در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
با تکیه به این رویکرد است که توانستند بزرگترین تحوّلات را در سطوح خودسازی، جامعه سازی، نظام سازی و تمدن سازی ایجاد کنند و منشاء تحولات عمیق و وسیع در حوزههای متعدّد و در عرصههای متنوّع پایه گذار شدند.
تحول و نوگرایی از منظر امام صرفا به حوزه های مادی و عینیات منحصر نمی شود و تحوّل در نگاه به دین، تحوّل در نگاه به آینده و ایجاد تمدّن نوین اسلامی، تحوّل در مبانی معرفتیِ کاربردی و ورود فقه در عرصه نظامسازی، تحوّل در نگاه به قدرت های جهانی و ابرقدرتها و باور شکستپذیری آنها و مفاهیمی از این دست را هم در بر می گیرد.امام برای پیاده سازی این نگاه تحولی فراگیر، به روش های گفتاری و دستوری اکتفا نکردند و مِیدانی وارد مسئلهی تحوّل شدند، از تحوّلآفرینی روحی تا تحوّلآفرینی وسیع در عموم جامعه و حاکمیت. مخاطب ایشان در تحوّل، یک گروه محدود یا یک جمع محدود یا یک حرفهی معیّن نبود؛ مقصد ایشان ملّتی مبتلا به خمودگی، با فرهنگ تسلیم پذیری بود. امام با تحوّل در خمودگی و تسلیم بودن ملّت توانست جامعه و افکارعمومی را از یک اجتماع منفعل، خموده به ملتی پویا، سرزنده صاحب اراده و قدرت و اقتدار تبدیل کند و روحیهی مطالبهگری معقول، منطبق با حقوق همه جانبه را درآن احیاءکند.
این روحیه، تحرّک میدانداری، وارد میدان شدن، مطالبه کردن، آن هم مطالبهی چیزهای بزرگ و مهم، در رفتار ملّت و در خُلق و خوی ملّت بوجودآورد؛درسایه رویکرد تحولخواهی عملگرایانه امام؛ این ملّت تبدیل شدند به یک ملّت مطالبهگراین، این نمونه ای تحوّل عجیبی بود که ایشان ایجاد کردند.
تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعهشان بود؛ ملّت ایران نسبت به خود (درمقابل ارادهی قدرتها، و ارادهی ابرقدرتها) یک نگاه حقارتپندارانه داشت؛ امام این را تبدیل کرد به احساس عزّت، احساس اعتماد به نفْس، و مردم را از این حالت که حکومت استبدادی را یک امر طبیعی بدانند، تبدیل کردند به مردم نقش تعیین کنندگی دادن، به انسانهایی که خودشان نوع حکومت را تعیین میکنند.. مردم خودشان تعیینکننده شدند، مطالبهگرشدند؛ خلاصه؛ حالت خودکوچک پنداری که در مردم بود، بکلّی به حالت عزّت و اعتماد به نفْس ملّی تبدیل شد. این روند تحولی باعث شد، تحوّل در نوع وسطح مطالبات مردم نیز بوجود بیاید.. تحوّل در مطالبات مردم بود؛ مطالبهی استقلال، آزادی؛ یعنی [آرمانهای] عظیم. یا شعار «نه شرقی، نه غربی»؛ در خواستههای مردم آن چنان تحوّلی به وجود آمد که از این چیزهای حقیر، کوچک، محلّی و محدود تبدیل شد به یک امور اساسی، بزرگ، انسانی ،و جهانی.
تحول درمنظومه فقه مدیریت و حکومتی امام یک مقوله تعریف شده با مبانی دقیق نظری و عملی مبتنی بر روش و قانون است، که حاصل آن تحوّل در نگاه دینی جامعه وفقه عملی بود. تحوّل در نگاه به دین از تحولات انقلاب امام است؛ امام درچارچوب نگاه تحولگرایانه خودفقه و اجتهاد را ازعزلت صرف احوال شخصی مردم، و مسائل عبادی، که تنهاوظیفهی دین و مسئولیّت دین و رسالت دین را محدود به ااحوالات شخصی و عبادی و فردی بود، فراتر برد؛ و برای دین، رسالت نظامسازی و تمدّنسازی و جامعهسازی و انسانسازی تعریف و پایه ریزی کرد؛ این سبب متحوّل شدن نگاه سطوح مختلف جامعه به دین گردید.این نوع رویکرد تحوّل در نگاه به آینده و ایجاد تمدّن نوین اسلامی نیز بوجودآورد. که آغاز این رفتار تحولگرایانه، از تحوّل در مبانی معرفتیِ کاربردی وتحوّل در مبانی معرفتیِ کاربردی و ورود فقه درعرصهی نظامسازیبود. امام فقه را وارد عرصه نظامسازی و فراین مدیریتو حکمرانی کردند.
درمنظومه فکری و مدیریتی تحولخواهان امام راحل مورد مهم دیگر که وجود دارد و ایجاد تحوّل در نگاه به نسل جوان و اعتماد به آنهابود؛که از نوع خود در تاریخ ایران و بی سابقه است؛.تحوّل در نگاه به نسل جوان از ویژگیهای فردی و مدیریت امام بود؛ ایشان به فکر و عملِ جوانان اعتماد کردند؛ این به معنای واقعی کلمه یک تحوّل بنیادین بود. تشکیل سازمانها و نهادهای درحوزه های سیاسی، نظامی و امنیتی، فرهنگی، اقتصادی با مدیریت جوانان،نمونه موفق نوآورانه آن است. یعنی امام با رویکر تحولگرایانه خود در عین اعتماد به نیروهای غیر جوان؛ به فکر جوان و به عمل جوان اعتماد میکردند. وجوانان را به عنوان یک ذخیره برای نظام، به عنوان یک ثروت برای نظام، می نگاه می کردند.امام با تکیه به همین رویکرد تحوّل در نگاه به قدرتهای جهانی و ابرقدرتها و باور شکستپذیری آنها را در سطح میدان بوجود آوردند. درمنظومه فکری و حکمرانی امام، تحوّل و پویایی از ویژگیهای پایه ای هر جامعهی زندهای می دانند.
بنابراین امام، درکنار جایگاه شخصیت روانی بودن از سیره و سبک خلاقانه برخودار بود که ایشان را در دایره شخصیتها و رهبران تحوّل گرا تعریف می کرد. باید از امام درس گرفت امروز در بخشهای مختلف به دیدگاه و رویکرد تحوّلخواهانه امام احتیاج داریم، اگرچه بعد از رحلت امام، انقلاب و کشور از رویکرد تحوّلی فاصله نگرفته است، روندحرکت تحوّلی در بخش های مختلف متوقّف نشده است ؛اما هم ملت و هم دولتمردان باید دقت داشته باشند، زنده بودن انقلاب و مسیرامام و زنده ماندن انقلاب درگرو این مهم است که پیدرپی نوآوری و تحوّل باشیم؛ و با اجتناب از تحجّر و تجددلیبرالی به عنوان دو آفت مولد تخریب و تحریف گفتمان و سبک حکمرانی امام و رهبری؛ گرایش مستمر به بهتر شدن و تحوّل صحیح منطبق با منظومه تحولگرایانه امام و رهبری را مدنظر داشته باشیم.؛ تحوّل صحیح ملتزم نگاه الهی و توحیدی تحوّلات و پشتوانهی فکری است. در فرایند پیاده سازی منظومه تحولخواهانه معمارانقلاب و رهبری باید با تمرکز برشاخص ها و مولفه های دینی و انقلابی آن، به این مهم دقت داشته باشیم که «تحولخواهی لزوماً به معنای اعتراض و رفتار های پرخاشگرانه نیست؛ بلکه به معنای گرایش مستمر به بهتر شدن است، تحول را نباید با استحاله فکری اشتباه گرفت»، نکته مهمتر اینکه«تحول لزوماً یک حادثه دفعی نیست و دقت،سرعت ازلوازم آن است که صبرراهبردی درآن از ملاک های کلیدی است. گاهی پندارهای متوهمانه از مقوله تحول مسیر دستیابی یک جامعه به توسعه را مسدود مینماید و برخلاف انتظار گشایش، بر دستوپای نیروهای فعال و پویای کشور قفل رخوت و بیتحرکی خواهد زد؛ و تحولخواهی، عدالت خواهی و میل به ساختن تبدیل به ضد آن خواهد شد و سه شاخص معنویت، عدالت، و عقلانیت را در فرایند رفتار مدیریت به فراموش سپرده خواهد شد.
درچنین شرایطی است که با جابه جایی اصل و فرعی، کلیت مدیریت و افکارعمومی به اشتغال در فرعیات خواهند غلطید؛ و جامعه از رسیدن به سرمنزل مقصود که همان پیاده سازی منظومه فکر و عملی گفتمان تحولخواهی امام است، دورخواهد شد.
درچنین فضایی نه تنها توسعه و تحول اتفاق نخواهد افتادبلکه «رهبری درمدیریت گفتمان تحول» دچار مشکلات بنیادین خواهد گردید. نگاه منظومهای به اندیشه رهبر تحول، بسیارمهم است.
ایران قوی و مقتدر؛ محصول و معلول «تحول» و «تحول خواهی» است. ایران قوی با درجا زدن در کارها و یا واپسگرایی و عقبگرد محقق نمیشود و تنها با میل مستمر به بهتر شدن و تلاش نستوهانه و با فراهم کردن لوازم آن محقق خواهد شد.
نکته پایانی اینکه ؛ امام تحولآفرین، ضمن تقید و پایبندی به اصول و عدم تعصب بر شیوه و روش، در ابعاد مختلف ازجمله مفاهیم، سازهسازی و سوژه پروری از ساخت مفهوم امام و امت، حقیقت و مصلحت و سازهها، مسیر انحراف به تحجر و تجدد را مسدود کرده اند.
پیمودن راه درست تحول و تحولخواهی اصولی و اساسی بدون تبعیت از «رهبری تحول» نه تنها به ثمر نمیرسد. بلکه عامل هزینهساز و فرصتسوزاست.
عبدالله ترابی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد