در یک روز تعطیل، پدر و مادری در اتاق‌نشیمن کنار هم نشسته و مشغول بحث و تبادل‌نظر درباره روش‌های مختلف تربیت فرزند و میزان تاثیر و کاربردی بودن هریک از آنها و برشمردن تفاوت‌های روش‌های سنتی استبدادی با روش‌های مدرن استعماری بودند. در میانه بحث، دختر کوچک آنها، در حالی که سیبی در دست راستش و سیب دیگری در دست چپش گرفته بود، وارد اتاق‌نشیمن شد و به پدر و مادرش سلام کرد.
کد خبر: ۱۲۱۱۹۳۲

پدر و مادر پاسخ سلام او را دادند و او را میان خود روی مبل نشاندند. مادر با خوشرویی رو به دخترک کرد و گفت: دخترم، آیا یکی از سیب‌هایت را به من می‌دهی؟ دختر نگاهی به مادر و نگاهی به سیب‌ها انداخت و به‌سرعت نخست سیب سمت راست و سپس سیب سمت چپ را گاز زد. در این هنگام پدر رو به مادر کرد و گفت: بفرما، این هم نتیجه متدهای تربیتی جدید. واقعا باید گفت آفرین به تو با این بچه تربیت کردنت.
با این حرف پدر، لبخند روی صورت مادر خشکید. ناگهان دخترک سیب سمت راست را به سمت مادر گرفت و گفت: بیا مامان، هردوی سیب‌ها را امتحان کردم. این سیب شیرین‌تر است. این مال تو. سپس در عین بهت پدر و مادرش، رو به پدر کرد و گفت: بابایی، این سیب هم که مزه خیارچنبر می‌دهد مال تو، به‌خاطر این‌که قضاوت عجولانه کردی و مادرم را از خودت رنجاندی. سپس در چشم‌های پدر نگاه کرد و گفت: بابا ناامیدم کردی.
پدر که توقع چنین جمله‌ای را نداشت، رو به دختر کرد و گفت: الان بر اساس آموزه‌های سنتی شرقی باید با پشت دست بر دهانت بکوبم تا دیگر با پدرت این‌گونه سخن نگویی، اما از آنجا که استقبال عمومی از این آموزه‌ها پایین است، بر‌اساس آموزه‌های مدرن، به‌جای این‌کار، شرح ماجرا را در صفحه شخصی‌ام در اینستاگرام پست می‌کنم تا مخاطبان بخوانند و به ریشم بخندند و لایک کنند. سپس هرسه خندیدند و با خوبی و خوشی کنار هم به زندگی خود ادامه دادند.

امید مهدی‌نژاد

طنزنویس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها