سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
خصوصیسازی شرکتی که نزدیک به 40 سال با قوانین و ساختار دولتی کار کرده است کار آسانی نبوده و نیست. برای آگاهی بیشتر و شفافسازی روند این کار با مهندس صابر فیضی، مدیرعامل و مسوول خصوصیسازی شرکت مخابرات گفتگو کردهایم که میخوانید.
بحث خصوصیسازی مخابرات دقیقا از چه زمانی مطرح شد و چه عاملی زمینه طرح این مساله را فراهم کرد؟
زمینه اولیه خصوصیسازی مخابرات باید در قانون اساسی فراهم میشد. اتفاقا برای عملیاتی شدن بحث با معضل قانون اساسی مواجه بودیم. در اصل 44 قانون چیزهایی که دولتی شمرده شده بسیار گسترده است و چیزی که برای بخش تعاونی و خصوصی باقی مانده تقریبا ناچیز است؛ بنابراین دیگر قانون اجازه نمیداد بیشتر از این کار پیش برود. ولی پاراگراف 5 اصل 44، بندی دارد که قانون زمانی این سیستم اقتصادی را حمایت میکند که به ضرر و زیان جامعه نباشد و مانع رشد توسعه کشور نشود.
دولتهای گذشته در بررسی به این نتیجه رسیدند که این شرایط اقتصادی نهتنها پاسخگوی رشد و توسعه کشور نیست، بلکه موجب ضرر و زیان جامعه هم شده، در نتیجه این موضوع به دستور رهبر معظم انقلاب در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت که چکار باید کرد.
در این برهه اقداماتی شد تا این که در سال 1384 یک جمعبندی برای تعیین خطمشی سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی به رهبر معظم انقلاب ارائه شد. ایشان در همین خصوص 3 بند، بند «الف» و «ب» و «د» سیاست های کلی را با ملاحظاتی که مدنظر داشتند، ابلاغ کردند. وقتی این بندها ابلاغ شد، شرکتهایی که صدر اصل 44 از آنها نام برده شده بود هیچ کدام در این سه دیده نمیشدند.
ما که بحثهای خصوصیسازی مخابرات را پیگیری میکردیم تصور کردیم که این شرکتها حتما باید دولتی باقی بمانند، اما بعد در پیگیریها متوجه شدیم رهبر معظم انقلاب ملاحظاتی را نسبت به نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتند که این بند را گذاشتند برای بعد تا اصلاحاتی در آن انجام شود تا این که در مرداد 85 بند «ج» سیاست های کلی نیز ابلاغ شد که در این بند اسم مخابرات هم بصراحت آمده بود که باید خصوصی میشد بجز موارد استثنایی.
قانون برنامه سوم در تسهیل امور نقشی نداشت؟
خوشبختانه اقداماتی که در قانون برنامه سوم شده بود، یک مقدار کار را راحتتر کرده بود، چون شرکت ارتباطات زیر ساخت که به نوعی شبکه مادر شناخته میشد، قبلا شرکتی بود در دل مخابرات ایران. سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی هم که امور فرکانس را مدیریت میکند، قبلا تعریف شده بود و مجزا از مخابرات وجود داشت. در بررسیای که در شورای برنامهریزی سیاستهای کلی اصل 44 وزارت ارتباطات انجام دادیم در آنجا مشخص شد اگر ما شرکت زیرساخت را از دل مخابرات بیرون بکشیم، شبکه مادر تکلیفش روشن است و مابقی را میشود واگذار کرد.
در جلساتی که سال 85 در وزارت ارتباطات داشتیم، همان جا وزیر محترم ارتباطات بنده را به عنوان مسوول خصوصیسازی مخابرات معرفی کردند و تقریبا از شهریور 85 کار را به صورت جدی شروع کردیم.
وقتی کار را شروع کردیم شرایط شرکتها را بررسی کردیم دیدیم کارهای زیادی هست که باید انجام شود. یکی از کارها این بود که باید شرکت به سهامی عام تبدیل میشد. اساسنامه شرکت هم باید تغییر میکرد، اما این اساسنامه مصوب مجلس بود و تغییر آن به این سادگیها نبود.
مکاتبات فراوان و جلسات خیلی زیادی با معاونت پارلمانی ریاست جمهوری داشتیم و انصافا هم کمک کردند تا به اینجا رسید که اساسنامه شرکت نمیتواند تغییر کند، جز در مواردی که قانون برنامه چهارم در ماده 7 اجازه داده است. خوشبختانه در بررسیهای حقوقی مشخص شد در ماده 7 قانون اجازه سهامی عام کردن شرکتها داده شده و به استناد آن در هیات دولت تصویب شد که شرکت مخابرات اساسنامهاش تغییر کند.
شرکت مخابرات ایران صرفا یک شرکت نیست و تعداد زیادی شرکت کوچک و بزرگ را در زیرمجموعه خود دارد. تکلیف این شرکتها در جریان واگذاری مخابرات چه شد؟
وزارت ارتباطات در 25 اسفند 85 هم مصوبهای را از دولت گرفت که چگونگی واگذاری مخابرات در آن مشخص شده بود. براساس این مصوبه قرار شد، مجموعه شرکتهای مخابراتی در قالب یک شرکت واگذار بشود. این هم یک دلیل اساسی داشت که اگر این کار اتفاق نمیافتاد آنچه دست دولت میماند شرکتهایی بود که نمیشد آنها را مدیریت و سودده کرد.
مصوب شد که شرکت مخابرات، چه ارتباطات سیار، چه 30 شرکت استانی در قالب شرکت مخابرات ایران واگذار شود و شرکت زیرساخت در مخابرات منفک شود و وظایف شرکت فناوری اطلاعات بجز آنها که در شبکه مادر تعریف میشود به شرکتهای استانی واگذار شود. وقتی این دو مصوبه را داشتیم، میتوانستیم مابقی مراحل را پیش ببریم.
داراییها و حساب و کتاب مالی مخابرات برای واگذاری چگونه تنظیم شد؟
اتفاقی که در این مرحله از همه مهمتر بود، شفافسازی داراییها و صورت مالی شرکت مخابرات ایران بود تا این موضوع برای کسانی که در بورس میخواهند سهام مخابرات را خرید و فروش کنند، روشن و واضح باشد و ابهامی در آن نباشد. وقتی به این مرحله رسیدیم قسمتی از اموال برای بحثهای حاکمیتی باید از شرکت مخابرات ایران منفک میشد و برخی سرمایهگذاری که در استانها شده بود باید افزایش سرمایه پیدا میکرد.
این یکی از مراحل بسیار سخت کار بود تا این که توانستیم این اعداد و ارقام را تفکیک کنیم. چیزی در حدود 82 میلیارد تومان از اموالی که در حسابهای مخابراتی ایران بود بعلاوه داراییهای زیرساخت از شرکت مخابرات ایران کاهش سرمایه زده شد و سرمایهگذاریهایی که در استانها شده بود و هنوز افزایش سرمایه نشده بود با مصوبه هیات دولت افزایش سرمایه شد.
در این مرحله رفتیم برای بورس و بورس اطلاعات مالی و شفافیت اطلاعات مالی را پذیرفت. چیزی که خیلی اهمیت داشت اصرار بورس بر شفافیت بحثهای مالی بود که بورس هم حق داشت. باید بپذیریم سهامدارانی که میخواهند سهام بخرند احساس کنند که به صورت کلی همه اطلاعات ارائه شده است.
گاهی همکاران میگفتند اطلاعات ما شفاف است و چیز مبهمی در آن نیست، ولی این شفافیت برای ما بود که در دل مخابرات بودیم نه برای بورس؛ بنابراین زمان آنقدر طولانی شد که به زمان تعیین شده برای واگذاری نزدیک شدیم و اصرار مسوولان بورس همچنان ادامه داشت که در آخر مرداد ماه سال گذشته اولین بخش از سهام مخابرات در تالار بورس عرضه شد.
یعنی پیش از این که شفافسازی صورت بگیرد سهام ارائه شد؟
تا پیش از آن اجازه نمیدادند این اتفاق یعنی عرضه سهام صورت بگیرد؛ اما وقتی اطلاعات از نظر مسوولان بورس و ناظران بورس مورد پذیرش قرار گرفت، اجازه دادند سهام مخابرات فروخته بشود و این شفافسازی زمان را از ما گرفت، چون اطلاعات ما در مورد شرکت، دولتی بود که باید به زبان بورس تبدیل میشد.
مراحل پس از واگذاری چه بود؟
پس از این موضوع کارهایی باید میکردیم که کارهای سنگینی هم بود. ازجمله مواردی که مهم بود تغییر اساسنامه شرکت بود و طبق قانون نیز اساسنامههایی که در مجلس تصویب شده فقط باید در مجلس تغییر کند و این یکی از معضلات خیلی سخت بود. با توجه به مشغله کاری که در مجلس هست اگر قرار باشد. تک تک این اساسنامه ها در مجلس تصویب شود، خیلی زمان میبرد.
خوشبختانه در همین مقطع که ما این کارها را پیش میبردیم قانون اصل 44 در مجلس تصویب شد و اصلاح اساسنامه شرکتهای واگذار شده را به هیات واگذاری احاله کرد. اساسنامه مخابرات ایران هم از قبل که بورس تعیین کرده بود و به تایید بورس رسیده بود فرستادیم هیات واگذاری و تبدیل شد به اساسنامه جدید. سپس این اساسنامه در ثبت شرکتها به ثبت رسید.
وقتی اساسنامه براساس اساسنامه بورسی تصویب و در روزنامه رسمی چاپ شد ما الزاما باید فراخوان میزدیم و هیات مدیره جدید را تعیین میکردیم که این کار اتفاق افتاد. در 13 اسفند سال 87 مجمع فوقالعاده عمومی شرکت مخابرات ایران تشکیل شد و اعضای هیات مدیره با نمایندگی دولت که وزارت اقتصاد بود و سهام عدالت با حضور دیگر سهامداران تعیین شد.
اینها جزیی از اقداماتی بود که از نظر حقوقی باید اتفاق میافتاد و پس از آن اعضای هیات مدیره، رئیس هیات مدیره و اختیارات مدیرعامل را تعیین کردند و در واقع شرکت از نظر قانونی کاملا با موارد بورس تطبیق داده شد و ماموریتی که بنده به عنوان مسوول خصوصیسازی شرکت مخابرات ایران داشتم با آخرین گزارشی که از وزارت ارتباطات نوشتم اعلام کردم با این وضعیت تمام کارهای حقوقی که وزارت ارتباطات باید برای خصوصیسازی انجام میداد، خاتمه پیدا کرد و به پایان رسید.
ادامه فرآیند واگذاری بزرگترین شرکت بازار سرمایه ایران، از سوی چه نهادی پیگیری میشود؟
پس از مراحلی که عرض کردم، شرکت کاملا در اختیار بورس و در اختیار سازمان خصوصیسازی قرار گرفت که تصمیم بگیرند سهام را با چه شرایطی بفروشند، درصدها را به چه صورتی در نظر بگیرند و مسائلی از این دست که کاملا خارج از اختیارات شرکت مخابرات ایران و وزارت ارتباطات است و کاملا در اختیار وزارت اقتصاد و سازمان خصوصیسازی و هیات واگذاری است.
در همین خصوص، هیات واگذاری در سوم بهمن ماه مصوبهای داشت مبنی بر این که 50 درصد بعلاوه یک سهم از مخابرات از طریق بورس را واگذار کند که اگر این کار را عملیاتی کند شرکت از دولتی بودن خارج میشود و به عنوان یک شرکت خصوصی به فعالیت خودش ادامه خواهد داد.
شما نقشی هم در قیمتگذاری سهام مخابرات داشتید؟
در بحث قیمتگذاری، هم مخابرات و هم وزارت ارتباطات هیچ نقشی جز ارائه اطلاعات به مسوولان مربوط نداشتند و مسوول قیمتگذاری وزارت اقتصاد بود.
ما امیدواریم بزودی این اتفاق بیفتد که 50 درصد از سهام شرکت واگذار شود؛ چراکه با حذف قوانین دولتی، شرکت بهرهوری خواهد شد و بهرهوری شرکت خیلی بالا خواهد بود، نسبت به وضعیت فعلی ضمن این که محدودیتهایی که قوانین برای ما ایجاد کرده، از بین خواهد رفت.
ما امیدواریم در آینده مخابرات یکی از شرکتهایی باشد که بیشترین درآمد را برای دولت و سهامدارانش داشته باشد.
نکتهای که باید یادآور شویم، این است که شرکتهای مخابراتی مثل دیگر شرکتها نیستند که بخواهند خصوصی بشوند و به فعالیت ادامه بدهند. برای فعالیت شرکت مخابراتی خصوصی باید مجوزی صادر میشد که ما در سال 86 تمام اقداماتش را انجام دادیم و تیر 87 پیش از ورود به بورس مجوز صادر شد که در آن مجوز اشاره شده است که چه درصدی از درآمد باید به دولت داده شود.
نکته دیگر این که هر شرکتی قسمتی از درآمدش را به صورت مالیات پرداخت میکند، اما در شرکتهای مخابراتی این طور نیست. در شرکتهای مخابراتی علاوه بر این که مالیات به دولت داده میشود، قسمتی از درآمد هم مستقیما به دولت داده میشود. این جزو مواردی است که به عنوان هزینه شرکت در درآمد تلقی و باعث کاهش سود شرکت میشود و مستقیما در درآمد شرکت تاثیر میگذارد.
من تصورم این است که الان 80 درصد همکارانمان از وضعیت بلاتکلیف موجود ناراضی هستند و روزشماری میکنند که زودتر شرکت تکلیفش روشن شود و بیشتر از 51 درصدش واگذار شود تا بتواند در مورد همکاران تصمیم بگیرد که مطمئنا شرایط بهتر از وضعیت ابهام فعلی خواهد بود.
یعنی تا وقتی که بلوک 50 درصدی واگذار نشود این ابهام و بلاتکلیفی ادامه خواهد داشت؟
بله، اگر این اتفاق بیفتد، خصوصیسازی پایان مییابد و یک شرکت کاملا مستقل خواهیم داشت. من خودم این باور را دارم که با خصوصی شدن، اقتصاد کشور رشد خواهد کرد. مخصوصا در شاخه ارتباطات و فعالیت خصوصی 3 قشر سود میبرند: قشر اول مشترکان هستند که وقتی مخابرات وابستگی به دولتش قطع شد، بازار صددرصد رقابتی خواهد شد، چون حامی دولتی نخواهد داشت. بنابراین مشترکان اولین کسانی هستند که سود میبرند.
قشر بعدی کارکنان هستند؛ چون شایستهسالاری جایگزین میشود. کسی که کار بلد است خوب کار میکند و موقعیت بهتری پیدا میکند. البته تمام نیروهای مخابرات تقریبا تخصصی هستند و در سیستم دولتی واقعا به آنها ظلم شد. اما تخصص و جایگاه همکاران ما مشخص خواهد شد و از مزایای این موضوع بهرهمند میشوند. به عنوان گروه سوم کسی که بیشتر از همه سود میبرد خود دولت خواهد بود دلیلش این است که درآمدی که به دولت میرسد، بعد از خصوصی شدن دو سه برابر خواهد شد.
حالا با این تفاصیل چه کسی میتواند مخالف خصوصی شدن مخابرات باشد؟ کسانی که با دولتی بودن مخابرات سود شخصی خودشان بیشتر میشود. یعنی اگر ملی فکر کنیم، خصوصی شدن مخابرات باعث افزایش سود دولت خواهد شد.
تاکید میکنم که رسانهها را در این رابطه موثر میدانم باید در رابطه با این که خصوصیسازی یک تهدید نیست برای جامعه فرهنگسازی قوی داشته باشیم. اگر فرهنگسازی اتفاق نیفتد، معمولا با چالشهایی مواجه خواهیم شد خوشبختانه قانون اجرای اصل 44 خوب تنظیم شده است.
رهبر معظم انقلاب هم به این موضوع اصرار دارند که این کار اتفاق بیفتد. در بودجه سال 88 هم برای اجرایی شدن اصل 44 تکالیف سنگین نوشته شده که امیدواریم سال پر رونقی از نظر خصوصیسازی برای کشور باشد.
هم اکنون چه تعدادی نیروی انسانی دارید و در برنامه میخواهید چه تعدادی داشته باشید تغییرات نیروی انسانی شما به چه نحو خواهد بود؟
ما 10 سال پیش 64 هزار نیروی انسانی داشتیم و هم اکنون چیزی در حدود 38 هزار نیروی انسانی داریم یعنی در ساختار دولتی در مقایسه با رشد فناوری وضعیت تغییر کرده است. در حالی که میزان تلفن ما نسبت به آن سالها رشد چشمگیری داشته است، اگر با سالهای گذشته مقایسه کنیم، در آن سالها جمعا 7 میلیون تلفن ثابت داشتیم، الان 25میلیون تلفن ثابت داریم که 3 برابر شده است. تلفن همراه در آن سالها یک میلیون نبود. الان نزدیک 30 خط تلفن همراه داریم، یعنی 20 برابر شده است، دیتا هم همینطور ولی نیروی انسانی بعکس کاهش پیدا کرده است.
ما معتقدیم که از نظر تعداد و کیفیت نیروی انسانی مشکل آنچنانی نداریم که خصوصیسازی باعث تعدیل نیرو شود.
روال طبیعی بازنشستگی برای مخابرات روال مناسبی است. هیچ نیازی به تعدیل نیروی انسانی فعلی نیست، اما برای پوشش کارهای تخصصی نیاز به داشتن حداقل 5000 نیروی جدید متخصص داریم که بهعنوان نیروی جدید بتدریج در حال جذب آنها هستیم و اینها جایگزین نیروهای بازنشسته میشوند.
بعلاوه تا زمانی هم که شرکت نخواهد اینها را جذب کند با همین بحث برون سپاری روبهرو خواهد بود و باید کارهای خود را به مجموعههای خارج از مخابرات واگذار کند.
بنابراین خوشبختانه ساختار نیروی شرکت طوری است که نه خریدار جدید، نه نیروهای موجود هیچ نگرانی از این بابت ندارند.
نوع استخدام جدید چطوری خواهد بود؟
آییننامهای که طراحی شده، بر پایه استخدام طبق قانون کشوری و قانون کار خواهد بود.
یعنی به صورت قرارداد یک ساله؟
طبق قانون کار که در آییننامه هم آمده، استخدامها مشخص است. مطمئنا نیروهای تخصصی استخدام رسمی میشوند، ولی شما در حالی از من این موضوع را میپرسید که من هر چه بگویم صرفا یک پیشبینی است برای این که سهامداران آینده که شرکت را میخرند تصمیم میگیرند که استخدام نیروهای جدید به چه صورتی باشد. اما نیروهای فعلی چون قوانین اجازه نمیدهد اینها به روش دیگری تبدیل بشوند تا پایان خدمت باید فعالیت خودشان را ادامه دهند.
برگردیم به بحث موانعی که اشاره کردید، مخالفان یا بهتر بگویم کسانی که راضی به این خصوصیسازی نبودند، چه کسانی بودند؟
در تمام وضعیتها و موقعیتهایی که برای خصوصیسازی کار به آنها ربط پیدا میکرد چنین مواردی پیدا میشد.
اگر ممکن است به صورت مصداقی بفرمایید که چه کسانی مخالفت میکردند؟
مثال خیلی خاص نمیشود گفت. اما مثال عرض میکنم. ما یک مصوبه مجمع نیاز داشتیم که میخواستیم امضایش را بگیریم، برای گرفتن امضا مراحلی را که میشود یکی دو روزه طی کرد. در 3 ماه طی کردیم تا آن مصوبه را داشته باشیم و باز هم همین روال بود تا برود ثبت شرکتها و بشود سهامی عام.
تنها جایی که سریع کارها پیش میرفت، خود سازمان خصوصیسازی و هیات واگذاری بود که البته یک چیز را نباید از یاد ببریم خود رئیسجمهور در مورد خصوصیسازی در بعضی موارد دستور مستقیم میدادند و جایی که خیلی راحت میتوانستیم مصوبات را بگیریم، مصوبه هیات دولت بود. ما هر مصوبه هیات دولت را که در مورد خصوصی سازی مخابرات لازم داشتیم بعید میدانم 2 هفته بیشتر طول کشیده باشد یا هر جا کارگره میخورد کار پیگیری میشد.
از طریق دکتر سلیمانی که خودشان خیلی پیگیر خصوصیسازی بودند حتی در مورد ورود به بورس بحثهایی بود که میتوانست مانع بشود، اما آقای رئیسجمهور دستور دادند شنبه شرکت فروخته شود، روز سهشنبه هم معارفه شرکت را برگزار کنید، یعنی تاکید خود آقای رئیسجمهور باعث شد یک مقدار کارها تسریع شود.
اما در عوض در بدنه اجرایی که میدیدند مخابرات میخواهد خصوصی شود، طی مراحل کارهای کارشناسی تا مدیریتها، خیلی فشار وارد میکردند.
شرکت تامینکننده خدمات که به عنوان منبع درآمد از مخابرات دولتی استفاده میکنند، چقدر مانع خصوصیسازی میشدند؟
آن شرکتها رسما موضع نمیگرفتند، اما با انواع و اقسام بحثهای مختلف مثل این که میگفتند مخابرات خصوصی انحصار ایجاد خواهد کرد مشکلساز میشدند. در حالی که ما میگفتیم چرا انحصار ایجاد میکند و دلایلش چیست؟ این موضوع در مجلس به صورت جدی مورد بحث قرار گرفت.
اینها میرفتند انواع و اقسام بحثها را مطرح میکردند، منتهی نمیتوانستند بگویند اگر شرکت خصوصی شود منافع ما به خطر میافتد. هر کسی به جایی میرسید، میگفت این مشکل امنیتی دارد. یکی میگفت رقابتی است و یکی میگفت انحصارطلبی و خیلی مسائلی که مطرح میکردند.
حالا استدلال شما برای این که این شرکت ایجاد انحصار نکند چیست؟ مثلا در بخشهای خدماتی که شرکتهای به مراتب ضعیفتری از مخابرات مشغول به فعالیت هستند.
باید به نکته ظریفی دقت کرد. ما همه این بحثها را با تفکر و دیدگاه دولتی مطرح میکنیم. با تفکر و دیدگاه محدود خودمان، اما این را توجه کنید که هیچ تاجر و بازرگان خوب و هیچ شرکت خصوصی خوب نمیآید انحصار ایجاد کند. چون به نفعش نیست.
در مخابرات ایران همه به فکر این هستند که اگرمخابرات خصوصی شود، برای آنهایی که هماکنون در حوزه خدمات مخابراتی مجوز فعالیت دارند، چه اتفاقی خواهد افتاد.
کسی نمیآید بررسی کند که برای شرکتهای بزرگ اجرای کارهای انتهایی و عملیاتی همیشه بهرهوری پایینتری دارد. دلیلش هم این است که هر چقدر با نیروی انسانی بیشتری مستقیم کار میکنید بهرهوری پایینتر میرود.
بنابراین شرکت مخابرات به هیچ عنوان در لایههای انتهایی و کارهای جزیی که هماکنون شرکتهای زیادی در آن فعال هستند، وارد نخواهد شد.
لذا شرکتی مثل شرکت مخابرات جاهایی سرمایهگذاری نمیکند که لایه انتهایی است. این را توجه کنید که ما بعد از 80 سال که مخابرات داریم تازه راه افتادیم که خرابی تلفن را یک روزه حل کنیم. حالا چطور در سرویسهای جدید خدمات را سرپا نگه داریم؟ اگر وسعتی را که مخابرات دارد در این بحثها وارد کنیم، وارد شدن در باتلاق خواهد بود پس این اتفاق نخواهد افتاد.
مخابرات خصوصی بسترهایی را ایجاد خواهد کرد که دارندگان مجوز بتوانند با هم رقابت کنند، نه با مخابرات و مخابرات در بحث رقابت وارد نخواهد شد.
همین حالا هم که به بعضی از جاها وارد میشود، تکالیف دولتی باعث میشود این اتفاق بیفتد و اگر تکالیف دولتی نباشد و بحث فایده و زیان باشد، اصلا وارد نمیشود. این چیزی است که اگر دنیا را بررسی کنیم، میبینیم چنین اتفاقهایی در همه جا افتاده و جالب است که هر جا شرکتهای بزرگ وارد رقابت شوند، امکان دارد در مقطع اولیه این تصور ایجاد شود که اینها موفق شدهاند، اما این موفقیت حداکثر 3 سال بوده و بعد از آن این مطرح نمیشود. این تفکر کوتاهی است که در بیزینس فناوری اطلاعات دیده نمیشود.
همین مشکل درخصوص سهام مخابرات هم اتفاق افتاده است. کسانی که با تفکر سود کوتاهمدت سهام خریدند، الان نمیدانند چکار باید بکنند. چون چیزی از نظر سود مشخص نیست، اما کسانی که محکم سهامشان را نگه داشتند بزودی میبینند چه اتفاقی خواهد افتاد و کسانی که سهام مخابرات را خریدند و میدانند در ترکیه بعد از فروش شرکت مخابرات بعد از 3 سال، درآمد شرکت از 5 به 25 میلیارد رسید، سود این نگاه خوب را خواهند برد.
در دنیا، 80 درصد درآمد شرکتهای مخابراتی، خدمات ارزش افزوده و 20 درصد در آمد از مکالمه است ، اما در ایران ما الان 95 درصد درآمد را از مکالمه داریم، اما وقتی شرکت آزاد شده به بخش خصوصی واگذار شود ، حرکت میکند به سمت سرویسهای ارزش افزوده تا به آن 80 درصد درآمد دوم برسد و این در زمان کوتاهی محقق خواهد شد و اگر در ترکیه این مدت به سودرسانی 3 سال بوده در ایران کمتر از 2 سال خواهد بود.
آیا برنامهای برای منفک شدن بخشهایی از مخابرات (مانند همراه اول) وجود دارد؟
خیر. 30 استان و همراه اول شاخههای مخابرات ایران هستند که به صورت یکجا واگذار شده و کمکم همه باید یاد بگیریم که دیگر یک شرکت به نام مخابرات ایران وجود دارد.
سعید نوری آزاد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم
ابراهیم تهامی، مهاجم سابق تیمملی در گفتوگو با جامجم:
گفتوگو با محمود پاکنیت بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون
در گفتوگو با تهیهکننده مستند معروف شبکه سه اولویتهای موضوعی فصل جدید بررسی شد