مسوولان سیما در سال‌های اخیر تلاش فراوانی کرده‌اند تا ساخت و نمایش فیلم‌های نود دقیقه‌ای به یکی از دغدغه‌های جدی برنامه‌سازان تلویزیونی تبدیل شود. از صحبت‌های آنها نیز چنین استنباط می‌شود که تولید و پخش چنین فیلم‌هایی جزو سیاست‌های مهم سازمان صدا و سیماست و به همین دلیل ساخت این فیلم‌ها با جدیت و پی‌گیری فراوانی دنبال می‌شود.
کد خبر: ۲۰۳۴۵۶
البته با همه حسن نیت مسوولان سیما متاسفانه گاه ساخت این فیلم‌ها از سوی تهیه ‌کنندگان و کارگردان‌ ها ساده گرفته می‌شود و نتیجه آن نیز فیلم‌هایی است که کیفیت چندانی ندارند. البته به نظر می‌رسد در این عرصه برنامه‌سازان نیز مشکلاتی دارند که شاید مهم‌ترین آن «مشکلات مالی» است.

به همین دلیل در پی نمایش هر فیلم ضعیفی از سیما، کارگران یا تهیه‌کننده آن بلافاصله در گفتگویی اعلام می‌کند که ضعف‌های فیلم به دلیل بودجه اندک ساخت فیلم بوده و در فیلم بعدی با دریافت بودجه‌ای بالاتر این ضعف‌ها جبران خواهد شد! البته در این زمینه استثناهایی نیز وجود دارد که فیلم تلویزیونی «اروند» یکی از این آثار است.

داستان فیلم اروند از جایی آغاز می‌شود که پیکر جوانی بسیجی در حاشیه رودخانه اروند رود در شهر آبادان کشف می‌شود. این بسیجی به طرز مرموزی کشته شده و این مساله جنبه‌های مختلفی پیدا کرده است.

افسر پلیسی که به تازگی از اداره جنایی به بخش مبارزه با قاچاق کالا منتقل شده مامور می‌شود تا عاملان این جنایت را شناسایی کند اما ماجرای یافتن قاتل یا قاتلان احتمالی به جاهای پیچیده‌ای ختم می‌شود و حقایق زیادی را آشکار می‌کند.

یکی از مهم ترین ویژگی‌های فیلم «اروند» فضاسازی خوب داستان است. در شرایطی که اکثر فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی  و حتی فیلم‌های سینمایی  داستان خود را در شهری مانند تهران روایت می‌کنند و حتی برای داستان‌ هایی که بخش‌هایی از آن در شهرستان رخ می‌دهد، زحمت خروج از تهران را نمی‌دهند ، انتخاب بستری مانند شهر آبادان برای روایت داستان جذابیت خوبی برای فیلم فراهم می‌کند.

فیلم در عنوان بندی خود تصاویری از زندگی مردم در اسکله، فروش ماهی و... را به نمایش می‌گذارد و در همین جاست که در ابتدای فیلم سروان دادفر هنگام توقیف یک محموله قاچاق، به محل کشف جنازه فراخوانده می‌شود.

فیلم اروند در گسترش ایده «کشف یک جنازه و یافتن قاتلان احتمالی» به خوبی عمل می‌کند. بارها دیده‌ایم که در فیلمی سینمایی و تلویزیونی یک یا چند نفر کشته می‌شوند. اما از آنجا که کارگردان این میزان قتل را برای ایجاد هیجان کافی نمی‌داند، باز هم قتل‌های تازه‌ای اتفاق می‌افتد تا مخاطب واقعا ماجرا را جدی بگیرد!

اما در فیلم اروند جنازه‌ای که پیدا شده، افراد مختلفی را به عنوان مظنون به اداره پلیس می‌فرستند. از چند دانشجو گرفته تا استاد دانشگاهی که ظاهرا از قبل با این فرد دوست بوده است، اما نکته مهم این است که تا بخش‌های میانی فیلم تقریبا هیچ کس اطلاعی از هویت این جنازه ندارد و هر کس از زوایه دید خود او را معرفی می‌کند.

البته نمی‌توان از این وجه «نماد گونه» فیلم غافل شد که پیدا شدن جنازه‌ای که سال هاست گم شده و حالا به واسطه پیدا شدن آن افراد مختلفی  به هم نزدیک می‌شوند، مساله‌ای است که شاید در عالم واقعیت اتفاق نیفتد. در فیلم ، پزشکی که جنازه را معاینه کرده ، می‌گوید زخم‌های جنازه کهنه اما خون او تازه است و این مساله چیزی نیست که در عالم واقعیت رخ دهد.

حتی اشاره دکتر به تشابه گروه خونی میان بسیجی و فردی که جنازه را پیدا کرده وجه تمثیلی دیگری از این اثر را به مخاطب عرضه می‌کند اما این اشارات و حتی جمع شدن دوستان حبیب آشنا در پایان فیلم به گونه‌ای نیست که مخاطب احساس شعارزدگی از فیلم داشته باشد.

شاید علت این مساله این باشد که فیلم به شدت پایبند قواعد و قوانین داستان‌گویی کلاسیک است و این وجه تمثیلی و نمادین را فدای منطق داستانی نمی‌کند. در فیلم یافتن جسد و عاملان قتل بسیجی به عنوان خط اصلی داستانی مورد توجه قرار گرفته و در کنار آن به « بچه داستان» های مختلفی نیز پرداخته می‌شود.

سروان دادفر در این فیلم شخصیتی ایده آل و دور از واقعیت نیست بلکه موجودی کاملا واقعی و قابل لمس است که با ایفای نقش آن توسط کیکاووس یاکیده، به دلیل چهره خاص این بازیگر و تلخی فراوانی که در چهره او دیده می‌شود، به نقش جنبه‌ای واقعی می‌دهد.

یاکیده در این فیلم به خوبی نقش افسری تلخ و پی گیر را ایفاء می‌کند و خارج شدن او از کلیشه‌های رایج چنین شخصیت‌هایی در فیلم‌های سینمایی  که معمولا ترکیبی از یک چهره خوش سیما به اضافه لباس‌هایی اتو خورده و ریش و مویی آنکارد شده است  سبب می‌شود تا مخاطب او را باور کند.

شیوه خاص او در بازجویی  نشستن در پشت سر متهم ، دیدن کابوس‌هایی که نشان می‌دهد او گذشته تلخی داشته، لجاجت و یک دندگی او و بسیاری از مسائل دیگر سبب می‌شود تا فیلم اروند از این نظر با آثار مشابه خود تفاوتی جدید داشته باشد که البته در شکل گیری این تفاوت نباید از دیالوگ نویسی خوب آن غافل بود.

به دیگر بازی‌های خوب فیلم می‌توان بازی رامسین کبریتی را هم اضافه کرد. بازیگری که  در آثار قبلی خوداغلب نقش‌های جوانانه را ایفاء کرده، اما در این فیلم حضور موفقی در نقش یک استاد دانشگاه داشته است.

پیام نهایی فیلم «اروند» نیز یکی از نکات قابل تامل این فیلم است. در پایان فیلم بدبینی مفرط دادفر نسبت به اطرافیان خود از بین می‌رود و این مساله جای خود را به صلح و دوستی عمیقی می‌دهد. هر یک از دوستان حبیب سرنوشت متفاوتی پیدا کرده است.

یکی هنرمند قابلی شده و دیگری  سراغ فعالیت‌های اقتصادی رفته و آن یکی نیز استاد دانشگاه شده اما هیچ یک از آنها آنگونه که دادفر فکر می‌کند آدم‌های سراپا تقصیری نیستند و هر یک ویژگی‌های مثبتی دارند که در دید دادفر تازه و جذاب جلوه می‌کند.

فیلم تلویزیونی اروند داستان خود را جذاب و روان تعریف می‌کند و در لابلای این روایت، پیام خود را نیز به شکلی هوشمندانه به مخاطب منتقل می‌کند.

شاید هر مخاطبی با تماشای این فیلم به این نتیجه برسد که ساخت فیلم خوب واقعا هم کار چندان سختی نیست و همیشه نباید سازندگان این آثار به منابع مالی گسترده‌ای متصل باشند تا بتوانند یک اثر دیدنی تحویل مخاطب دهند.

این فیلم تلویزیونی روز گذشته از شبکه یک سیما پخش شد.

رضا استادی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها