روزانه‌ها

فرهیختگان ما چقدر کتاب می‌خوانند؟

مهدی یاورمنش: وقتی صحبت از سرانه پایین کتابخوانی در کشور به میان می‌آید، تمام کاسه‌کوزه‌ها سر مردم کوچه و بازار می‌شکند و انگشت اتهام مطالعه نکردن به سوی آنها گرفته می‌شود. صرف نظر از این که سرانه مطالعه در ایران را 5 یا 10 یا 15 دقیقه بدانیم، باید بپذیریم که جایگاه کتاب و کتابخانه در پیشینه فرهنگی کشورمان در مقایسه با اوضاع آن روزگار جهان، بسیار رفیع‌تر از دوره معاصر ماست. از کتابخانه بزرگ دانشگاه جندی‌شاپور و نهضت ترجمه از زبان‌های سانسکریت و یونانی در زمان ساسانیان بسیار شنیده‌ایم؛ عظمت کتابخانه دربار سامانیان که بوعلی سینا و دیگر دانشمندان هم‌عصرش از آن یاد کرده‌اند، در باور ما نمی‌گنجد و وجود 40 هزار جلد کتاب در کتابخانه نیشابور که بر اثر حمله مغول از بین رفت، ما را شگفت‌زده می‌کند.
کد خبر: ۲۱۸۰۵۲

 هر یک از این نمونه‌ها در معیارهای فرهنگی عصر خودشان با بزرگ‌ترین و مجهزترین کتابخانه‌های امروز دنیا برابری می‌کنند و هنوز مایه مباهات و افتخار ما هستند.

با نگاه به کتابخانه‌های تاریخی ایران، یک پرسش پیش می‌آید: چه کسانی از کتاب‌های این کتابخانه‌ها بهره می‌گرفته‌اند؟ در دوران ساسانیان به دلیل اختلاف طبقاتی جامعه، مردم عادی به احتمال زیاد هیچ دسترسی به کتابخانه جندی‌شاپور نداشته‌اند؛ کتابخانه سامانیان تنها تغذیه‌کننده دانشمندان و ادیبانی بوده که به دربار می‌رفته‌اند و بیشتر مراجعان به کتابخانه بزرگ نیشابور نیز دانشجویان نظامیه این شهر بوده‌اند. در واقع در دوران شکوفایی فرهنگی و علمی ایران، این دانشمندان، فرهیختگان و دانشجویان بوده‌اند که موجبات رونق کتابخانه‌ها و امر کتابخوانی را فراهم می‌کرده‌اند؛ پدیده و جریانی که متاسفانه امروز چندان دیده نمی‌شود.

جمعه گذشته، استاد رضا داوری اردکانی در جشن تجلیل از خادمان کتاب تاکید کرد که ما دانشگاهی‌ها هم آن طور که باید و شاید کتاب نمی‌خوانیم. در وهله اول، شاید این گفته کمی به مذاق ما خوش نیاید و آن را نپذیریم، اما کافی است برای تایید آن سری به دانشگاه‌ها و دانشکده‌های معروف همین تهران بزنیم. سال‌هاست که بر اثر غفلت، جزوه گفتن و جزوه‌نویسی از سوی استادان و دانشجویان به امری عادی تبدیل شده است و کتاب‌ها به عنوان منابع رسمی کمتر معرفی و به کار گرفته می‌شوند.

وقی در این کلانشهر، در حال حاضر بیش از 20 هزار دانشجو در رشته‌های هنری در دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی در حال تحصیل هستند، چرا کتاب‌های منتشر شده در حوزه مبانی نظری هنر تنها در 2000 شمارگان منتشر می‌شوند و چند سال طول می‌کشد تا تمام نسخه‌های آن به فروش برسد؟ در حالی که 1000 دانشجو و چند برابر آن دانش‌آموخته تئاتر در تهران داریم، چگونه است که نمایشنامه‌های منتشر شده، هیچ خریداری پیدا نمی‌کنند؟ حوزه ادبیات فارسی، فلسفه، علوم انسانی و دیگر رشته‌های دانشگاهی هم به این درد مبتلا هستند. واقعا چند درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، کتاب خواندن را در برنامه روزانه خود گنجانده‌اند؟ یا چه تعداد از معلمان و دانش‌آموزان ما با کتاب مانوس و همراه هستند؟

بهتر است قبل از آن‌که توده مردم را به کتاب نخواندن متهم کنیم، به آمار نه چندان بالای کتاب خواندن و مطالعه در میان فرهیختگان جامعه بیندیشیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها