با دکتر محمود جباروند بهروز ، رئیس بیمارستان فارابی

دانش چشم‌ پزشکی ایران

الان دیگر کسی برای این که درد چشم‌هایش را درمان کند بار سفر نمی‌بندد و راهی دیار غربت نمی‌شود. حالا دیگر لازم نیست ارز را از مملکت خارج کرد و چشم به دستان خارجی‌ها دوخت تا مگر آنها التیام گر دیدگانمان شوند. حالا دیگر این خارجی‌ها هستند که به ایران می‌آیند و تحت اعمال جراحی پیشرفته آن هم با هزینه‌هایی کمتر از کشور خودشان قرار می‌گیرند.
کد خبر: ۲۵۱۷۲۴

 ایران حالا حرفی برای گفتن دارد و در سایه استقلال نیروهای جوان و متفکرش سر به آسمان علم و پیشرفت می‌ساید. وقتی دکتر محمود جباروند بهروز، فوق‌تخصص چشم‌پزشکی و رئیس بیمارستان فارابی اینها را با افتخار می‌گوید، ما نیز افتخار می‌کنیم که دانش چشم‌پزشکی در کشورمان حرفی برای گفتن دارد.

او معتقد است امروز وضعیت بیمارستان‌های دولتی نیز مطلوب‌تر از گذشته شده تا آنجا که اقشار محروم نیز می‌توانند از بهترین خدمات چشم‌پزشکی برخوردار باشند. ما با دکتر جباروند درباره تمامی مسائل مبتلابه جامعه چشم‌پزشکی صحبت کردیم و او نیز به تمامی پرسش‌ها پاسخ گفت. حال شما حرف‌های این جراح قرنیه و عیوب انکساری چشم را می‌خوانید.

اگر بخواهید از شایع‌ترین بیماری‌های چشمی در ایران نام ببرید، به کدام بیماری‌ها اشاره می‌کنید؟

بیماری‌ای که در جامعه ما خیلی مطرح می‌شود، کاتاراکت (آب مروارید)‌ است. در مرحله بعدی می‌توان از عیوب انکساری نام برد و پس از آن به بیماری‌های گلوکوم و بیماری‌های شبکیه اشاره کرد که در راس بیماری‌های شبکیه، آنی که بیشتر از همه ما را درگیر کرده، بیماری‌ای است که بر اثر بالا بودن تاثیرات قند خون بر چشم ظاهر می‌شود.

آیا آماری دارید که سالانه چه تعداد از این بیماران تحت درمان و جراحی قرار می‌گیرند؟

آمار کلی کشور را نمی‌دانم؛ ولی در بیمارستان فارابی که بزرگ‌ترین مرکز چشم‌پزشکی ایران است، سالانه حدود 35 هزار عمل جراحی چشم انجام می‌شود که بیشترین اعمال جراحی مربوط به کاتاراکت است و جراحی رفرکتیو، جراحی بیماری‌های مربوط به شبکیه و جراحی بیماری‌های گلوکوم، پلک و مجاری اشکی و اربیت در مراحل بعدی قرار دارد.

خوشبختانه جامعه ما از نظر چشم‌پزشکی پیشرفت زیادی کرده و تقریبا چیزی از کشورهای پیشرفته کم نداریم، یعنی همان فناوری‌هایی که در کشورهای پیشرفته وجود دارد، خوشبختانه در کشور ما نیز موجود است و بیماران با تکنیک‌های برتر دنیا تحت عمل جراحی قرار می‌گیرند و در سریع‌ترین زمان به زندگی عادی‌شان بازمی‌گردند.

در حال حاضر بیماری‌ای وجود دارد که در ایران قابل درمان نباشد؟

اکنون ما هیچ بیماری‌ای نداریم که در ایران قابل درمان نباشد؛ به طوری که تمامی بیماری‌هایی که مربوط به چشم است، در کشور ما به نحو احسن و مطلوب انجام می‌شود و خوشبختانه بیشترین آماری که در کشور ما رو به رشد است، ‌مساله پیوند قرنیه است که انواع مختلفی دارد و در سال‌های اخیر پیشرفت‌های زیادی کرده است.

به نظر من، نحوه پیوند و بافتی که برای پیوند در کشور ما وجود دارد، حتی نسبت به کشورهای پیشرفته‌ از کیفیت خوبی برخوردار است.

از نظر لوازم و تجهیزات چطور؟

امکانات و تجهیزات ما همه به روز است.

حتی در بیمارستان‌های دولتی؟

در بیمارستان فارابی بهترین و مجهزترین تجهیزات چشم‌پزشکی که در دنیا مطرح است، وجود دارد. ما الان دستگاه‌های تشخیصی برتر را در اختیار داریم که حتی بعضی از آنها در مجهزترین بیمارستان‌های کشور وجود ندارد.

آقای دکتر! لطفا وارد بحث لنزها بشویم. در یک نگاه کلی می‌توان لنزها را به 3 دسته رنگی، طبی و داخل چشمی تقسیم‌بندی کرد. راجع به لنزهای رنگی بگویید و این که آیا استفاده از آنها را توصیه می‌کنید؟

در کل بر اثر استفاده از لنزهای رنگی به خاطر این که جنس‌شان سافت است، احتمال بروز عفونت بیشتر است. اگر این لنزها مرغوب نباشند و کیفیت بالایی نداشته باشند احتمال این که به چشم آسیب برسانند و موجب عفونت‌های چشمی بشوند بسیار زیاد است که برخی اوقات کنترل این عفونت، هم بیمار را خسته می‌کند و هم جراح را و حتی بعضی مواقع استفاده از این لنزها منجر به پیوند قرنیه می‌شود و در بعضی موارد نادر هم منجر به تخلیه چشم شده است.

برای همین ما استفاده از لنزهای رنگی را توصیه نمی‌کنیم، ولی لنزهایی که جنبه درمانی دارند مجازند، چون جراح تمام مواردی که ممکن است پیش بیاید را زیر نظر دارد و به بیماران نیز تذکر می‌دهد، ولی در کل عوارض لنزهای طبی کمتر از لنزهای رنگی است.

اما دیده شده گاهی لنزهای طبی هم به قرنیه آسیب زده و موجب زخم در این ناحیه شده‌اند. علت چیست؟

معمولا لنزهای طبی که به چشم آسیب می‌رسانند یا مربوط به شیوه کار گذاشتن لنز است یا بر اثر رسوباتی که این لنزها پیدا می‌کنند، قرنیه را خراش می‌دهند. معمولا خراش‌های قرنیه به دنبال مصرف لنزهای سافت، کار بیمار را سخت‌تر می‌کند و ممکن است آسیبش نیز بیشتر باشد چون خراش قرنیه سبب می‌شود میکروب‌ها درون قرنیه نفوذ کنند.

توصیه می‌کنم وقتی بیماران از لنزهای سافت استفاده می‌کنند حتما لنزهایی باشد که قابلیت تکرار و تعویض دارند چون این قبیل لنزها مناسب است؛ همچنین اگر افراد خواستند از لنزی استفاده کنند که مدت زمانش طولانی باشد نباید این زمان از یک سال تجاوز کند چون معمولا اینها در درازمدت از بین می‌روند.

لنزهای داخل چشمی چطور؟

لنزهای داخل چشمی لنزهای مرغوبی هستند. اینها از موادی درست شده‌اند که با وضعیت داخل بدن انسان مطابقت دارند، به طوری که معمولا بدن انسان نسبت به این لنزها حساسیت آنچنانی نشان نمی‌دهد و چشم براحتی آنها را تحمل می‌کند. خوشبختانه در سال‌های اخیر، لنزها تنوع بیشتری پیدا کرده‌اند و کیفیتشان بالاتر رفته و انواع مختلف دارند.

در حال حاضر لنزهایی وجود دارند که قدرتشان فقط برای دور تنظیم می‌شود، همچنین لنزهایی هستند که هم برای دور و هم برای نزدیکند. در این میان لنزهایی نیز وجود دارند که هم برای دور و هم برای نزدیک و هم برای بینابین تنظیم می‌شوند.

در کل لنزهایی که بتازگی در جامعه چشم‌پزشکی ما مصرف می‌شوند، اکریلیک هستند. اینها تاشو هستند و در برش‌های کوچک داخل چشم قرار می‌گیرند و نیاز به بخیه و در نهایت برداشتن بخیه (مشکلات ناشی از آنها) وجود ندارد.

استفاده از این لنزها از چند سالگی مفید است؟

معمولا لنزهای داخل چشمی را وقتی به کار می‌بریم که بیمار مبتلا به کاتاراکت باشد و مجبوریم آن را تخلیه کنیم و پس از پاک کردن هسته عدسی این لنزها را داخل کپسول عدسی کار بگذاریم، به‌طوری‌که این لنزها تا آخر عمر بیمار بدون تغییر در داخل چشمشان باقی می‌مانند و مشکلی برای بیمار ایجاد نمی‌کنند.

نوع دیگر استفاده از لنزهای داخل چشمی در زمان جراحی عیوب انکساری است که انواع مختلف از تاشو و غیرتاشو دارند و عوارضشان نسبت به لنزهای داخل چشمی که هنگام عمل جراحی کاتاراکت کار گذاشته می‌شود، کمی بیشتر است، یعنی تحریک چشم در این روش بیشتر از لنزهای اکریلیک است، ولی به هر حال اینها لنزهایی هستند که کاربرد دارند و تقریبا در بیشتر بیمارانی که مایوپی‌های بالا یا های‌پروپی‌های بالا دارند، استفاده می‌شود و نتایج‌شان قابل قبول است.

شما گفتید ما از نظر دانش پزشکی حرفی برای گفتن داریم، اما گاهی اوقات پزشکان ما دچار تشخیص غلط می‌شوند.

بله، تشخیص غلط معمولا یا ناشی از دانش و تجربه کم است یا بیشتر بر اثر تعداد بیماران مراجعه‌کننده بروز می‌کند که به نظر من بیشتر مواردی که منجر به تشخیص غلط می‌شود، ناشی از بی‌دقتی است.

معمولا چشم‌پزشکان ما دانش کافی دارند، ولی بعضی وقت‌ها که سرشان شلوغ می‌شود یا تعداد مراجعه‌کنندگان زیاد است (که به نظر من این مساله آفت دانش پزشکی است که پزشک مریض‌های بیشتری را بپذیرد) باعث خستگی و در نهایت معاینه ناکافی می‌شود که این خود تشخیص غلط یا عدم تشخیص را به دنبال می‌آورد.

به نظر می‌رسد این اتفاق در بیمارستان‌های دولتی بیشتر اتفاق می‌افتد؟

بیمارستان‌های دولتی، برخی آموزشی هستند و برخی درمانی که در بیمارستان‌های آموزشی این اتفاق کمتر می‌افتد به این دلیل ‌که میزان کار برای افراد تعیین شده است. مثلا یک دستیار چشم روزانه حق معاینه 10 تا 12 بیمار را دارد.

پس از آن که بیماری را دستیار می‌بیند، حتما استادش باید دوباره معاینه کند و چون پرونده‌نویسی کامل است و آنها در مقابل این پرونده مسوول هستند، معمولا اشتباه‌ها خیلی کمتر است؛ اما در بخش‌های خصوصی اگر تعداد مراجعه‌کنندگان زیاد باشد و پزشک بیش از حد انتظار بیمار ویزیت کند یا خسته باشد و وقت کافی برای معاینه نگذارد، احتمال خطا بیشتر است.

راجع به عینک‌های استاندارد و غیراستاندارد بفرمایید و این که مردم چگونه این دو را از هم تشخیص بدهند.

عینک‌های طبی که ساخته می‌شوند خیلی مهم هستد، یعنی چیزی که در ساخت عینک اهمیت دارد رعایت فاصله دو مردمک است. اگر این فاصله در شماره‌های بالا اشتباه شود، باعث اثرات منشوری می‌شود و بیمار ممکن است این عینک را تحمل نکند؛ اما بعضی وقت‌ها عینکی که ساخته می‌شود محورش درست نیست، یعنی کسانی که دچار بیماری آستیگماتیسم هستند اگر محور عینک‌شان درست تعیین نشود باعث ناراحتی بیمار خواهد شد.

پس رعایت فاصله مردمک و رعایت قدرت و محور آستیگماتیسم بسیار مهم است و اگر رعایت شود، معمولا بیماران مشکلی نخواهند داشت. در این میان عینک‌های رنگی که عرضه می‌شوند باید طوری باشند که اشعه ماوراءبنفش را جذب کنند، چون ثابت شده این اشعه هم به قرنیه آسیب می‌رساند و هم به لنز و هم باعث بیمار‌های دژنراتیو ماکولا می‌شود و دید بیماران افت می‌کند و اثرات بدی بر بیماران می‌گذارد. پس پیشگیری از اثرات سوء اشعه ماوراءبنفش خیلی مهم است.

برای این کار بهتر است از کلاه و سایه‌بان‌هایی استفاده شود تا فرد در معرض تابش مستقیم آفتاب قرار نگیرد. همچنین بهتر است افرادی که در مناطق آفتابی زندگی می‌کنند از عینک‌های آفتابی استفاده کنند. عینک‌های آفتابی هم رنگ‌های مختلف دارند؛ برخی خاکستری‌اند،‌ بعضی سبز و بعضی هم قهوه‌ای.

هر کدام از اینها به خاطر این که نور خاصی را جذب می‌کنند، در محیط‌ها و شغل‌های خاص کاربردهای ویژه دارند، ولی چیزی که اهمیت دارد این است که باید دست‌کم 400 نانومتر را نشان بدهند که معمولا عینک‌سازها دستگاه ‌هایی دارند و با قرار دادن عینک در زیر آن کاملا این عدد و این که آیا اشعه ماوراءبنفش را جذب می‌کند یا خیر را کنترل می‌کنند که البته اگر عینکی این اشعه را جذب نکند، فایده‌ای ندارد.

الان مدتی است که دیده می‌شود در برخی عینک‌فروشی‌ها دستگاه‌های بینایی‌سنجی گذاشته شده و افراد اقدام به دادن شماره عینک به مردم می‌کنند، مسلما این کار غیرقانونی است؛ اما چه تبعاتی می‌تواند برای بیماران داشته باشد؟

بله، عینک‌سازها اخیرا مجوز داشتند تا اپتومتریست‌ها را به استخدام بگیرند و آنها به بینایی‌سنجی اقدام کنند. آنها کارشان بینایی‌سنجی است و می‌توانند عینک تجویز کنند. اگر اپتومتریست این کار را انجام بدهد مجاز است؛ اما اگر کسی غیر از او این کار را بکند، قابل قبول نیست.

اخیرا بعضی‌ها که دوره اپتومتری را نگذرانده‌اند و فقط یک دوره عملی ساخت عینک را گذرانده‌اند یک دستگاه بینایی‌سنجی کامپیوتری می‌خرند و با همان دستگاه بیماران را چک می‌کنند و عینک می‌دهند. این کار اصلا علمی نیست و دقت لازم را ندارد؛ چرا که این دستگاه‌ها تنها عددی به دست می‌دهند ، در حالی که ما باید با دست و دستگاهی که حرکات نور را ارزیابی می‌کند اقدام به تجویز عینک کنیم.

پس عینک یا باید توسط چشم‌پزشک تجویز شود یا توسط کسی که دوره بینایی‌سنجی را گذرانده است، چون خارج از این غیرقانونی است و مردم باید حواسشان جمع باشد که از این‌گونه افراد هرگز عینک نگیرند، چون حتما باعث بروز مشکلاتی برای آنها خواهد شد.

چه مشکلاتی؟

مثلا شماره عینک یا کم می‌شود یا زیاد. وقتی شماره عینک زیاد باشد باعث خستگی و اذیت بیمار می‌شود، یعنی یک عینک نامناسب که متعلق به چشم بیمار نیست تجویز شده است.

این احتمال نیز وجود دارد که سیلندر عینک یا محور سیلندر آن دارای عیب باشد یا این که فاصله میان مردمک بدرستی رعایت نشده باشد. در کل تجویز عینک کاری علمی و حرفه‌ای است و با تجربه نمی‌توان این کار را انجام داد.

آقای دکتر درخصوص عمل لیزیک بگویید؛ چراکه هنوز هستند کسانی که از این عمل و تبعات آن می‌ترسند.

درباره اعمال جراحی رفرکتیو باید از اهل فن آن پرسیده شود که آیا به چشم آسیب می‌رساند یا نه، اما برای این که این جراحی انجام شود، بیمار باید شرایط انتخاب این روش را داشته باشد. اگر شرایط استاندارد رعایت و عمل جراحی در شرایط استریل انجام بشود و بیمار مرتب تحت پیگیری قرار بگیرد، معمولا اینها عمل‌های خوبی هستند که مشکلی برای بیمار ایجاد نمی‌کنند، فقط چیزی که مهم است انتخاب صحیح بیمار است.

این عمل برای چه سنی توصیه می‌شود؟

این اعمال جراحی از 19 تا 20 سالگی شروع می‌شود و تا 55 سالگی قابل اجراست، منتها انتخاب بیمار خیلی مهم است. بهترین فاکتوری که در انتخاب بیمار موثر است، ثابت بودن شماره چشم بیمار در فاصله 6 تا 9 ماه و ترجیحا تا یک سال است که اگر اینها رعایت شود و بیمار تحت عمل جراحی قرار بگیرد، احتمال برگشت‌شان خیلی کم است.

آقای دکتر بیایید درباره مشکلات مردم در بیمارستان‌ها با هم صحبت کنیم. عمده‌ترین مشکلات مردم در بیمارستان‌ها چیست؟

در بیمارستان فارابی به عنوان یک بیمارستان دولتی و تنها مرکز چشم‌پزشکی کشور که مراجعه‌کنندگان زیادی دارد، تنها چیزی که ممکن است بیماران را اذیت کند، حجم بالای مراجعه‌کنندگان است. البته با برنامه‌ریزی‌هایی که انجام شده این مدت تقریبا به هفته کاهش پیدا کرده، مثلا درخصوص عمل جراحی کاتاراکت ما به روز هستیم یعنی اگر بیمار امروز مراجعه ‌کند، فردا تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد.

در رابطه با بیماری‌های شبکیه هم تقریبا ما به روز شده‌ایم که این افتخار بزرگی است. حتی در کشورهای پیشرفته مثل آمریکا و اروپا نوبت‌های طولانی به افراد داده می‌شود، اما خوشبختانه با همکاری مجموعه استادان بیمارستان فارابی، ما این مساله را به روز رسانده‌ایم. درخصوص بیماران دیابتی هم بسرعت کارهای تشخیصی آنها انجام می‌شود و معمولا یک هفته تا 10 روز بعد تحت عمل قرار می‌گیرند.

در مورد بیماری‌هایی چون گلوکوم که جزو بیماری‌های خطرناک هستند و ممکن است به چشم آسیب‌‌هایی برسانند که قابل برگشت نباشد، تقریبا مدت انتظار به هفته و 10 روز رسیده است. اعمال جراحی پلک و استرادیس هم به هفته رسیده که اینها واقعا جای خوشحالی دارد. در بیمارستان فارابی 24 تخت جراحی قرار دارد، یعنی همزمان می‌شود 24 عمل جراحی انجام داد که این مساله بی‌نظیر است. البته هزینه‌ها نسبت به بیمارستان‌های خصوصی 40 تا 50 درصد کمتر است و بیما‌رانی که توانایی مالی زیادی ندارند، می‌توانند مراجعه و از امکانات به نحو احسن استفاده کنند.

کلا در بخش دولتی چشم‌پزشکی، حمایتی که از طرف دولت انجام می‌شود، سبب شده تجهیزات پیشرفته را در بیمارستان‌های دولتی داشته باشیم. بیماری که به این بیمارستان‌ها مراجعه می‌کند با بهترین تجهیزات تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد. در عین حال بهترین لنزهایش برای بیماران استفاده می‌شود و تمام وسایلی که استفاده می‌شود یک بار مصرف است که اینها قابل تقدیر است؛ به نحوی که بیمار صبح مراجعه می‌کند و بعدازظهر نیز ترخیص می‌شود.

در حالی که بیمارستان‌های دولتی قبلاا‌ین‌گونه نبودند. در حقیقت الان بیمارستان‌های دولتی با خصوصی در حال رقابت هستند و بیمارستان‌های دولتی با یک کا اداره می‌شوند، در حالی که بیمارستان‌های خصوصی با 5 تا 8 کا (تعرفه اعمال جراحی)‌ یعنی درآمدی که بیمارستان‌های خصوصی دارند 5 تا 8 برابر بیمارستان‌های دولتی است.

شما حساب کنید درآمد یک بخش خصوصی 5 تا 8 برابر بخش دولتی است اما بیمارستان‌های دولتی بخصوص در بخش چشم از نظر خدمات درمانی در سطح بیمارستان‌های خصوصی هستند و این به نظر من جای خوشحالی دارد. مردمی که بضاعت مالی ندارند، می‌توانند به بیمارستان‌های دولتی مراجعه کنند و به بهترین شکل تحت درمان قرار بگیرند.

مشکلات در بیمارستان‌های خصوصی به چه نحو است؟

مشکلی که در بیمارستان‌های خصوصی هست، مربوط به هزینه‌هایی است که نسبت به بیمارستان‌های دولتی بالاست. البته بعضی‌ها که بیمه‌های تکمیلی دارند مشکلی ندارند، یعنی از بیمه نامه می‌آورند و طبق توافقی که با مراکز خصوصی دارند، تحت اعمال جراحی قرار می‌گیرند؛ ولی کسانی که تحت پوشش بیمه نیستند و توانایی مالی و امکان دسترسی به مجموعه‌های دولتی را ندارند، هزینه‌‌های بالایی را باید بپردازند که این برای بخشی از اقشار جامعه سخت است که اگر واقعا اقشار جامعه تحت پوشش خدمات تکمیلی قرار بگیرند، خیلی از مسائل درمانی مملکت حل می‌شود.

یعنی هم باری که روی دوش بیمارستان‌های دولتی است، برداشته می‌شود و هم بیمارستان‌های خصوصی می‌توانند با خیال راحت بیمارانشان را بپذیرند و هزینه‌هایشان را پوشش دهند. بعضی وقت‌ها در بیمارستان‌های خصوصی بیمه‌های تکمیلی توان پرداخت هزینه‌ها را ندارند، جایی که برخی از بیمارستان‌های خصوصی یک میلیارد تا 2 میلیارد از بیمه‌های تکمیلی طلب دارند و وقتی بموقع نمی‌توانند پرداخت کنند، اینها باعث ایجاد مشکل برای بیمارستان‌های خصوصی می‌شود.

البته آقای دکتر شما در حالی بیمارستان‌های خصوصی و دولتی را در یک سطح قرار می‌دهید که واقعا این‌طور نیست. در بیمارستان‌های دولتی ، برخوردهای توهین‌آمیز و برخی سهل‌انگاری‌ها واقعا آزاردهنده است؛ در حالی که در بیمارستان‌های خصوصی حتی خدمات خوبی به خانواده بیماران ارائه می‌شود. شما این مساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

کلا بیمارستان‌های دولتی مشکلی که دارند این است که یک‌سری نیرو به آنها تحمیل شده است. یعنی افرادی که از قبل آنجا فعالیت داشته‌اند و حالا هم باید آنجا باشند. پس برخورد با یک نیروی رسمی با برخورد با فردی که در بخش خصوصی کار می‌کند، فرق دارد. شما در بخش خصوصی مختار هستید که نیروهای خوب و خوش‌برخورد را انتخاب کنید، ولی در بیمارستان‌های دولتی نیروهایی هستند که از قبل آنجا بوده‌اند.

پس یا باید آنها را تربیت کرد یا با آنها مدارا کرد. یک راه هم این است که مواظب باشید نیروهایی که می‌خواهند وارد شوند، گزینش شوند. اگر این کار انجام شود و تربیت صحیح‌ نیز انجام شود، آنها هم یاد می‌گیرند با مردم چطور برخورد کنند. در واقع نیروهای خصوصی دستشان بازتر است و انتخاب بهتری می‌کنند و عذر نیروی نامطلوب را می‌خواهند. در حالی که در بیمارستان دولتی نمی‌توان این کار را انجام داد که این البته آفت بیمارستان‌های دولتی است.

شما اشاره‌ای به بحث بیمه‌ها کردید. لطفا بفرمایید نحوه تعامل بیمه‌های درمانی با بیمارستان‌های خصوصی و دولتی چگونه است.

در کل بیمارستان‌های دولتی تنها قراردادی که دارند با بیمه‌های خدمات درمانی، تامین اجتماعی و نیروهای مسلح است. اگر بیمه‌های تکمیلی اشتیاق پیدا می‌کردند که از سرویس‌های دولتی با ضریب جراحی بالا بهره ببرند و قرارداد می‌بستند، مطمئنا درآمد بخش‌های دولتی هم بیشتر می‌شد و وقتی که درآمد بیشتر می‌شود، تجهیزات بهتر می‌شود، پرداخت‌ها بیشتر و بموقع می‌شود و نیرو راضی‌تر می‌شود و بهتر کار می‌کند.

در مجموع بیمارستان‌ فارابی یک چیز استثناست یعنی پرداخت‌ها بموقع انجام می‌شود که شاید در هیچ مرکز دولتی این اتفاق نیفتد.

حقوقی که برای پزشکان، پیراپزشکان، پرستاران و کارمندان پرداخت می‌شود نیز نسبت به جاهای دیگر بیشتر است؛ یعنی حتی از مراجع خصوصی هم بهتر است. همچنین در بیمارستان فارابی ما دست به گزینش نیرو می‌زنیم و برخوردها تقریبا فرق کرده است و ما اینها را ارزیابی می‌کنیم یعنی صندوق‌هایی هستند که رضایت بیماران را سنجش می‌کنند. همه اینها از صندوق‌ها استخراج و مطالعه می‌شود و کسانی که خوب کار کردند، تشویق و کسانی که بد کار کردند تذکر می‌گیرند و بعد اگر عمل نکردند مجبوریم آنها را جابه‌جا کنیم.

پزشکی؛ علمی که آریایی‌ها آوردند

آغاز تاریخچه پزشکی در ایران در واقع به دوره‌ای بازمی‌گردد که آریایی‌ها در زادگاه نخستین خود در نزدیکی خوارزم زندگی می‌کردند. در آن دوران اولین پزشک آریایی «تریتا» نامیده شده که در واقع مانند اسکلپیوس برای یونانیان و آسکولاپیوس برای رومیان است‌. از کتاب‌های مختلف که به زبان پهلوی نوشته شده‌‌اند، چنین برمی‌آید که «تریتا» در جراحی نیز دست داشته است‌.

تریتا از خواص دارویی گیاهان مختلف نیز آگاهی کامل داشته و بویژه خود عصاره آنها را تهیه می‌کرده است‌. همان‌گونه که در یسنای 9 بند 10 آمده‌است: «سومین ناموری که گیاه هئوما را فشرد و عصاره آن را مهیا ساخت تریتا از خاندان سام بود، آن‌که صاحب دو پور دلیر یکی ارواخشیه و دیگری گرشاسب شد‌.»

نام این پزشک نه تنها در تاریخچه پزشکی ایران به جا مانده‌است بلکه در منطقه هندوستان نیز از تریتا به عنوان نخستین پزشک آریایی نام می‌برند و این نشان می‌دهد که در زمان حیات وی، آریاییان هند و ایران از هم جدا نبوده‌اند‌.

پس از تریتا در ناحیه آریاویژ در مکانی به نام «ورایماکرت» یک پزشک آریایی به نام «یما» توانست گروهی از بیماران پوستی و استخوانی و دندانی و بسیاری از بیماران دیگر را از افراد سالم تشخیص دهد‌. در جنگ‌های ایران و یونان بود که آثار طبی بقراط و دیگر پزشکان یونانی به دست ایرانیان افتاد و ایرانیان از آن بهره جستند‌.

در واقع در مدرسه جندی‌شاپور با ترجمه آثار مهم نویسندگان یونانی، به کمک دانشمندان ایرانی طب یونان دوباره شکوفا شد‌. بعد از اسلام نیز با ترجمه کتب طبی یونان، دانشمندان مسلمان بزرگی از جمله محمدبن زکریای رازی و ابن‌سینا ظهور کردند‌. پیشرفت‌های علمی سریع مسلمانان موجب شگفتی جهانیان شده بود به طوری که هر کس به دنبال علم بود، پا به این سرزمین می‌گذاشت‌.

اما در اروپا شرایط متفاوت بود‌. درآن زمان در اروپا مکان‌های درمانی کمی وجود داشت و شیوه طبابت علمی چندان مرسوم نبود، در حالی که در قلمرو اسلام بیمارستان‌هایی مجهز به بخش‌های مختلف با تخصص‌های مختلف وجود داشت‌. همچنین آورده‌اند که بیمارستان‌ها دارای کتابخانه، سالن تدریس و داروخانه به طور مجزا بوده‌‌‌اند‌.

پیش از رنسانس که اروپا تحت فرمان کلیسا اداره می‌شد اروپاییان کاری نمی‌کردند مگر با انگیزه‌های دینی و خرافات برگرفته از دین مسیحیت؛ طوری‌که در درمان بیماری‌ها نیز فقط به دعا درمانی می‌پرداختند‌. با فتح شهرهای اسلامی توسط مسیحیان، آثار علم و فناوری و تمدن مسلمین در این شهرها موجب تعجب اروپاییان شد که از جمله این شهرها بیت‌المقدس بود‌.

این مسائل موجب زمینه‌سازی «انقلاب رنسانس» در اروپا شد‌. در طی دوران رنسانس کتاب‌های دانشمندان مسلمان به زبان‌های اروپایی ترجمه شدند و این روند باعث پیشرفت اروپایی‌ها شد‌.

گفته می‌شود که در زمینه طب، پس از انجیل کتاب «قانون در طب» ابن‌سینا متداول‌ترین کتاب در اروپا شد و طب ابن‌سینا برای مدت‌ها در اروپا تدریس می‌شد‌. در این دوران بود که مسلمانان درگیر جنگ‌های داخلی و حکمفرمایی حکام نالایق و سیاست‌های استعماری دولت‌های اروپایی شدند و بتدریج از علوم دور ماندند‌.

علم پزشکی در جندی‌شاپور

جندی‌شاپور نقشی مهم در تاریخ طب ایران داشته‌است‌. گفته می‌شود که تاسیس اولیه این شهر به دوران پیش از تاریخ و زمان ورود قوم آریایی‌ها برمی‌گردد و بعدها به‌وسیله «شاپور» تجدید بنا شده‌است‌. هدف اولیه وی از این تجدید بنا ایجاد محلی برای استقرار اسیران رومی و یونانی و استفاده از تخصص‌های آنان بود.

در واقع آنچه باعث پیشرفت این شهر شد تمایل شدید پادشاهان ساسانی به جمع‌آوری بخش‌های پراکنده اوستا و مطالب دینی زرتشتی بود‌. قسمت عمده اوستا که بیشتر شامل بخش‌های علمی آن بود، با حمله اسکندر و پس از آن بی‌مهری و کم‌توجهی پارتیان پراکنده شده بود‌.

مهاجرت علمای نستوری عامل دیگری بود که باعث پیشرفت علوم قدیم در جندی‌شاپور شد‌. دلیل مهاجرت علمای نستوری این بود که آنان در شهر الرها تحت فشار شدید بودند‌. شهر الرها یا ادسا به دلیل موقعیت سوق‌الجیشی و مهمش همواره مورد توجه دانشمندان یونانی و ایرانی قرار داشت و مدرسه معروفی به همین نام در آنجا ساخته شده بود‌.

الرها یک شهر کاملا یونانی بوده و به دلیل نفوذ فراوان کلیسا و علمای مسیحی بخصوص پاپ، سایه‌ای از تعصب مذهبی بر آن گسترده شده بود و این درست برخلاف جندی‌شاپور بود که از هر تعصبی فارغ و آزاد بود و محدودیتی برای دانشمندان نداشت‌.

در واقع از دلایل مهم چنین مهاجرتی آزادی مذهبی، صلح و آرامش شهر جندی‌شاپور بود‌. یک قرن امنیت که نتیجه پایان جنگ‌های بین ایران و روم بود، باعث شد تدریس علوم و بویژه طب به روال عادی برگردد و این‌گونه بود که علوم یونانی با مهاجران شهر الرها به ایران آمد‌. شدت تاثیرپذیری از علوم یونانی به حدی بود که مدرسه جندی‌شاپور کاملا تحت نظر علمای نستوری اداره می‌شد‌.

از سیر تحولات مدرسه جندی‌شاپور در بقیه دوران حکومت ساسانیان اطلاع چندانی در دست نیست ولی گفته می‌شود که پزشکان متبحری از این مدرسه به اطراف کشور و حتی کشورهای همجوار گسیل می‌شده‌اند که نام برخی از آنان در آثار بزرگانی چون سعدی، جاودانه شده است‌.

زمانی که اعراب به ایران حمله کردند این مدرسه در اوج شکوفایی علمی خود بود‌. در سال 636 میلادی جندی ‌شاپور به سپاه اسلام تسلیم شد، ولی خوشبختانه شهرت دانشگاه باعث شد که از گزند حوادث مصون بماند و همچنان به عنوان مرکز پزشکی قدیم و علوم یونانی برقرار باشد‌. بعدها با مهاجرت استادان آن به بغداد کم کم از شهرت و آوازه این شهر کاسته شد و بغداد جای آن را گرفت‌.

مریم خباز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها