در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یکی از عواملی که به زعم الیاس در تفکر اجتماعی و سیاسی معاصر مایه برداشتهای ناصواب از وجود بشر شده، تصویری از انسان بوده که الیاس از آن به ( humo claususانسان بسته) تعبیر میکرد. بسیاری از شاخههای فلسفه و هنر مدرن به این تصویر دامن زدهاند. الیاس این تصور را منشاء پارهای نظریهپردازیهای نارسا درباره انسان و از سوی دیگر، مایه افزایش احساس غربت و تنهایی در انسان معاصر (غربی) میداند.
2. نوربرت الیاس، آلمانی بود و یهودی و همچون بسیاری از همکیشان و همقطارانش در دهه 1930 ناگزیر از ترک وطن شد. او مهمترین کتابش را «فرآیند گسترش تمدن» در سالهای پایانی همین دهه در انگلستان تحلیل کرد. کتاب الیاس کوششی کمنظیر بود در راه تحلیل تاریخی رشد و تحول ساختار شخصیت بشر ونقدی بود بر گرایش غالب آن سالها در این زمینه که عمدتا زیر سایه روانشناسی آکادمیک بود. الیاس تلاش کرد روند تحول عواطف و حیات روانی بشر را در گذر تاریخ در پیوند با فرآیندهای کلانتری چون شکلگیری دولت و گسترش شهرنشینی، تمدن گستری، جهان گستری و توسعه اقتصادی در نظر آورد و در این میان، کانون پژوهشهای او هرآینه چند و چون پیشرفت و گسترش تمدن بود. از دید او، درک فرآیند تمدن در گرو بررسی روالهایی است که طی آنها آدمیان خشونت و پرخاشگری را در حیات اجتماعی هر روزهشان تحت قاعده در میآورند. نکته این است که محدودیتها و قیدوبندهای تمدنساز به مرور زمان تکیهشان بر نهادهای اجتماعی و بیرونی کم میشود و بیش از پیش درونی میگردند - این روند درونی شدن فزاینده قید و بندهای اجتماعی که از آن به فرآیند گسترش تمدن تعبیر میکنیم، به موازات و در پیوند تنگاتنگ با روند شکلگیری دولت و افزایش انحصار در استفاده از زور صورت میبندد. فرآیند تمدن به تعبیری همان روند افزایش «مهار نفس» در نهاد افرادی است که در جوامع متمدن زندگی میکنند.
3. الیاس درباره جوامع بشری دیدگاهی ویژه و در آغاز فعالیتش، خلاف آمد داشت؛ چندان که دیر زمانی او را از تدریس در مراتب عالی دانشگاهها محروم گرداندند. از دید وی، جوامع بشری از افرادی تشکیل میشوند که از روی قصد و اراده دست به کنش میزنند، اما حاصل کنشهایشان اغلب پیکرههایی است که فاقد طرح و برنامه قبلی مینمایند. جامعه از دید وی حاصل در هم تافتن ساختاری فعالیتهای مختلف عاملان بشری است که هر یک به فراخور احوال خود و در پی اهداف خویش دست به کنش میزند. صورتها و قالبهای اجتماعی مختلف که آنها را به نامهایی چون مسیحیت، مدرنیت، سرمایهداری یا نهادهای کوچکتر و جزییتری چون فرهنگها یا هویتهای گروهی میشناسیم، بر اثر تلفیق و تالیف همین کنشها شکل میگیرند. این بدین معنی است که صورتها و نهادهای مذکور عموما به دست فرد یا گروه خاصی از پیش برنامهریزی نشدهاند و اینکه چگونه کنشهای ارادی افراد استحاله مییابند و به قالب الگوهای اجتماعی از پیش برنامهریزی نشده درمیآیند، نیازمند تحلیلهای جامعهشناختی است. جامعهشناس میباید با غور در مکانیسمهای این تبدیل و تبدلها توانایی آدمیان را در مهار و احیانا هدایت این فرآیندها (یا همان تحولات اجتماعی) افزودن کند.
4. تنهایی دم مرگ نخستین کتابی است که از الیاس به فارسی در میآید. تنهایی دم مرگ در اصل جستاری است در اوضاع و احوال محتضران در عصر جدید که متن اصلی آن اولین بار در 1982 در آلمان انتشار یافت. پی گفتار «پیر شدن و مردن: برخی مسائل جامعهشناختی» نسخه بازبینی شده سخنرانی الیاس در 1983 در یک کنگره پزشکی است. امید مهرگان بر این 2 نوشته، موخرهای در باب «سیاست مرگ» افزوده که در آن کوشیده قرائتی تازه از آرای الیاس در بستر زمانی و اجتماعی تازه و در پیوند با نظریههای فوکو و آگامبن به دست دهد.
5. تنهایی دم مرگ با پرسشی دیرآشنا اما در متن شرایط نوظهور اجتماعی قرن بیستم دست و پنجه نرم میکند؛ آدمی چگونه با واقعیت تلخ تنهایی حیات و مرگ خود و از دست رفتن عزیزان کنار میآید؟
چنانکه پیداست، پرسش از مرگ همواره در معرض آن است که پرسنده را به ورطه اسطورهپردازی بکشاند. سخن گفتن از جاودانگی، احضار ارواح، اعتقاد به نامیرایی خویش و میرایی دیگران، رو در رو شدن با مرگ به عنوان یکی از ابعاد وجودی و اسرارآمیز آدمی و... همه جلوههای دشواری آدمی در مواجهه با واقعیت مرگ است.الیاس پیش از هر چیز بر آن است تا از تصور مرگ اسطورهزدایی کند. مقدمه بنیادی برخورد الیاس به موضوع مرگ این است که مرگ در گذر تاریخ و طی روند پیشرفت و تحول تمدن در اذهان غربی روزگار ما تصویری غریب و بیسابقه یافته است. پیش از آن، به این حقیقت اشاره میکند که در رابطه آدمی با مرگ، این نه خود مرگ، بلکه آگاهی از مرگ است که برای آدمی مساله ایجاد میکند: انسان تنها حیوانی است که میداند - که آگاه است - که میمیرد، دیر یا زود.
6. پرسش از سرشت مرگ، پرسشی است مرحله - ویژه، یعنی در هر یک از مراحل سیر تحول جامعه این پرسش دگرگون میشود؛ در هر مرحله اما این پرسش در عین حال گروه - ویژه است، یعنی بسته به اینکه فرد به کدام گروه اجتماعی تعلق دارد، تصورش از ماهیت مرگ تغییر میکند.
اما ویژگی پرسش از مرگ در روزگار ما، در شرایط کنونی تمدن غرب، این است که مرگ در هر دو تراز فردی و اجتماعی از آگاهی آدمیان واپس رانده میشود. اینکه چرا انسانها در عصر جدید تصویری چنین غریب از مرگ دارند، به گمان الیاس با 4 ویژگی خاص جوامع پیشرفته و توسعهیافته در این باب پیوند دارد: 1- افزایش طول عمر متوسط افراد 2- مرگ به عنوان مرحله پایانی یک فرآیند طبیعی پذیرفته شده است. 3- افزایش آرامش درونی افراد بر اثر پیشرفتهای علم و فناوری در مهار فرآیندهای طبیعت و 4- تسلط الگوی خاص و مفرط تفرد- قسمی خودتنهاانگاری که ریشه در فلسفه مدرن غرب (موناد باوری لایب نیستی و سوژهگرایی دکارتی و غیره) دارد.
7. در روزگار ما،افراد در جایی که مختصری بر بستر مرگ افتاده، دچار پریشانی غریبی میشوند- این پریشانی را حذف روزافزون واقعه مرگ از حیات اجتماعی و محو احتضار از پیش چشم دیگران و خاصه کودکان، بیش از پیش دامن میزند. مساله این است که زندگان در رویارویی با محتضران دستپاچه میشوند و زبانشان بند میآید و از آنجا که طی تحولات ناشی از فرآیند گسترش تمدن از تشریفات و تعارفات و اصطلاحات قدیم و سنتی درارتباط با مرگ، دیگر به آن صورت نمیتوان مدد جست، محتضران در زمانه ما بیش از هر زمانی در گذشته احساس غربت و تنهایی میکنند، چراکه میبینند پیش از مرگ و ترک عرصه زندگان، احساس طرد شدن و حذف شدن میکنند. الیاس ما را با این واقعیت تلخ رو در رو میکند که در قرن بیستم، آدمی در مقایسه با همه ادوار پیشین، بهداشتیتر اما در عین حال تنهاتر و غریبتر میمیرد. او به یاد نزدیکان محتضران و نیز پزشکان میآورد که افراد در دم مرگ علاوه بر نیاز به تخفیف آلام جسمانی، احتیاج به این باور دارند که از محبت دیگران (آنانی که پس از او زنده میمانند) به آنان کاسته نشده است.
الیاس در تنهایی دم مرگ از ابعاد و تبعات سرکوب و حذف تصور مرگ سخن میگوید، از این واقعیت که انتقال بیماران و محتضران از جمع خانواده و خویشان و نزدیکان به فضای بهداشتی و مجهز (و البته «متمدنانهتر») بیمارستان- در جمع پزشکان و پرستاران - خود حکایت از تغییری اساسی در شکلبندی اجتماعی و رفتارهای متمدنانه دارد. الیاس بر آن است همان گونه که حذف تابوهای جنسی عصر ویکتوریا در قرن بیستم به رواج خشونت و توحش و لاقیدی مضاعف در روابط جنسی ختم نشد، شکستن تابوهای مربوط به مرگ در قرن بیستم نیز به احتمال قوی نه تنها به توحش و گرایش به قتل و کشتن نمیانجامد، بلکه ممکن است رویارویی ما را با مساله مرگ و محتضران، واقعیتر و با نیازهای محتضران متناسبتر سازد.
صالح نجفی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم
ابراهیم تهامی، مهاجم سابق تیمملی در گفتوگو با جامجم:
گفتوگو با محمود پاکنیت بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون
در گفتوگو با تهیهکننده مستند معروف شبکه سه اولویتهای موضوعی فصل جدید بررسی شد