هیچکس بجز بیماران

سکانس اول/ صبح/ داخلی/ تحریریه: تلفن زنگ می‌زند، زنی مضطرب از آن طرف گوشی می‌گوید: «ما همسایه‌تان هستیم. درمانگاهی در خیابان میرداماد.
کد خبر: ۲۵۱۶۰۱

امروز شهرداری در درمانگاه را آجر گرفت، در اتاق‌ها را هم پلمب کرده‌اند، حتی اتاق احیا و جراحی را.» زن، مسوول بخش اورژانس درمانگاه است. می‌گوید: «همه این اتفاق‌ها در شرایطی رخ داده که بیماران هنوز در درمانگاه هستند، بعضی‌ها بیهوشند، بعضی‌ها نوار قلب لازم دارند، بعضی‌ها....»

سکانس دوم/ صبح/ داخلی/ درمانگاه: از کنار وانت شهرداری می‌گذرم و از در پارکینگ وارد درمانگاه می‌شوم. پرستار را از صدای مضطربش می‌شناسم. اتاق احیا را نشانم می‌دهد و اتاق جراحی را که هر دو پلمب شده‌اند.  شهرداری چی‌ها همه اتاق‌های طبقه بالا را هم پلمب کرده‌اند.  پزشک مسوول فنی اورژانس جلو می‌آید: «این بار پنجم است که می‌آیند درمانگاه را پلمب می‌کنند. می‌گویم اگر الان بیمار نیازمند احیا بیاورند چه کار کنیم؟ مامور‌ها می‌گویند پلمب‌‌ها را بشکنید.»

به او توضیح می‌دهم که فک پلمب جرم است و پرستار شرح حال مرد رگ زده‌ای را می‌دهد که دیشب در درمانگاه بستری شده است و با آمدن ماموران شهرداری تن بی‌رمقش را به آمبولانس سپرده‌اند برای انتقال به مرکز درمانی دیگر، اما زن تب‌داری که جراحی شکم داشته است و حالا در طبقه دوم از درد و ترس به خودش می‌پیچد، هنوز در درمانگاه مانده است، زیر سرم، چشم انتظار پزشکش که قرار است از راه برسد. زن رنگ پریده دستش را روی پهلویش فشار می‌دهد و می‌نالد: «مامور شهرداری گفت برو، گفت نباید اینجا بمانم. برخوردشان اصلا خوب نبود. » درد نفس زن را می‌گیرد و حرف‌هایش نیمه‌کاره می‌ماند. 

سکانس سوم/ ظهر/ داخلی/ تحریریه: به شهردار منطقه 3 زنگ می‌زنم. شهردار همان وقت پرونده را بررسی می‌کند.

من: الو؟ آقای شهردار؟ /شهردار: من شهردار نیستم./ من: ببخشید شماره را حتما اشتباه گرفته‌ام./ شهردار: من منیعی هستم. (می‌خندد) من: آقای منیعی می‌خواهم دلیل پلمب شدن درمانگاه شایان را بدانم. شهردار: البته من نباید پرونده را برای شما توضیح بدهم اما این واحد براساس ماده 100 پلمب شده، کاربری این ساختمان مسکونی است، ولی از آن استفاده تجاری کرده‌اند. حکم پلمب این ساختمان را از سال 86 صادر کرده‌ام، از آنها که فک پلمب کرده‌اند هم به دادسرا شکایت کرده‌ایم..... / من: از زمان آغاز به کار این درمانگاه 5 سال می‌گذرد، چرا از سال  86 متوجه شده اید فعالیت غیر مجاز دارد؟ شهردار: تو رو خدا موضوع را سیاسی نکنید. شما باید از شهرداری ممنون باشید، نه این که انتقاد کنید! اصلا خود شما دوست دارید یکی از واحدهای آپارتمانتان دوچرخه‌سازی شود؟ به نظرتان سلامت مردم در این درمانگاه که اصلا نباید کاربری بهداشتی داشته باشد، تضمین شده است؟

سکانس چهارم/ غروب/ داخلی/ تحریریه: گاهی وقت‌ها مقصر پیدا کردن در یک حادثه چه سخت می‌شود! شاید مقصر ماموران شهرداری باشند که به رغم حضور بیماران درمانگاه را پلمب کرده‌اند، شاید مقصر صاحب درمانگاه باشد که بی توجه به هشدار‌های شهرداری به فعالیت و پذیرش بیماران در درمانگاهش ادامه داده‌ است، شاید پزشکانی باشند که با دیدن بیماران بدحال ناچار شده‌اند فک پلمب کنند، شاید هم وزارت بهداشت باشد که ضعف نظارتش بر فعالیت مراکز خصوصی درمانی سبب شده است برخی آن‌ها در ساختمان‌های با کاربری مسکونی فعالیت کنند.  شاید.... اما مقصر این ماجرا هرکه باشد، مهم این است که در غائله پلمب شدن این درمانگاه و دیگر مراکزی که شمارشان در پایتخت کم هم نیست، هیچ کس بجز بیماران ضرر نکرده است، هیچ‌کس بجز بیماران.

مریم یوشی‌زاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
کری‌خوانی صبح‌گاهی

گفت‌وگوی جام‌جم با هاشم بیگ‌زاده و مجید یحیایی، مجریان برنامه «صبحانه ایرانی »شبکه دو

کری‌خوانی صبح‌گاهی

نیازمندی ها