آنها زندگی آرامی در چین دارند و کسب و کار جان رابه هم خوب است. دکتر گرگ روزن (با بازی برول)‌ و دکتر رابرت ویلس (با بازی بوسمی)‌ که آمریکایی است، از دوستان جدید جان هستند. ورود یک عکاس و خبرنگار محلی به نام لانگستو (با بازی ژانگ)‌ و خبرهای بدی که می‌آورد زندگی آرام اهالی محل را به‌هم می‌زند. لانگشو خبر از بی‌رحمی ارتش ژاپن می‌دهد. ارتش ژاپن به خاک چین حمله کرده و زندگی مردم عادی به خطر افتاده است. ارتش ژاپن در حال پیشروی است و هر جایی را که اشغال می‌کند، رفتار وحشیانه‌ای را با مردم عادی و بی‌دفاع در پیش می‌گیرد. مقصد بعدی آنها محل زندگی جان رابه است.

نقد

اشتباه نیست اگر «جان رابه» با درام ضدجنگ استیون اسپیلبرگ «فهرست شیندلر» مقایسه شود. در فیلم اسپیلبرگ یک تاجر آلمانی جان بسیاری از اهالی شهر خود را از خطر مرگ در اردوگاه‌های حزب نازی نجات می‌دهد و در فیلم گالنبرگر، یک تاجر آلمانی جان اهالی چین را از خطر قتل‌عام ارتش ژاپن نجات می‌دهد. فیلم قصد دارد فعالیت خارق‌العاده و غیرعادی یک آدم واقعی را در یک شرایط سخت تاریخی به تصویر بکشد. منتقدان آلمانی می‌گویند شباهت فیلم‌های اسپیلبرگ و گالنبرگر فقط در حد همین یک خط قصه آن است و آنچه که پس از آن در این دو فیلم اتفاق می‌افتد، بسیار با یکدیگر فرق دارند. جالب توجه‌ترین نکته فیلم «جان رابه» خود قصه آن است که حکایت یک آدم خارق‌العاده را تعریف می‌کند. سبک و سیاق فیلم خیلی شبیه کارهای مستند است و حتی وجود تعدادی صحنه‌های مستند سیاه و سفید واقعی این روحیه را تشدید می‌کند. طبیعی است وقتی فیلمی قصه‌اش را از یک ماجرای واقعی می‌گیرد، لحنی مستندگونه پیدا می‌کند، ولی گفته می‌شود در اینجا، این لحن خیلی زیاد مورد استفاده قرار گرفته و نوعی افراط در آن دیده می‌شود. شاید یکی از دلایلی که حتی خود تماشاگران آلمانی‌ هم استقبال زیادی از فیلم نکردند، در همین نکته نهفته باشد. زبان کارگردان فیلم تا حدودی شبیه زبان فیلم‌های جنگی دیگر مثل «پرل هاربر( »با بازی بن افلک) است. «جان رابه» در کلیت خود فیلم خوبی است، ولی وقتی بحث به جزئیات می‌رسد، مشکلات آن شروع می‌شود. قصه فیلم در کنار تعریف یک رویداد تلخ تاریخی، جنبه‌ها و مسائل دیگری را هم وارد فیلم می‌کند. حضور این قصه‌های فرعی برای آن است تا فیلم حال و هوای یک اثر دیدنی را به خود بگیرد و بتواند تماشاچی را درگیر ماجرای اصلی کند. به این ترتیب، فیلم تبدیل به ملغمه‌ای از لحظه‌های ترس و وحشت، انجام کارهای قهرمانانه و زندگی معمولی می‌شود که روی هم در خدمت هدف اصلی (یعنی بیان جزئیات قتل عام نانجینگ) هستند.

عناصر تندروی ژاپنی اصلا واقعیت قتل عام نانجینگ را نفی می‌کنند و نیروهای واقع‌بین‌تر آن می‌گویند، تعداد کشته‌ها آن عدد کلانی نیست که چینی‌ها می‌گویند. با این حال، مورخین بی‌طرف بین‌المللی می‌گویند این قتل عام واقعا رخ داده و تعداد کشته‌های آن هم خیلی زیاد است. به دلیل حساس بودن این موضوع تاریخی (در هر دو کشور چین و ژاپن و البته هر کدام هم به دلایل خاصی نسبت به این موضوع حساس هستند) بعید به نظر می‌رسد «جان رابه» در سینماهای ژاپن به نمایش عمومی گذاشته شود. به احتمال زیاد تماشاگران ژاپنی که علاقه‌مند به دیدن این فیلم هستند، باید تلاش کنند تا نسخه‌های قاچاق آن را به دست بیاورند یا در یک کشور خارجی به تماشای آن بنشینند. رسانه‌های گروهی ژاپن در یک سال اخیر، هیچیک از خبرهای مربوط به تولید این فیلم را چاپ نکرده‌اند. برعکس آن، پیش‌بینی می‌شود نمایش عمومی فیلم در چین، با استقبال گسترده تماشاگران این کشور روبه‌رو شود. یک فیلم چینی به نام «شهر زندگی و مرگ» که قصه‌اش درباره قتل عام نانجینگ است هفته قبل در سینماهای این کشور اکران عمومی شد. فروش 10 میلیون دلاری فیلم در اولین هفته نمایش،‌ خبر از استقبال عظیم تماشاگران چینی از این فیلم می‌دهد. نکته جالب این است که این موفقیت کلان در شرایطی نصیب «شهر زندگی و مرگ» می‌شود که وضعیت جدول گیشه نمایش سینماهای چین چندان خوب نیست و فیلم‌ها طی 2 ماه گذشته، نمایش موفقیت‌آمیزی در سینماهای این کشور نداشته‌اند.

کیکاووس زیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
روایت اول، شرط پیروزی

در گفت‌وگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانه‌های داخلی و معاند را بررسی کرده‌ایم

روایت اول، شرط پیروزی

نیازمندی ها