در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آب و هوای این دره جایی برای عرض اندام برای آب و هوای مدیترانه معروف نمیگذارد. غالبا در اواخر پاییز بارش باران آغاز میشود و در زمستان دامنه کوهها سفیدپوش میشود و در تابستان هوایی خشک و نیمهخشک حاکم است. اینجا سالانه 300 تا 400 میلیمتر باران میبارد و با یاری چشمهسارها درهای سرسبز و محیطی ییلاقی ایجاد شده است.
در روستا که قدم میزنی، درمییابی این روستا دارای 3 محله است. محله قدیمی در شرق روستا (هـرده)، در شـمـال (پل) و محله اربابنشین (یوسمون) در کنار باغ است. دو محله به نامهای زیارتگاه و پنجه علی در غرب ده جزو بخشهای جدید این ده محسوب میشود. چیز دیگری که مرا در فکر فرو میبرد، نبود کوچههای بنبست در این قریه است که بعضی از آنها مسقفاند و مانند تمام روستاییان مهربان سکویی روبهروی هر خانه برای رفع خستگی رهگذران خسته در نظر گرفته شده است.
تلفیق معماری و طبیعت، خانههایی مربعی شکل و پنجرههای مشبک همسان و سکوهایی که خورشید آنها را نوازش میکند، درهای تاریخدار و کتیبهداری که از عمر بیش از 500 ساله برخی خانهها حکایت میکند، خانههایی از مصالح بومی، خانههایی از سنگ و چوب و گل که با خاک سرخ منطقه اندود شده تا از گزند باد و باران ایمن باشند. خانههایی با ساختار برونگرا که با سازههای درونگرای مناطق خشک در تضاد است که شاید هوای معتدل و شیب تند کوه دره این چنین ساختاری را ایجاد کرده است.
روزی فکرش را هم نمیکردم که در تاریخ قدم بزنم، دوره ساسانی، دوره سلجوقی، صفویه و قاجار. اوج هنر معماری را میتوان در آن مشاهده کرد. اینجا جلوهگاه تاریخ است. دیدن مردمانی با تمدن 6000 تا 7000 ساله که مردم این روستا متعلق به نسل سیلک کاشان میدانند که پس از دگرگونی به دست ایلخانان، این روستا را پناهگاه خویش کردهاند تا دوباره این تمدن کهن را احیا کنند. اولین جایی که رفتم آتشکده «هارپاک» بود اگر چه خاموش است، اما غرور تاریخ را در خود دارد مردم از این آتشکده برای خود و خانههایشان آتش میبردهاند و نام هارپاک را به این دلیل بر آن نهاده بودند که هارپارک وزیر فرزانه، پادشاه ستمگر قوم ماد بود که ماموریت داشت کوروش را به قتل برساند ولی از این کار صرفنظر کرد و تمام سپاه خود را به کوروش بخشید و بعد از فروپاشی دولت ماد به دست کوروش برای قدردانی از این مرد بزرگ دستور داد در قلمرواش آتشکدهای به نام وی بر پا کنند.
اگر به جنوب شرقی ده برویم، دره کم عرض و طویلی شامل باغهای میوه مشاهده میکنید که به هینزا مشهور است. در انتهای جنوبی باغها مسیر باریکی است که از پیشآمدگی صخرههای سنگی مرتفعی شکل گرفته. در دل صخره تو رفتگی اتاق مانندی است با پنجره چوبی که ساختمان زیارتگاهی به نام بیبیزبیده خاتون بنا شده است. دو نظر درباره این مکان سرسبز و خوش آب و هوا وجود دارد. یکی این مکان را گذرگاه بیبیزبیده خاتون میدانند، زمانی که دشمنان وی قصد کشتنش را داشتند به این کوه پناه میآورد و نظر دوم اینکه نام هینزا تحریف شده نام میترا است و مکانی برای پرستش میترا و شاید دلیل آن این است که ایرانیان باستان براساس عقاید خود این معابد را در کنار نهر بنا میکردند و این بنا نیز در کنار یک نهر همیشه روان جای گرفته است.
به سال 447 (ه . ق) میرویم و نگاهمان را با خطوط کوفی که با آن سوره یاسین نوشته شده است نوازش میدهیم اینجا مسجد جامع است. دارای محرابی زیبا و دو شبستان زیبا و منبری از عهد سلجوقی، دری زیبا با هنر منبت، این در به تنهایی خود یک اثر هنری منحصر به فرد است مسجد حاجتگاه که یادگار دوران صفویه است، در غرب روستا، در کنار آسیاب و نام آن برگرفته از حاجت گرفتن مردم است. در ورودی تختگاهی به نام تخت مسجد است که برای وضو و آمادگی برای نماز مورد استفاده قرار میگیرد. اگر در گذر پرزله قدم بزنید، به مسجد پرزله برمیخوریم که آن هم از دوران صفویه بوده که در دوران قاجاریه گسترش یافته که تاریخ درهای آن (508 ه . ق) و لنگه دیگر (701 ه . ق) است مسجد یسمان نیز در محله اربابنشین واقع است و تاریخ آن به صورت روایی به قبل از دوران صفویه میرسد همچنین زیارتگاهی که منسوب و متعلق به دو تن از فرزندان امام موسیکاظمع است و نمایی متفاوت به این بافت داده و آن هم به سبب گنبدهای فیروزهایاش است. اینجا قصه تاریخ انتهایی ندارد. معبد هرشوگا، حمامها، آسیابها و ... اما جاذبه طبیعی دیگر این روستا را میتوان غار پریهل دانست. پس از گذشتن از کوههای جنوبی مشرف به روستا، به کوهی میرسیم که غار زیبایی در آن قرار دارد و دارای قندیلهای آهکی بسیار زیبایی است. شاید بجرات بتوان گفت یکی از زیباترین غارهای ایران است.
بازگردیم به طبیعت زیبای روستا... پوشش گیاهی و کاربردهای متنوع آنها، ارزشهای اجتماعی، بهداشتی، اقتصادی و گردشگری زیادی برای اهالی روستا دارند گیاهانی از جمله درمنه، خاکشیر، گون، اسپند، درختچههای زرشک و محصولات باغی همچون ســیــب، آلــو، زردآلــو، قـیـسـی، گـردو، گـلابـی، شـاهمـیـوه، هـلـگه، انگور،گوجهسبز، بادام، فندق، گیلاس، توت، هلو، به، خرمالو، شفتالو، انار و... که داستانها و عقاید مردم مربوط به آن خود جالب توجه است. درخصوص اسپند که آن را برای تقویت خاک به کار میبرند و دختران از گلهای آن برای خود آویز میسازند. یا به جای رنگ مو استفاده میکنند. غصه اسپند و چشم زخم که به قوت خود باقی است و اما گیاه زرشک به غیر از مصرف غذایی، مصارف درمانی برای رقیق کردن خون دارد و جالب توجه این که مردم به افزوده شدن طول عمر به خاطر نوشیدن آب چشمهای که از پای بوته زرشک جاری میشود باور دارند و درخت توت را نمیبرند و اعتقادات مردم به گیاهان آنچنان گرهخورده است که انسان را مبهوت میکند.
مردم روستا اعتقادات خاص خود را دارند. آنها به آب اعتقاد دارند و چشمه شرق روستا را دارای معجزه میدانند. خواب بد، گله و شکایت و درد دل خود را به آب میسپارند. آنجا آتش هم محترم است. چیزی را در آتش پرت نمیکنند. یا دور آن ضربه نمیزنند و آتش تنور را خاموش نمیکنند تا خود خاموش شود و در شب اول فوت، بر سر مزار متوفی آتش روشن میکنند. آنها به باد و سنگ و گندم و گردو و هر چه از دل طبیعت است با احترام برخورد میکنند. امرار معاش این مردم بر پایه دامداری، کشاورزی و باغداری است و در روزگار جدید صنعت پرورش ماهی قزلآلا به آنها اضافه شده است و زنانی که با پشت خمیده هنوز هنرهای دست خود را سوغاتی، برای مسافران میکنند.
لباسهای زیبای زنان، خود موزه پوشش تاریخ این خاک است. دامنهای چیندار تا زیر زانو و روسریهای زیبا به سبک ترکمن با رنگهایی شاد و یقههایی تزیین شده. رنگ لباس دختران از زنان مسن شادتر و لباس مردان یک شلوار گشاد مشکی همراه با روقبا و آرخالق (نوعی جلیقه) است. مردم روستا بسیار به فرهنگ و سنن خویش پایبند هستند و در بازگشت به ده خود را ملزم میدانند لباس محلی خود را بپوشند.
برای مراسم عروسی در گذشته این طور بوده است که در یک روز معین خانواده عروس به خانه داماد میرفتند و بر سر مهریه چانه میزدند و گاهی مجلس به هم میخورد. عروسی در یک زمان هم در خانه داماد و هم در خانه عروس انجام میگرفت. سن ازدواج از گذشته عموما بالا بوده است. علت این مساله راباید علاقهمندی والدین و فرزندان به تحصیل دانست که میتوان برای اثبات علاقه مردم به علم، به ساختمان دبستان روستا اشاره کرد که بنای آن به سال 1326 باز میگردد و از معدود روستاهایی است که در آن زمان مدرسه داشته است. باید دانست تعداد افراد این ده که در دانشگاههای ایران یا خارج به تحصیل اشتغال دارند، با توجه به جمعیت محدود آن بسیار زیاد است. ازدواج معمولا به صورت درون گروهی انجام میگیرد. آمار طلاق نیز بسیار پایین است. روابط سنتی در روستا حاکم است و سلسله مراتب را همه رعایت میکنند. در اینجا معمولا نزاع صورت نمیگیرد و همه مسائل با گفتگو حل میشود.
در ضمن اگر سری به اعداد و ارقام بزنیم، جمعیت روستا پیر است. در سرشماری سال 1377 ساکنان این روستای تاریخی 308نفر بودهاند که از میان آنها 181 تن زن و 127 تن مرد هستند. دوسوم جمعیت بالای 60 سال سن دارند.
عقاید مذهبی و سنتهای این مردم هم زیباست. از مراسم مهم عید نوروز، عرفه آخر سال و عید فطر است. مراسم نخلبرداری و نخلگردانی را نیز میتوانید در روز عاشورای حسینی ببینید که نماد مصائب امام شیعیان است. علامتی سر میگیرند و از کوچههای روستا رد میکنند تا شهدای کربلا را از یاد نبرند و از دیگر مراسم روز عاشورا که مختص به مردان ده است مراسم جقجقهزنی که دو چوب کوچک را به هم میکوبند و همراه آن نوحهخوانی میکنند. داستان مراسم نخلگردانی بسیار مفصل است که فقط شاید دیدن آن گویای تمام حال و احوال مردم در روز عاشورا باشد.
زبان مردم این ده که به آن سخن میگویند، فرس قدیم نام دارد و شعبهای است از زبان رایج مردم منطقه نطنز، سیمه، جوشقان قالی و با زبان مردم حدود سمنان و سبزوار نزدیک است. 25 درصد واژههایشان از زبان پهلوی ریشه میگیرد. در زبان این مردم برای اشیا نیز ضمیر مذکر یا مونث استفاده میشود. از خصوصیات این زبان این است که از لحاظ ساختار، خیلی روان است. واژهها صریح ادا میشود بدون لهجه و کش و قوس.
در قدیم نام این روستا بیدستان بوده است. برای مرور تاریخ و لذت بردن از طبیعت، سفر به ابیانه را از دست ندهید.
بهمن سرداری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم
ابراهیم تهامی، مهاجم سابق تیمملی در گفتوگو با جامجم:
گفتوگو با محمود پاکنیت بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون
در گفتوگو با تهیهکننده مستند معروف شبکه سه اولویتهای موضوعی فصل جدید بررسی شد