
رنگهایی برای هنرمند رنگی: وقتی در میان هنرمندان تجسمی نامی از جعفر روحبخش میآید، همه با افسوس از او یاد میکنند. هنرمندی که هنوز پنجمین دهه از زندگی خویش را به پایان نبرده بود تا عقاب مرگی ناگهانی بر بالای سرش بنشیند و او در 56 سالگی درگذرد.
شاید بسیاری جعفر روحبخش را با آثار بدیعش از طبیعت پیرامون بشناسند. آثاری که تجربههای بصری متفاوتی از نقاشی طبیعت را به این شیوه به مخاطب القا میکرد تا از وی هنرمندی نوگرا بسازد. اگر نام این تجربههای متفاوت را تجربههای رنگی اما متفاوت روحبخش بگذاریم، چندان به بیراهه نرفتهایم. وی در این اثر مانند دیگر آثارش خواسته تا به رنگ و فرم نگاهی متفاوت داشته باشد تا بازکاوی اندیشههای وی از طریق رنگها و نقشها اینبار در این قالب تجلی پیدا کند.
اگر با این جمله موافق باشیم که روحبخش واسط مناسبی برای نقاشان سبک سقاخانه از سویی و نقاشانی که در آثارشان به دنبال ایجاد محیطی انتزاعی در هنر معاصر نقاشی ایران بودهاند، باشد، براحتی درمییابیم که اثر بخوبی نمایانگر این مفهوم است. خوب به آن دو پرنده بالای تابلو نگاه کنید. چیزی را به یادتان نمیآورد؟ استفاده از المانهای سنتی و آشنای ذهن ایرانی در این تابلو به همراه ترکیب آن با نقشهایی انتزاعی، این اثر را به یک اثر کامل هنری برای شناسایی این هنرمند تبدیل کرده است. شاید به این نکته باید توجه داشت که تداوم هنر سقاخانه با حضور هنرمندانی همچون روحبخش شکل گرفت و این در حالی است که این اثر سال 72 از سوی این هنرمند خلق شده است. سالهایی که دوره پایانی زندگی این هنرمند را شامل میشد و به نوعی میتوان آن را اوج پختگی وی در ارائه اندیشههای رنگیاش نام گذاشت.
این اثر، گرچه از نگاهی منتقدانه تکرار تجربههای قبلی این هنرمند از تجربههای سقاخانهای خود و بزرگان سبک سقاخانه ایران به شمار میرود، اما بومی کردن و از آن خود کردن این مفاهیم نکته اصلی در خوانش آثار مربوط به جعفر روحبخش است که در این اثر نیز بخوبی میتوان آن را مشاهده کرد. در واقع این جمله به آن معناست که روحبخش خواسته نگاهی نو و شاید مردانهتر نسبت به تجربههای این سبک داشته باشد و این مفهوم را بخوبی در آثارش که نگاه به طبیعت اطرافش را نیز شامل میشود توجیه میکند. با توجه به این نکته گفته شده، اگر روحبخش را روایتگر رنگی طبیعت و مفاهیم ایرانی بدانیم بخوبی میتوان سیر هنری وی را در این اثر تحلیل کرد.
هنرمندی که جادو میکشد
شاید کمتر کسی در ایران حسین زندهرودی را با نامی که اکنون از وی در جهان یاد میشود، بشناسد. «چارلز حسین زندهرودی» یا حتی « شارل حسین زندهرودی»؛ لقبی که پس از مهاجرت وی از ایران بر پیشوند نام او نشست. البته این اسم اضافه هیچگاه باعث نشد وی دست از آثاری که با شروع کار هنری خود در سبک سقاخانه استفاده میکرد، بردارد. آثاری که ملهم از حروف و کلمات و حتی فارسی هستند و تکرار آن، سبکی منحصر به فرد را برای وی به ارمغان آورده است.
او متولد سال 1316 تهران است و البته یکی از پایهگذاران اصلی هنر و سبک سقاخانه در هنر معاصر نقاشی ایران سالهاست که در فرانسه زندگی میکند.
برای مرور آثار زندهرودی باید نگاهی دوباره به چگونگی شکلگیری سبک سقاخانه در ایران داشت. زیرا نام این سبک همانطور که گفته شد برگرفته از آثار وی است. بازی با خطوط، اولین مشخصه آثار زندهرودی به شمار میرود که در این تابلو بخوبی به چشم میآید؛ موضوعی که وی در ادامه آثارش با استفاده از خطوط و اشکال هندسی کوچک خواست سبکش را تکمیل کند.
او در آثارش خطاطی نمیکند و اصولا کسانی که در حوزه نقاشی سقاخانهای کار میکنند همین خصیصه را دارند، اما از ظرفیت موجود در کلمات و زیباییهای هنر تایپوگرافی در خلق آثار خویش بهره میبرند. در اثر زندهرودی نیز این ویژگی بخوبی مشاهده میشود.
آثار ابتدایی زندهرودی که این اثر نیز از آن جمله است با تکرار حروف و اعداد آغاز میشود. او در باره شیوهاش در جایی گفته است که این طریق کشیدن را با دیدن یک لباس تاریخی، (دعا نوشته) در یک موزه به الهام گرفته است.
تکرار حروف و اعداد در مفاهیم متافیزیک مردمان سراسر جهان مانند طلسمها و جادو نوشتهها جایگاهی خاص دارد و شاید استفاده از این المان بود که باعث شد این هنرمند و هم سلکهای وی از آن استفاده کنند.
تکرار حروف با خمشهای متفاوت در این اثر باعث شده ترکیبی ویژه شکل گیرد. مخاطبان این اثر با فضایی متافیزیک همراه میشود و هر کس با نگاه خویش میتواند مفهومی تازه از این اثر برداشت کند. زندهرودی در آثارش و بویژه این اثر خواسته تا سفرهای برای مخاطبان خویش پهن کند تا هریک با توجه به نیاز ذهنی و البته آمادگی بصری خویش لقمهای از آن برگیرند. این تابلو را میتوان نماد نگاه زندهرودی در سیر سبک سقاخانهای و در استفاده از عنصر تکرار کلمات برای بیان شکلگیری یک اثر هنری دانست؛ عنصری که گرچه بسیاری از هنرمندان بعد از زندهرودی و حتی هنرمندان همعصرش خواستند در بیان هنری از آن استفاده کنند، اما به اندازه او در استفاده آگاهانه از حروف و کلمات توفیق نیافتند. ژان کلود کاریر هنرشناس فرانسوی در مورد آثار این هنرمند در جایی گفته است، گام نهادن در آثار زندهرودی به معنای ترک اشکال و محیطی است که به طور معمول در آن زندگی میکنیم. شاید این جمله تعریف مناسبی برای خوانش این اثر و دیگر آثار این هنرمند باشد.
نقاشی برای تمامی فصول هنری
بسیاری بر این عقیدهاند که محمد احصایی، بنیانگذار هنر نقاشیخط در ایران است؛ هنرمندی که اولین تجربههای بصری مخاطبان را با استفاده آگاهانه از خوشنویسی در آثار خود شکل داد. از احصایی هماکنون در ایران به عنوان موفقترین هنرمند نقاش داخلی یاد میشود که موفق شده در عرصه بینالمللی برای خود، آثار و سبکش، جایگاهی ویژه دست و پا کند. این مساله از آنجا نشات میگیرد که وی توانسته است روند موفقیتها و حتی سبک هنری خود را در طول سالها نگه دارد و مانند برخی هنرمندان نقاش نوگرای ایران با پریدن از این شاخه به آن شاخه به دنبال تجربههایی نو باشد که نیازموده ارج و قرب هنری خویش را زیر سوال ببرد. این سخن از آن روست که برخی نقاشان پیشکسوت برای آنکه همچنان حرفی برای گفتن داشته باشند، به آزمودن سبکی نو و حرفی نو رو میآورند که باعث میشود اصولا این پیشکسوتان دچار چند موضوعی در بیان و اهداف شوند.
در واقع آثار محمد احصایی هیچگاه تکراری نمیشوند، همانطور که اثر به نمایش در آمده از این هنرمند در نگارخانه هما نیز بر همین مبنا شکل میگیرد. مخاطب آثار احصایی همیشه به دنبال دیدن فضایی نو و ترکیبی نو در آثارش هست.شاید در خوانش آثار احصایی به این نکته بیش از پیش اشاره کرد که وی از خوشنویسی به عنوان جزئی از داشتههای هنری خویش استفاده کرده و نه به عنوان ابزاری برای این امر.
گفتنی است؛ احصایی با تلفیق آگاهانه خوشنویسی و نقاشی در واقع از کلمات و حروف به عنوان نقشهایی استفاده میکند که این نقشها، جزئی از بدنه مفهومی اثر میشوند و نه قسمتی آویخته به محتوی خارجی آن اثر.
به این تابلو خوب نگاه کنید. وی در این اثر بوتهای گل را با حرکتهای زیبای قلم و قلم مو به گونهای به بیننده القا میکند که گرچه رنگ سبز در کل تابلو به عنوان رنگ قالب از سوی بیننده مورد توجه قرار گرفته است، اما این حجم رنگین باعث نشده است تا کارکرد حروف و کلمات، جای خود را از دست بدهند. نگاه خلاقانه این هنرمند در این اثر به حروف و استفاده از پتانسیل بالا و قدرت موجود در کلمات و حروف که این موضوع از سوی مخاطبان غیرفارسی زبان آثارش نیز مورد تایید قرار میگیرد یکی از مهمترین ویژگیهای آثار احصایی به شمار میرود.
وجه تمایز آثار وی با دیگر هنرمندانی که پس از وی آثارشان را با این نگاه و با تقلید از وی خلق کردهاند،شاید نگاه آگاهانه وی در خرج کردن حروف در جای خود و تکمیل ظرفیت رنگی و بصری مخاطبان با رنگهایی است که تاکنون این حروف با آنها کمتر دیده شدهاند.
در واقع احصایی در این اثر و آثار دیگرش که در این سیاق کشیده شدهاند، حروف را به بازی گرفته است. بازی با حروف نه. حروف را به بازی محتوی گرفته است تا با نگاهی به دور از فرمگرایی، مفهوم خویش را به بیننده القا کند. در واقع احصایی را میتوان پیشقراول حرکتی نو در نقاشی معاصر ایران دانست که با نگاهی به داشتههای داخلی در زمینه استفاده از المانها و ترکیبهای کاملا ایرانی به خلق اثری نو و بدیع پرداخته است.
مهدی نورعلیشاهی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست دانشگاه علوم پزشکی ایران مطرح شد
دکتر امیدعلی مسعودی، استاد ارتباطات در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با علیرضا نصیری، قهرمان جوانان جهان
سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد