
به گزارش خبرنگار جامجم، عصر 20 مرداد ۹۴ زنی هراسان با پلیس اراک تماس گرفت و از مرگ خواهرزاده 13سالهاش به نام سهیلا خبر داد. وی به ماموران گفت دخترنوجوان خودش را حلقآویز کرده است.
ماموران پلیس اراک به خانه این زن رفتند و با جسد حلقآویز دختر نوجوان در نزدیکی گاوداری روبهرو شدند. شوهرخاله سهیلا به نام سعید در بازجوییها گفت: چند روز قبل با جناقم و همسرش به سفر رفتند و به همین علت سهیلا به خانه ما آمده و با ما زندگی میکرد تا با پسر چهار سالهمان بازی کند. من و همسرم در حیاط خانهمان گاوداری داریم و از این طریق زندگیمان را میگذرانیم. سهیلا دختر پرجنب و جوشی بود و مدام با فرزندمان بازی میکرد. آن روز عصر من و همسرم به گاوداری رفته و مشغول دوشیدن شیر گاوها بودیم. وقتی از گاوداری بیرون آمدیم با جسد حلقآویز سهیلا روبهرو شدیم و نمیدانیم او چرا خودش را کشته است. خاله سهیلا نیز که از این ماجرا شوکه بود به ماموران گفت: خواهرم وقتی به سفر رفت، سهیلا را به ما سپرد. او علائمی از افسردگی نداشت و نمیدانم چرا دست به خودکشی زده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بررسی پرداخت. اما گرههای محکمی که طناب را به درخت بسته بود شک پلیس را برانگیخت. به نظر میرسید گرههای محکم توسط یک مرد بسته شده باشد. با به دست آمدن این سرنخ، شوهرخاله سهیلا بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت، اما حرفهای قبلیاش را تکرار و ادعا کرد از نحوه مرگ دختر نوجوان بیاطلاع است.
سعید اما در بازجوییهای بعدی لب به اعتراف گشود و گفت: من طناب را به درخت بسته بودم تا سگها را به آن آویزان و تنبیهشان کنم. آن روز سهیلا مشغول بازی بود که به شوخی به او گفتم حالا که مرا اذیت میکند، خوب است او را هم مانند سگها از درخت آویزان کنم. من طناب دار را دور گردن او انداختم اما او در یک لحظه ترسید و تقلا کرد و طناب کشیده شد. سهیلا ناخواسته خفه شد و من سعی کردم او را بلافاصله پایین بیاورم، اما نشد. وقتی دیدم دخترنوجوان نفس نمیکشد، همسرم را خبر کردم و با پلیس و اورژانس تماس گرفتیم.
بهدنبال اظهارات سعید،وی بازداشت شد. در این میان پزشکیقانونی نیز در گزارشی اعلام کرد سهیلا قبل از مرگش مورد آزار قرار گرفته است. با افشای این ماجرا سعید در دادگاه کیفری استان مرکزی پای میز محاکمه ایستاد و در حالی که منکر جرمش بود از اتهام قتل و آزار دختر نوجوان تبرئه و آزاد شد. وی بلافاصله پس از آزادی اراک را ترک کرد، اما با اعتراض پدر و مادر سهیلا به حکم صادره ،پرونده بار دیگر به جریان افتاد. در این میان روشن شد سعید به محل نامعلومی گریخته و احتمالا زندگی پنهانی در پیش گرفته است. تلاش
چهار ساله پلیس برای پیدا کردن ردی از سعید بینتیجه ماند تا اینکه پلیس تهران دریافت وی به پایتخت آمده و بهعنوان پیکموتوری در یک رستوران مشغول به کار شده است. به این ترتیب پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به جریان افتاد و قضات دادگاه دستور بازداشت موقت وی را صادر کردند.سرانجام به دنبال چند ماه کار اطلاعاتی ظهر دیروز سعید در حالی که سوار بر موتور میخواست غذایی را از رستوران محل کارش به دست یک مشتری برساند با نیابت قضایی دستگیر و به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد. وی در دادگاه جرمش را انکار کرد و گفت دختر نوجوان را آزار نداده و او را نکشته است.
وی با دستور بازداشت موقت به اراک فرستاده شد تا بار دیگر از خود دفاع کند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰
رئیس مرکز ارتباطات و رسانه آستان قدس رضوی از تولید یک برنامه نخبگانی میگوید