چگونه می‌توان پز هنری داد، اما هنرمند نبود؟

زندگی با طعم رنگ به شکل آهنگ

برای این که پز یک آدم هنری و روشنفکر را بگیرید، اصلا لازم نیست هنرمند باشید. شما باید بتوانید خوب حرف بزنید و به اندازه آرشیو بخش هنری یک خبرگزاری اطلاعات داشته باشید. لازم نیست حتما نقاش باشید، فیلمی ساخته یا نمایشگاهی از عکس هایتان برگزار کرده باشید. فقط باید بتوانید اطلاعات جمع کنید و از آنها به خوبی و در جای مناسب استفاده کنید.
کد خبر: ۲۱۷۹۰۴

البته برای شروع، سنین مختلفی وجوددارد. هر چقدر کم‌سن و سال‌تر باشید، راحت‌ترید و می‌توانید پله‌های ترقی را برای نشان دادن میزان هنرمند  روشنفکر بودنتان بهتر طی کنید. به این معنا که راه‌های بیشتری را امتحان کنید و در آنها حسابی خبره شوید.

در آخرین سال‌های نوجوانی، برای کسی که تصمیمش را گرفته و هیچ چیز نمی‌تواند او را از راهی که به سوی برگزیده شدن می‌رود، برگرداند، معمولا همه چیز از یک تخته شاسی شروع می‌شود. اندازه‌اش هر چقدر بزرگ‌تر باشد بهتر است. البته سعی کنید لقمه بزرگ‌تر از دهانتان برندارید. اندازه‌ای را انتخاب کنید که قابل حمل باشد. چند کاغذ کاهی روی آن سوار کنید مداد‌های طراحی، زغال‌ها و همه چیزهای از این دست را توی جعبه مدادی که به هنری‌ترین شکل ممکن طراحی شده باشد، بریزید و همه را در کوله یا کیفی که از شدت کهنگی تار و پودش در حال از هم گسستن است، قرار بدهید. از لباس‌هایی که دارید کهنه‌ترین‌هایش را انتخاب کنید و اگر همه لباس‌ها نو هستند با یک قیچی به جانشان بیفتید. فراموش نکنید که یک اهل هنر باید با لباس‌هایش شناخته شود.

ظاهرتان همیشه پریشان باشید، طبع شوختان را تقویت کنید و راه بیفتید. لزومی ندارد حتما نقاش باشید یا خیلی حرفه‌ای رفتار کنید، همین که ظاهر هنری داشته باشید کافی است! این مربوط به همان سنینی است که گفتم. اگر بزرگ‌تر از آن هستید که به شما نوجوان بگویند دست از این لوس‌بازی‌های بچه‌گانه بردارید و راه بهتری را انتخاب کنید.

اطلاعات سینمایی داشتن یکی از معمول‌ترین و بی‌زحمت‌ترین راه‌هاست. اگر خرجتان را پدرتان می‌دهد و لازم نیست خودتان را توی دردسر کار کردن بیندازید، یک دی‌وی‌دی‌پلیر و تلویزیون تهیه کنید و چند ماهی خودتان را برای دیدن فیلم‌های مهم دنیا زندانی کنید. خودتان را از دیدن دوست‌هایتان محروم کنید. نتیجه‌اش را بعدا خواهید دید.
حتی از همین دوره انزوا هم می‌توانید به عنوان یکی از دلایل تفاوتتان استفاده کنید. اسم چند کارگردان و چندفیلم هنری را یاد بگیرید. سعی کنید فیلم‌هایی که از آنها اسم می‌برید سیاه و سفید باشد و توصیه اکیدم این است که اصلا گرد فیلم‌های آمریکایی نچرخید. فقط از سینمای اروپا و بیشتر از همه از فرانسوی‌ها نام ببرید.

اما اگر می‌خواهید جزو هنری‌های کمی فرهیخته‌تر باشید موسیقی را از یاد نبرید. شما باید خیلی از موزیسین‌های دنیا را بشناسید. بهترین و زودبازده‌ترین حالتش این است که از موسیقی کلاسیک سر در بیاورید.
واگنر، بتهوون، شوپن، باخ، استراوینسکی، چایکوفسکی، دبوسی، مالر و... بی‌شک باید سری به موسیقی کلاسیک آلمان، اتریش، ایتالیا و فرانسه بزنید. اسم سمفونی‌هایشان را از حفظ باشید و تا جایی که می‌توانید موقع گوش دادن به موسیقی کلاسیک از خود بی‌خود شوید و اداهایی درآورید که برای خودتان هم شگفت باشد. تبریک می‌گویم، شما دارید به آرامی به یک هنری واقعی تبدیل می‌شوید.

گام بعدی دانستن چند لغت کلیدی از تعدادی از زبان‌های زنده و مرده دنیاست. اگر سراغ زبان‌های مرده رفته‌اید باید بگویم که دست مریزاد، اما کار پرزحمتی است. اگر می‌بینید به زحمتش نمی‌ارزد همین فرانسه و انگلیسی و یکی از زبان‌های پرتوگس را انتخاب کنید. به هر حال سفارش من این است: فرانسوی را فراموش نکنید. چند لغت کلیدی که درموقع صحبت بتوانید هر از گاهی یکی را وسط جملاتتان جا بدهید و همه را مقهور سواد بالایتان کنید. البته زیادی بلوف نزنید. ممکن است در بین آدم‌هایی که دور و برتان هستند یکی واقعا فرانسوی بداند و صورت خوشی ندارد که شما را به یکباره خلع‌سلاح کند. همیشه راهی را برای فرار باز بگذارید. انگلیسی البته معمول‌تر است. اگر خیلی تنبل هستید به همان یکی بسنده کنید. بالاخره انگلیسی زبان بین‌المللی است. کسی شما را به خاطر ندانستن اسپانیایی، ایتالیایی و حتی فرانسوی سرزنش نمی‌کند، اما اگر در جمع روشنفکرانه هنری‌ها نشسته‌اید، ندانستن انگلیسی شرمساری بزرگی خواهد بود. هی، بجنبید، این اندازه از زحمت را که دیگر باید بکشید، هان؟

البته می‌توانید یک کتاب خوان حرفه‌ای هم باشید. می‌توانید کتاب‌های زیادی خوانده باشید و نویسنده‌های بسیاری را بشناسید. بله، می‌دانم کتاب خواندن کار سختی است و از عهده و توان هر کسی بر نمی‌آید. البته می‌توانید این یکی را فراموش کنید. کار پرزحمتی است و چندان هم برای شما که قرار نیست یک روشنفکر یا هنرمند واقعی باشید ضرورت ندارد، اما اگر اصرار دارید چند تایی اسم حفظ کنید و اگر حوصله‌تان می‌شود چند صفحه‌ای از هر کتاب را بخوانید. بالاخره شما باید بتوانید درباره کتاب‌هایی که اسم می‌برید چیزهایی سر هم کنید و تحویل شنوندگان بدهید. البته فراموش نکنید که خیلی از کسانی که در جمعتان هستند شبیه خود شمایند. آنها هم احتمالا آنچنان که نشان می‌دهند باسواد نیستند. بهتان برخورد؟ سخت نگیرید. قضیه همان داستان طاووس و جور هندوستان است. به همین گنجشک رنگ کرده بسنده کنید و فکر نازنینتان را نگران چیزهای مهم نکنید.

همه آنچه گفته شد با همه اهمیتی که دارد یک طرف قضیه است، اما در طرف دیگر راز موفقیت شما خفته است. فقط تصور کنید که اگر اطلاعات حسابی درباره هنرهای تجسمی داشته باشید چه اتفاقی می‌افتد. شما تبدیل به گل سرسبد جمعتان خواهید شد. کسی نمی‌تواند رو دستتان بلند شود و می‌توانید حسابی ذوق کنید. درباره این که فلان هنرمند در فلان قرن چه کرده و فلان نقاش با کدام هنرمند رابطه نزدیکی داشته است، حرف بزنید. حتی دانستن سبک‌های هنری به ترتیب پیدایششان هم می‌تواند بسیار قابل اهمیت باشد. کمی درباره تاریخ هنر عکاسی بخوانید. ببینید، بگذارید روشنتان کنم، در زمانه‌ای به سر می‌بریم که بحث هنرهای تجسمی در بین هنری‌های دوآتشه حسابی داغ است و درباره موسیقی و سینما حرف زدن کاری است که از سال‌ها پیش در حال تکرار شدن است. هر بچه دبیرستانی را که ببینید حتما بهترین و مشهورترین فیلم‌های سینمای جهان را دیده است، اما کمتر هنری وجود دارد که اطلاعاتش درباره هنرهای تجسمی بالا باشد. سعی کنید جزو معدود نفرات باشید.  

آنچه اهمیت دارد این است که اطلاعاتی را رو کنید که دیگران از شنیدنش بگویند: «جدی؟» البته احتمالا این جمله را از جمعی که در آن هستید نخواهید شنید. آنها هرگز حاضر نخواهند بود به دیگران نشان بدهند درباره چیزی که شما از آن حرف می‌زنید اطلاعاتی ندارند، اما شما همیشه به دنبال اطلاعات دسته اول باشید. مخصوصا از حرف‌های خاله زنکی مرتبط غافل نشوید. یعنی لازم نیست حتما اطلاعاتتان ارزشمند باشد و گره از کار فروبسته خلقی باز کند. پس سراغ چیزهای غیرضروری، اما جالب بروید. احتمالا این سوال برایتان پیش آمده که اگر قرار باشد زحمت جمع کردن همه این اطلاعات را به خودتان بدهید خب می‌روید هنرمند می‌شوید دیگر. نه، اشتباه نکنید.
همه اینهایی که گفتم با یک جستجوی ساده در موتورهای جستجوگری نظیر گوگل قابل دسترسی است. بسیاری از آن حرف‌های خاله زنکی و اطلاعات غیرضروری را می‌توانید در کمتر از ساعتی کسب کنید و حالش را ببرید.
بله، حالا شما هم به جمع ما اضافه شده‌اید. آدم‌هایی که خوب حرف می‌زنند، حافظه‌‌شان خوب کار می‌کند ولی به قول معروف حرف حسابی برای گفتن ندارند. ناراحت نشوید. باید به وضعیت خودتان آگاه باشید. قرار نیست که خودتان راهم گول بزنید که. شما در حوزه خودتان موفقید. فقط سعی نکنید این اطلاعات به خیال دوستانتان دست اول را در جمع آدم حسابی‌ها بزنید. اگر بر حسب اشتباه وارد جمع‌های درست و حسابی شدید و نمونه اصیل خودتان و دوستانتان را دیدید، فقط چشم بدوزید، گوش بدهید و حرف نزنید. باور کنید این یک توصیه دوستانه است.  

حتما بعد از همه این توضیحات باید تفاوت هنرمند شدن را با هنری شدن دانسته باشید. با تمام شرح و تفصیلاتی که داده شد، شما از هنرمند شدن فاصله بسیاری دارید. اگر تصمیم گرفته‌اید که جزو دسته هنرمندان باشید، باید همه این راه را برگردید و همه چیز را  از اول و از راه جدیدی آغاز کنید که بسیار سخت و طاقت‌فرساست. به هر حال اگر می‌خواهید همچنان در محدوده هنر باشید باید یکی از این دو را انتخاب کنید، هنری باشید یا هنرمند. موفق باشید!

ساغر رفیعی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها