دام سیاه 2 مرد ترقه‌فروش برای پسر نوجوان

به گزارش جام‌جم، شامگاه آخرین چهارشنبه سال گذشته و در حالی که فقط یک روز تا سال نو باقی مانده بود پسر 12 ساله‌ای در حالی که به‌شدت گریه می‌کرد وارد خانه‌شان در یکی از محله‌های شرق تهران شد و ادعا کرد؛ دو مرد او را قربانی نیت پلید خود کرده‌اند.
روز بعد او همراه والدینش به شعبه نهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران آمدو از دو آزارگر به اتهام آدم‌ربایی و آزار و اذیت شیطانی شکایت کرد.
با دستور بازپرس سهرابی، پرونده برای ادامه تحقیقات دراختیار ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. در این مرحله پسر نوجوان به افسر تحقیق گفت: چون چهارشنبه‌سوری بود همه پول‌هایم را ترقه خریده و با دوستانم ترقه بازی کردیم. دیگر پولی نداشتم تا ترقه بخرم. از طریق یکی از دوستانم شنیده بودم دو مرد جوان به بوستانی در حوالی خانه‌مان در شرق تهران آمده‌اند و ترقه می‌فروشند. من هم برای دیدن ترقه‌های جدید به بوستان رفتم‌. در حال تماشای ترقه‌ها بودم که مرد ترقه فروش مدعی شد اگر در انتقال بسته‌های ترقه از ماشین به محل بساطش کمک کنم به من ترقه می‌دهد. همراه هم به انتهای بوستان رفتیم که در آنجا چاقویی زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد اگر سر و صدا کنم، مرا می‌کشد و جسدم را همان‌جا دفن می‌کند. او با تهدید مرا به زمین خاکی انتهای بوستان برد و مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد با طناب من را به درختی بست. چند دقیقه‌ای که گذشت، مرد دیگری آمد و او هم مرا آزار داد. دو مرد آزارگر بعد از آزار و اذیت مرا در پارک رها کرده و گریختند. به محل بساط ترقه‌ها رفتم که بساطش را جمع کرده بود.
با جمع‌بندی این اطلاعات، چهره‌نگاری از دو آدم‌ربای آزارگر صورت گرفت و جست‌وجوی ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران برای یافتن آنها آغاز شد. جست‌وجوها ادامه داشت تا این‌که ماموران در تحقیقات متوجه شدند یکی از متهمان پیش از این مدتی به اتهام آدم‌ربایی در بازداشت بوده است. با مشخص شدن این موضوع روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. در تحقیقات پلیسی دو روز پیش مخفیگاه این مرد سابقه‌دار شناسایی و متهم بازداشت شد.
آدم‌ربای آزارگر به افسر تحقیق گفت: من و دوستم بساط ترقه فروشی داشتیم‌. با دیدن این پسر نوجوان که پولی برای خرید ترقه نداشت وسوسه شدم به بهانه ترقه مجانی او را ربوده و در دام شیطانی‌ام گرفتار کنم‌. او را با زور و تهدید چاقو ربودم و به داخل بوستان بردم و مورد آزارو اذیت قرار دادم‌. بعد تلفنی دوستم را به آنجا کشاندم و او نیز آن نوجوان را در دام شیطانی‌اش گرفتار کرد‌. فکر نمی‌کردیم پسر نوجوان از ما شکایت کندو دستگیر شوم.
با اعتراف وی، همدستش نیز تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. تحقیقات برای رازگشایی دیگر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد .