در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
زمانی میگفتند شعر خارجی را نمیشود ترجمه کرد. اما در سالهای اخیر میبینیم اقبال مردم به شعرهای ترجمه شده بویژه عاشقانههایی از این دست بیشتر شده است. نظر شما در این باره چیست؟
این داستان بسیار مفصلی است. اینکه میگویید یک زمانی میگفتند، الان هم میگویند. خیلی مختصر بگویم برخی اشعار خارجی قابل ترجمه است و برخی نیست. طبعا اگر اینها را مترجم بشناسد، کارش راحتتر است.
از وقتی شبکههای اجتماعی گسترده شد، شاهد به اشتراک گذاری تک بیتهایی از شعرهای عاشقانه جهان هستیم که در قالب شعر ترجمه میگنجد. خیلی از این شعرها با ترجمه شما در فضای مجازی منتشر و دست به دست میشود. خودتان در جریان هستید؟
بعضی وقتها میبینم. خیلی هم خوشحال هستم. حتی وقتی اسمی هم از من نمیبرند، باز هم خوشحالم. چون شعر باید بین مردم پخش شود.
بهنظر شما چرا از این شعرها اینقدر زیاد استقبال شده؟ چون مینیمال هستند یا چون عاشقانه؟
شعر اگر به شعر ترجمه شود، مورد استقبال قرار میگیرد. اگر روح شعری از آن گرفته شود و وفادارانه کلمه به کلمه از روی دیکشنری ترجمه شود، خیلی مورد استقبال قرار نمیگیرد. از این دست ترجمهها الان در بازار فراوان است. آنهایی که روح شاعرانه دارند همچنان استقبال میشوند. مثلا همین ترجمه اشعار من از پابلو نرودا به چاپ بیستو هفتم رسیده است.
اتفاقا سوال بعدی من این است که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی باعث نشده استقبال از خودِ کتاب پایین بیاید؟
ظاهرا نه. مثلا ترجمه ام از اشعار ناظم حکمت به چاپ نوزدهم رسیده است. من ندیدم اقبال از خود کتاب کم شود. ناشرم هم چنین اعتقادی ندارد. کتابخوانها همچنان صف خودشان را دارند و بعضی ترجیح میدهند کتاب را دم دست داشته باشند. پس این مسائل روی آنها تاثیری نداشته است.
از استقبال مخاطبان نسبت به کتابهایتان رضایت دارید؟
طبیعی است که خوشحالم. این حسی انسانی است. اگر قرار باشد کسی فقط برای خودش بنویسد بحثی دیگر است، اما روزی که تصمیم میگیرم کتابم را منتشر کنم پس برای مخاطب مینویسم. طبیعی است هر چه بیشتر دیده شود، خوشحالتر میشوم.
شما معمولا سراغ چهرههای شناخته شده شعر جهان میروید. چرا برای ترجمه، سراغ شاعری نمیروید که برای اولینبار او را به مخاطب فارسی معرفی کنید؟
اینطور نیست. مثلا آنا آخماتوا را اول بار من سراغش رفتم. آن موقع ترجمه ای از وی نبود و کسی او را نمیشناخت. بین ترجمههایم، بعضی از شاعران بودند که برای اولین بار سراغشان رفتم و بعضی هم بودند که قبل از من اشعارشان ترجمه شده بود مثل ناظم حکمت، پابلو نرودا، نزار قبانی و یانیس ریتسوس.
چرا بهجای رفتن سراغ قلهها، از شاعران معاصر جهان که در قید حیات هستند کاری ترجمه نمیکنید؟
این کار را کردم. «خلسه بر ویرانهها»، نوشته نونو ژودیس را که اهل پرتغال است منتشر کردم.
شما اصالتا آذری زبان هستید. از شاعران آذری زبان هم کاری به فارسی برگرداندهاید؟
در دو کتاب این کار را کردم. یکی در کتاب گزینه شعر جهان با عنوان «آخر اما دل یکی ست» و یکی هم در کتاب شعرهای کوتاه ایران و جهان.
اگر بخواهیم مقایسه ای کلی انجام دهیم، شعر عاشقانه معاصر فارسی و جهان چه تفاوتهایی دارند؟
باید از جنبههای مختلف بررسی شود. هر دو شعر عاشقانه هستند. حافظ میگوید: «یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب/ کز هر زبان که میشنوم نامکرر است» شما مثلا وقتی یک عاشقانه انگلیسی میخوانید از آن به عنوان شعری عاشقانه لذت میبرید، ولی به لحاظ فرهنگی و جهان بینی و دید به عشق بسیار متفاوت از شعر عاشقانه فارسی است. اینها تشابهاتی دارند و وجوه افتراقی که باید مفصل بررسی شود.
برای نمایشگاه امسال چه کارهایی دارید؟
برای نمایشگاه کتاب «4 عاشقانه» را دارم که البته قبلا به صورت جداگانه چاپ شده بودند. یعنی مجموعه شعرهای پابلو نرودا، نزار قبانی، ناظم حکمت و آنا آخماتوا را در یک کتاب منتشر میکنم. یک کتاب اتوبیوگرافی نرودا هم هست که آن هم آماده چاپ برای نمایشگاه است. یک کتاب ترجمه هم به نام «اشعار عاشقانه جهان» در دست دارم که نشر مرکز چاپ میکند.
نظرتان درباره تغییر مکان نمایشگاه کتاب چیست؟
من اصلا این کار را دوست ندارم. چه معنی دارد آدم 20 کیلومتر برود تا به آنجا برسد؟ فرض کنید ماشین هم بگذارند، چرا باید این همه وقت گذاشت؟ ما معمولا نیم ساعت برای رفتن به نمایشگاه وقت میگذاشتیم. من که اصلا نمیدانم امسال به نمایشگاه بروم یا نه.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد