می خواستم کار خیر کنم تا ضرر مالباختگان جبران شود!

به چه جرمی بازداشت شدی؟
تخصصم سرقت خودروهای 207 است.
چطور سرقت می‌کردی؟
در ماشین را با دست باز می‌کردم و خودرو را سرقت می‌کردیم.
چند دقیقه‌ای؟
یک‌ربع طول می‌کشید تا ماشین را سرقت کنم.
15 دقیقه برای باز کردن در خودرو، به نظرت زمان زیادی نیست؟ بی‌شک خیلی‌ها شک می‌کردند و در همان سرقت اول گیر می‌افتادی؟
باز کردن در خودرو که نهایت سه دقیقه طول می‌کشید. شناسایی خودرو و باز کردن در و روشن کردن ماشین و سرقتش کمتر از یک ربع طول می‌کشید.
چرا فقط 207 سرقت می‌کردی؟
دستور فقط 207 بود. همدستم که با من می‌آمد دستور داده بود فقط 207 سرقت کنیم. هر خودروی 207 را هم سرقت نمی‌کردیم. او انتخاب می‌کرد و به من می‌گفت این خودرو را سرقت کن.
گزینه‌های انتخاب خودرو چه بود؟
نمی‌دانم، اما این دو خودرویی که سرقت کردیم مدل جدید بود و رنگش هم سفید بود.
چقدر سهم تو بود؟
برای هر 207، چهار تا پنج میلیون تومان گیرم می‌آمد.
ماشین را بدون سوئیچ چطور روشن می‌کردی؟
همدستم خودرو را روشن می‌کرد. تخصص من فقط باز کردن در خودروهاست.
همدستت با ‌خودروهای سرقتی چه می‌کرد؟
دقیقا نمی‌دانم، اما به نظرم دو تا یکی می‌کرد. منظورم همون سند نمره کردن است. البته شاید هم از آنها برای سرقت استفاده می‌کرد. خودروهایی که سارقان سوار می‌شوند تا با آنها سرقت‌های منزل و مغازه انجام دهند.
سابقه داری؟
بله. شش ماه به خاطر همین جرم بازداشت شدم و بعد از آزادی دوباره همین کار را انجام دادم.
با همدستت چطور آشنا شدی؟
بچه محل بودیم. می‌دانست تخصص در باز کردن خودروهای 207 را دارم. به همین دلیل سراغ من آمد و گفت پول خوبی از این راه گیرت می‌آید. به نظر هم پول بدی نبود. برای 15 دقیقه پنج میلیون تومان، هر جایی می‌خواستم کار کنم این درآمد را نداشت. هر کسی جای من بود هم وسوسه می‌شد تا با او در این سرقت‌ها همراه شود. چه برسد به من که نه وضع مالی خوبی داشتم و نه امیدی به آینده. با خودم گفتم چند تا سرقت انجام می‌دهم و کمی که وضعم خوب شد دور خلاف را خط می‌کشم و می‌روم سراغ یک زندگی آبرومند.
و خسارتی که به مالباختگان وارد می‌کردی چه؟
تصمیم داشتم زمانی که وضع مالی ام خوب شد به جای خسارتی که به آنها زده‌ام برایشان کارهای خیر انجام دهم. این‌طوری بدون آن‌که آنها متوجه شوند به خاطر کارهای خیری که برایشان انجام می‌دادم اتفاقات خوب در زندگی‌شان
رخ می‌داد. از طرفی به قول قدیمی‌ها دزد، سود و منفعت است.
اعتیاد داری؟
بله. مدت‌هاست به مواد روی آورده‌ام. همین مواد بود که زندگی‌ام را نابود کرد. اگر معتاد نشده بودم می‌توانستم زندگی خوبی برای خودم رقم بزنم.
در مدتی که معتاد شدم نتوانستم کار کنم. هر چه پس انداز داشتم فروختم و خرج موادم کردم. آبرو و اعتبارم هم پیش دوست و آشنا رفت.
زمانی آن‌قدر اعتبار داشتم که اگر ده میلیون تومان پول می‌خواستم یکساعته به حسابم واریز می‌شد، اما حالا هزار تومان هم به من نمی‌دهند.