جنگیدن به نفع دراکولا

بعدها نیز در چندین شماره ادامه یافت و پس از مدتها مرکوری استیم و کوجیما پروداکشنز در ســال 2010 با عنوان «کسلوانیا : اربابان سایه» و در سال 2014 قسمت دوم از همین فصل توسط شرکت کونامی منتشر شد.

ایده این بازی، تقابل خیر و شر است که در این بازی دچار دگرگونی جالب توجهی شــده است. شـخصیت اصلی این بازی، فردی به نام گابریل بلمونت اسـت. یتیمی که در کودکی با انجمن نــور آشنا شـده و توسـط آنهـا پـرورش می یابد و پس از سالها خـود تبدیل بـه سلحشوری بی نظیر گشته، برای مبارزه با اربابان سایه و نیز شیطان دسـت به کار می شود امــا انجمن نور و اربابان سایه را چه کسانی تشکیل می دهند؟ انجمـن نـور بخـش عمده ای از ماهیت خود را از فرقه دراکول یا اژدها گرفته کــه در زمان هجوم عثمانی به اروپا در برابر مسلمانان ایستادگی کرد و«ولـد سوم» معروف به دراکول (الهام بخش داستان دراکــولا از برام استوکر) هـم عضو این فرقه بود.

این انجمن توسط سه سلحشور که برای مبارزه با شیطان همقسم شـده اند،شکل گرفت. این افراد پس از آنکه شـیطانی بــه نام «فراموش شده» از قلمرو خود بیرون آمده ، تصمیم می گیرند هرطور شده او را به مکان اصلی اش بازگردانند.

اولین نقطه عطف داستان کسلوانیا این گونه شکل می گیرد که تاریکی، کالبـد خالی ایــن سه سلحشـوررا دربرمی گیرد و آنها را به اربابان سایه تبدیل می کند. بنابراین توضیحات، انجمن نور و اربابان سایه دو روی یک سکه اند.

در این زمان شاهد ورود شخصیت اصلی داستان یعنی گابریل بلمونت هستیم. او کــه همسرش را بــه تازگی از دســت داده، بــرای انتقال او به بهشت نیاز به جنگ با اربابان سایه دارد امــا این جنگ روح او را دچــار دگرگونی و ضعف می کند سپس زمانی که از ورود دوباره شـیطان بــه قلمرو انسان ها مطلع شده و او را شکست می دهد برای همیشه به دراکولا یا خون آشام تبدیل می شود. این دومین نقطه عطف داستان است که از سلحشوری با ایمان یک شــیطان مجسم اما متفاوت می سازد.

قبــل از آنکــه گابریــل بلمونــت بــه دراکــولا تبدیــل شــود؛ بــه عنــوان سلحشور انجمن نور سلاحی صلیب شکل، که نشــانه ایمــان او به خداوند است، به دست دارد اما پــس از مبارزه بــا شیطان و تبدیل شدن به دراکولا، سلاح هایی همچــون «دستکش سیاه» ، «شلاق سایه» ، «شمشیر پوچی» و «پنجه آشوب» پناه می برد.

گابریــل پــس از تبدیــل شــدن بــه دراکولا تصمیم به قتل خاطرات گذشته و خصلت انسانی خویش گیرد. انبــوه غــم در وجود او شمشیر پوچی می آورد کــه بر جسم هر کس فرود آید عصاره حیات او را بــه جان دراکولا منتقل خواهد کرد.

موضـوع دیگری که در داستان به آن پرداخته شده است؛ وجود زن یا عشق بــه عنوان عنصری پیش برنده در داستان است. آنچــه سبب می شود گابریل پا به این بازی خطرناک پا بگذارد؛ عشق او بــه ماری و انگیــزه رساندن او به بهشت است. زنــی که حتی بعدها پس از تبدیل گابریــل بــه کنــت دراکــولا، باز هم مانند یک وجــدان بیــدار دست به راهنماییش می زند.

حــال اگر کمی بهتر بیاندیشیم به زشتی نهان در پس ایــن تفکر به ظاهر زیبا، خواهیم رسید.

زن در آییــن مسیحیت و یهــود، موجودی است کــه آدم را تسلیم خواست شــیطان کرد و او را از بهشــت راند. در اینجا نیز گابریل مجبور شد برای نجات همسرش وارد جهــان تاریکی شده و تبدیل شدن بــه دراکــولا یا همان نماد شیطان را بپذیرد و از انســانیت خــود دور گــردد.

از موارد دیگر داستانی که در بــازی کســلوانیا قابل توجه اسـت، زنده ماندن همیشگی شـیطان، کنت دراکولا و آلوکارد است. در داســتان بازی کسلوانیا، بازی نامه نویس شــرایطی را بوجود می آورد که انتخاب بین خیرو شر برای کاربر آسان نخواهــد بــود. او در ابتــدا سلحشوری از انجمن نور است و کمی بعـد به شـاهزاده تاریکی تبدیـل می شود که برای زنده ماندن از خون دشمنانش تغذیـه می کند و کاربــر را مجبــور می سازد تــا برای حیـات یــک دراکــولا بجنگــد! ایــن دقیقــاً همــان بخشی است کــه برای کاربر خطرناک بــه نظر می رسد و تاریکی و یـأس را از درون وجود کنت دراکولا به روح او سرایت می دهد.