تعزیه را به تاریخ نسپاریم

اگر چه ثبت ملی تعزیه در روز شنبه همین هفته، اتفاقی مبارک بود که البته با تاخیری چندساله روی داد، اما برخی رویکردها و دیدگاه‌های مرتبط با آن، دغدغه‌ای را پدید می‌آورد که نمی‌توان به سادگی از کنارش گذشت.
کد خبر: ۲۳۶۵۲۴

تعزیه پس از آن‌که در دوره قاجار به شکوفایی و اوج خود رسید ، در پی تغییرات و اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک قرن گذشته ایران، به‌تدریج به گوشه‌ای رانده و به فراموشی سپرده شد.

تخریب «تکیه دولت» در دوره پهلوی اول تیر خلاصی بود به این نمایش ناب مردمی که برای قرن‌ها با نفس تماشاگرانش و پشتیبانی آنان زنده بود. این مردم بودند که املاک و اموالی را وقف برپایی تعزیه می‌کردند ، مقدمات و امکانات اجرای مجالس گوناگونش را مهیا می‌ساختند و بر دور صحنه میدانی آن حلقه می‌زدند و به تماشایش می‌نشستند.

امروز آنچه حیات این نمایش مذهبی شیعی را تهدید می‌کند، نگاهی است که به آن به عنوان اثری عتیقه‌ای و به تاریخ سپرده شده، می‌نگرد. تعزیه را ثبت می‌کنیم تا نشان دهیم در گذشته نه‌چندان دور، ما هم نمایشی ملی و مذهبی داشته‌ایم اما همزمان غافل هستیم که این‌گونه نمایشی می‌تواند به دوران اوج خود برگردد و علاوه بر آن ما را در پی‌ریزی تئاتر و اپرای ملی ایران یاری سازد.

برای آن‌که تعزیه به شیئ‌  موزه‌ای و به خاطره‌ها پیوسته تبدیل نشود، ‌باید بر بالین نیمه‌جانش، عمل احیا صورت بگیرد. حدود 80 سال است که متنی جدید برای تعزیه نوشته نشده و مجلس جدیدی به مجالس قدیمی افزوده نگردیده است.

سال‌های سال است که جریان تربیت شبیه‌خوانان جدید قطع شده است و سختگیری‌‌ها و دقت‌های گذشته در برپایی مجالس تعزیه اعمال نمی‌شود. چنددهه است که از معین‌البکاءهای بزرگ گذشته خبری نیست و ساختار گروه‌های تعزیه از هم پاشیده است.

در این شرایط اگر چه باید عشق و علاقه شبیه‌خوانان در گوشه و کنار کشور را اجر نهاد، اما همزمان باید پذیرفت که آنان نیاز به آموزش و تربیت هنری دارند. این روزها کمتر اجرای تعزیه‌ای را می‌توان شاهد بود که شبیه‌خوانانش چون اسلاف خود بر دستگاه‌های موسیقی و سبک‌های آوازی تسلط و صدایی خوش داشته باشند.

برای تایید این مدعا می‌توانید به تماشای اپرای عاشورا بنشینید که در آن خوانندگان مطرح موسیقی سنتی ایران، آواز سر می‌دهند و اشعار تعزیه را می‌خوانند؛ این تجربه نشان می‌دهد که از نظر موسیقایی در مجالس شبیه‌خوانی چقدر ضعیف عمل می‌کنیم.

علاوه بر آموزش هنرمندان قدیمی‌تر تعزیه، باید به فکر ورود نیروهای جوان به این هنر نمایشی موسیقایی بود. آیا از میان خیل دانش‌آموختگان هنرهای نمایشی که بیشترشان هم کاری متناسب با تحصیل خود نمی‌یابند، نمی‌توان افرادی را در گروه‌های جدید تعزیه متشکل و از آنان پشتیبانی مالی کرد.

در هدفی آرمانی‌تر هم می‌توان انتظار داشت تا با همکاری دپارتمان‌های نمایش و موسیقی در دانشکده‌های هنری، کرسی تدریس تعزیه و تربیت دانشجویان این رشته راه‌اندازی شود.

تعزیه نمایشی است که مخاطبان بیشماری دارد. از این رو، تنها کاری که مدیران و مسوولان فرهنگی کشور باید انجام دهند، آن است که به تربیت شبیه‌خوانان همت گمارند، گروه‌های تعزیه را مورد حمایت قرار دهند و تکیه‌های جدیدی را برای اجرای این نمایش برپا سازند.

مهدی یاورمنش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها